• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
پنج شنبه 13 دی 1397
کد مطلب : 43320
+
-

آلفرد یعقوب‌زاده از سفر پرماجرایش به عراق می‌گوید

ماجرای نقطه‌ضعف داعش

ماجرای نقطه‌ضعف داعش


سفر چندباره به عراق و سوریه برای به تصویر کشیدن جنایات داعش و مظلومیت زنان ایزدی یکی از مهم‌ترین ماموریت‌هایی است که آلفرد یعقوب‌زاده به سرانجام رسانده است. او می‌گوید سفر پرمخاطره به عراق را به‌جان خریده تا صدای زنان ایزدی را به گوش دنیا برساند.

  آخرین آثار شما مربوط به حضور داعش در عراق و عکس‌هایی از رنج و اسارت زنان ایزدی است. چطور به فکر عکاسی از زنان ایزدی افتادید؟
وقتی برای تهیه گزارشی درباره زندگی اقلیت‌های عراق به موصل و اربیل رفتم با مردم ایزدی آشنا شدم. از آنجا که مادرم آشوری است، داستان زندگی زنان ایزدی هم که از اقلیت‌های عراق هستند برایم جذاب شد و مصمم شدم روی این سوژه کار کنم. وقتی به میان آنها رفتم انگار تاریخ برایم به زمانی برگشت که عثمانی‌ها، مسیحیان را قتل عام کردند و خانواده مادری‌ام مورد ظلم قرار گرفتند. پروژه را که شروع کردم شهر «سنجار» از سوی داعش تسخیر شده و 5هزار نفر از مردم این شهر اسیر شده بودند. بیشتر آنها زن و کودک بودند چون بیشتر مردها هنگام حمله داعش کشته شدند. برای داعش مهم‌ترین مسئله این بود که زنان شوهردار را از زنان بی‌شوهر جدا کند تا بعدا آنها را به‌عنوان غنایم جنگی به اسارت ببرد و حتی آنها را خرید و فروش کند. برخی از آنها توانستند فرار کنند و به کمپی در شمال عراق، واقع در کردستان پناهنده شوند و من از آنها عکاسی کردم.


عکس‌هایی که از زنان ایزدی گرفتید در کدام نشریه منتشر شد؟
این عکس‌ها در مجله Paris Match Magazine که یک نشریه فرانسوی با تیراژ بالاست  منتشر شد. بخش اول مجموعه عکس‌های زنان ایزدی، شامل مصاحبه و عکس‌های زنانی است که از اسارت داعش فرار کرده بودند. بخش دوم، زنان زجرکشیده‌ای بودند که از سوی داعش مورد تجاوز قرار گرفته بودند و برای انتقام گرفتن از آنها می‌جنگیدند. یک‌بار شاهد بودم که ٢٠ مرد داعشی بر سر ١٠ دختر درحال قرعه‌کشی بودند تا به آنها تجاوز کنند. من همیشه به مسائل زنان حساس بوده‌ام و دوست دارم صدایشان را به دنیا برسانم. زجری که این زنان کشیده‌اند، برایم دردناک است و نسبت به آنها احساس دین می‌کنم.


حضور در عراق موقعیت شما به‌عنوان یک عکاس ممتاز و بین‌المللی را محکم‌تر کرد. از ابتدا با همین نیت وارد عراق شدید یا هدف اصلی‌تان منعکس کردن مظلومیت زنان ایزدی بود؟
جهان باید از آنچه در سنجار اتفاق می‌افتاد آگاه می‌شد. زنانی که نجات یافته بودند باید داستان خود را می‌گفتند. آنها به این نکته پی برده بودند که ممکن است به سادگی نابود شوند و به همین دلیل دست به اسلحه بردند. زنان ایزدی برای استفاده از اسلحه آموزش دیدند اما آنها یک نکته دیگر هم یاد گرفتند؛ بیشتر آنها هرگز به مدرسه نرفته‌بودند اما عزت‌نفس و تا حدی آزادی را کشف کردند. در منطقه سنجار آنها شانه به شانه مردان جنگیدند. شجاعت این زنان در میدان جنگ و تلاش برای از سرگرفتن زندگی عادی از سوی آنها، برای من یک منبع انرژی و الهام‌بخش بود. وقتی داستان زجر، اندوه و البته شجاعت زنان ایزدی را روایت می‌کنم، حس می‌کنم معنی واقعی شغلم را دوباره بازیافته‌ام.


مردم ایزدی زندگی به‌شدت سنتی‌ای دارند اما یکی از وحشیانه‌ترین اقدامات داعش در عراق تجاوز به زنان ایزدی بود. آنها چگونه با این موضوع کنار می‌آمدند؟
قبل از هجوم داعش به شهر سنجار و در زمان صدام حسین هم  ایزدی‌ها مردم بسته‌ای بودند و میان خودشان ازدواج می‌کردند. کمتر غریبه‌ای وارد جمع آنها می‌شد اما بعد از حمله داعش، چشمانشان را روی این مسئله بستند و با وجود آنکه پدر یا برادری می‌دانست به دختر یا خواهرش تجاوز شده است، در این‌باره صحبت نمی‌کرد. آنها این مسئله را پذیرفته بودند و حتی مردان ایزدی با زنانی که به آنها تجاوز شده بود، ازدواج می‌کردند. البته مسئولان دینی مدام از مردها می‌خواستند در این مورد سختگیری نکنند و توصیه‌های آنها کار را آسان می‌کرد. زنان ایزدی پیش از حمله داعش، خانه‌داری می‌کردند اما به واسطه شرایطی که زندگی‌شان را تغییر داده بود، توانایی خودشان را بروز دادند. آنها در کنار مردان در جبهه‌ها حضور داشتند و با داعش مبارزه می‌کردند و مسیر تازه‌ای را برای خودشان بازکردند. من به عراق رفتم تا این تصاویر را مخابره کنم نه اینکه از سر تأسف سر تکان بدهم.


  با توجه به ساختار سنتی جامعه اقلیت‌ها در عراق، تهیه عکس از زنان ایزدی و به تصویر کشیدن چهره آنها دشوار است. اعتماد آنها را چگونه جلب کردید؟
این اعتماد باید دوجانبه باشد و به‌عنوان خبرنگار باید نشان می‌دادم به قولی که داده‌ام متعهد هستم. علاوه بر خجالتی‌بودن، مشکل دیگری هم باعث می‌شد که نخواهند عکس‌هایشان گرفته شود، چون خانواده بسیاری از آنها هنوز اسیر داعش بودند. بنابراین باید صداقتم را به آنها نشان می‌دادم و به همین دلیل تعدادی از عکس‌هایم را که در مجله‌ها منتشر شده بود، نشان دادم تا با کارم آشنا شوند. بخش دیگر کارم به عکاسی از زنانی تعلق داشت که در حال مبارزه و انتقام گرفتن از داعش بودند. می‌خواستم آنها را با صورت‌هایشان نشان بدهم تا بگویم این زنان با اسلحه و رودرروی داعش مبارزه می‌کنند. ثبت تصاویر زنان رزمنده از جهت دیگری هم اهمیت داشت، چون به باور داعش، اگر هر سرباز داعشی توسط زنان کشته شود، به جهنم می‌رود و این باور، نقطه ضعف بزرگ داعش است.

این خبر را به اشتراک بگذارید