منادی دوران تازه
سعید مروتی،منتقد و روزنامه نگار
با استقبال شورانگیز تماشاگران، همراهی نسبی منتقدان و تایید ضمنی مدیران، مقدم «عروس» به عنوان سرفصلی تازه در سینمای ایران گرامی داشته شد. اینکه بهروز افخمی جوان، قبلا برادریاش را ثابت کرده و با سابقه مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه اول در دهه60 و کارگردانی سریال موفق «کوچک جنگلی»، پیشینه موجهی داشت در بستر همواری که پیشروی فیلم عروس قرار گرفته بود، گرچه اهمیت داشت اما این تمام ماجرا نبود و سهم مناسبات اجتماعی- سیاسی را نباید فراموش کرد؛ پایان جنگ، شروع دوران سازندگی، عوضشدن فضای شهر و تغییرات گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. دهه70 در چنین حال و هوایی آغاز شد. همه اینها البته در انتهای دهه60 رخ داده بود ولی یکی دو سالی طول کشید تا نشانههایش در سطح جامعه مشهود شود. دهه60، دهه آرمان و عقیده، دهه تسلط گفتمان عدالتخواه انقلابی و دهه چپگرایی و حضور پررنگ دولت در تمام عرصهها به پایان رسیده و دهه70 با امیدها و آرزوهای فراوان آغاز شده بود. امید بازسازی ویرانههای بهجا مانده از جنگ و گشایش اقتصادی و اجتماعی، فضای عمومی را تغییر داده بود. شهردار تهران پروژه تغییر سیمای پایتخت را کلید زد. دیوارهای پارکها برداشته شدند و کشتارگاه قدیمی تهران جای خودش را به فرهنگسرای بهمن داد. موضوع فقط راه انداختن کلاس موسیقی در جنوب شهر نبود و مخالفان سیاستهای فرهنگی دولت وقت، متوجه موضوع بودند؛ درک اینکه دوران متفاوتی شروع شده و همه آن آرمانهای دهه60 ممکن است در مسیر توسعه دچار دگردیسی شوند نیاز به هوش چندانی نداشت. عروس به عنوان مهمترین فیلم سینمای ایران در ابتدای دهه70 به شکل موجز تغییر گسترده فضای جامعه را نمایان میکرد. سازنده عروس ابایی از این نداشت که تعلق خاطر و تاثیرپذیریاش از سینمای آمریکا را نمایان کند؛ سینمایی که در سراسر دهه60 تقبیح میشد و بهنظر میرسید در اردوگاه چپ الگوهای مناسبتری برای سینمای ایران وجود دارد تا هالیوود که دیروز و امروزش منحط نامیده میشد. مخالفت با سیستم ستارهسازی به عنوان یکی از مهمترین سیاستهای سینمایی دهه60 نیز با عروس زیرپا گذاشته شد. ظهور ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی به عنوان بازیگران جوان و خوشچهره هم خود منادی ورود به دورانی تازه بود. جالب اینکه داستان عروس در اوایل دهه60 میگذشت. افخمی با حاشیه صوتی فیلم که پر بود از سرودهای انقلابی و اشاره به عملیاتهای دوران دفاع مقدس، به تناقض میان رفتار کاراکترها با روزگار اشاره میکرد؛ اینکه در سالهای جنگ، دلالهایی از جنس حمید خوشمرام خون مردم را در شیشه کردند تا به عروس زیبایشان، ماشین لوکس آمریکایی و ویلایی در شمال برسند. اما همه این داستانها حاشیه فیلم عروس بود و متن با فیلمبرداری اسکوپ نعمت حقیقی، ملودی زیبای بابک بیات، هنرپیشگان تازهنفس و خوشچهره، تکنیک هالیوودی و قصهگویی سرراست و شیرین، چیز دیگری میگفت. عروس روی حسرتها و خواستهای تماشاگر حساب درستی باز کرده بود و فتح گیشه نشان داد این فیلم حرفهای و خوشساخت در زمانی مناسب ساخته شده؛ در روزگار تغییر و توسعه و گذر از دهه پرماجرای 60 و ورود به دهه پرفرازونشیب 70. اکران عروس در تابستان1370 یکی از نشانههای آشکار پوستانداختن جامعه بود.