• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
شنبه 15 دی 1397
کد مطلب : 43498
+
-

کِلک

کِلک
کِلک


پدرم، لرد امبرلی، پس از یک ضعف روزافزون طولانی به‌تازگی درگذشته بود. مادر و خواهرم یک‌سال و نیم جلوتر به بیماری خناق مرده بودند. مادرم که بعدا از روی یادداشت‌های روزانه و نامه‌هایش دریافتم زنی بود قوی، با‌نشاط، نکته‌سنج، جدی، متکبر و بی‌پروا از تصویرش برمی‌آمد که باید زیبا هم بوده باشد. پدرم مردی بود اهل فلسفه، پرکار، بی‌دلبستگی به دنیا، کج‌خلق و از خودراضی. هر دو از نظریه‌پردازان پرشور اصلاح بودند و آمادگی داشتند به هر نظریه‌ای که مورد اعتقادشان بود جامه عمل بپوشانند. پدرم شاگرد و دوست جان استوارت میل بود و پدر و مادرم هر دو از او اعتقاد به تنظیم خانواده و حق رأی برای زنان را آموخته بودند.
 

زندگینامه برتراند راسل به قلم خودش، ترجمه: احمد بیرشک، صفحه18

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :
کِلک
کِلک
کِلک