انصرافی ها
وقتی اهمیت جشنواره در برابر وسوسه اکران رنگ میبازد
مسعود میر/روزنامهنگار
اتفاقات این هفته پیرامون فیلمهایی که به طرق مختلف از خانه سیمرغ فاصله گرفتند، شاید یکی از نادرترین رویدادها در تاریخ جشنواره فیلم فجر باشد. پیشترها و بعد از وقایع سال 88 برخی فیلمسازان به دلایل شخصی و سیاسی ترجیح دادند که یا فیلم نسازند و یا اگر با مرارت فیلمی هم ساختند آن را خیلی اعتراضگونه به جشنواره فیلم فجر نسپارند، اما امسال با یک نوع دیگر از بهاصطلاح بایکوت جشنواره روبهرو هستیم. در چند روز گذشته یک فیلمساز با اشاره به اینکه فیلمبرداری فیلمش به درازا کشیده، از حضور در جشنواره سر باز زده است و 2 فیلمساز دیگر هم در تصمیمی بسیار عجیب و بهرغم اینکه فرم حضور در جشنواره را پر کرده بودند، ترجیح دادهاند فیلمشان را از این رقابت سینمایی بیرون بکشند.
پیغام آقا کمال، پسغام آقا سعید
چند وقت پیش کمال تبریزی که این روزها فیلم مارموز را بر پرده سینماها دارد، به فیلمسازان توصیه کرد که اگر فیلمهایشان مضامینی حاشیهساز دارد بیخیال جشنواره شوند و اثرشان را به جشنواره فجر ارائه نکنند. تبریزی که خودش در ادوار مختلف جشنواره حاضر بوده و معمولا دست خالی هم از اختتامیهها به خانه نرفته، بعد از چند اثر ضعیف آخرش که برای مخاطبان و منتقدان هم بسیار دلسردکننده بود، مسیری دیگر را برای خود برگزیده است. او در نمونه آخر، مارموز را به جشنواره جهانی فجر برد و حالا هم بهرغم همه جوسازیها به راحتی و بدون هیچ پلان حذفی فیلمش را به سینماها رسانده است. تبریزی البته مختار است برای خودش چنین روشی را برگزیند اما پیچیدن نسخه برای دیگر فیلمسازان بیشتر شبیه نوعی تسویهحساب با خانهای است که روزگاری به امثال تبریزیها منفعتهای بسیاری رسانده است. حالا سعید سهیلی که فیلم آخرش «ژن خوک» را به جشنواره نداده، در همین نوع رفتار در پیغامی که رسانهای شده، خبر داده برای مصون ماندن فیلمش از حاشیه ترجیح میدهد آن را به جشنواره ندهد.
جشنواره دلتان را زد آقای دهنمکی؟
مسعود دهنمکی روزگاری که کلیپ جوکش بهعنوان فیلم بخش مسابقه جشنواره انتخاب شود. او با تکیهکلامهای کوچهبازاری و البته چاشنی جنگ به صف فیلمسازان پیوست و خیلی زود با استقبال همان مردم کوچه و بازار روبهرو شد؛ کارگردان فیلمهای بفروش. اخراجیها و معراجیها و رسوایی ها (1و 2) از امتیاز حضور در بخش اصلی جشنواره استفاده کردند تا دهنمکی به قول خودش به خاکیترین میلیاردر سینمای ایران تبدیل شود.
حالا اما انگار جشنواره دل مسعود دهنمکی را زده و موجب شده تا او درحالیکه فرم شرکت در جشنواره را برای آخرین ساختهاش (زندانیها) پر کرده بود، از حضور در جشنواره انصراف دهد. او در متنی نوشته: «بعضی فیلمها از جنس رقابت نیستند و در فضای رقابتی حرف اصلی آنها گم میشود. حرف از معنویت و مفاهیم اخلاقی و عرفانی است و فیلمهایی از جنس رسواییها و زندانیها از اینگونهاند.» جالبتر اینکه مسعودخان دهنمکی جمله تاریخی دیگری هم در این متن نوشته و معتقد است فیلمش جلوتر از زمان خودش است!
جیمسازی و پولسازی
منوچهر هادی بیتردید یکی از پولسازترین کارگردانان جیمساز کشور است. فیلمهای او در گیشه بسیار موفقند اما معمولا این کارگردان گوشهچشمی هم به جشنواره داشته اما دیگر امثال او چندان اهمیتی به جشنواره نمیدهند. امثال او فیلمهایشان را میسازند و با لابی تهیهکننده و پخشکنندههایشان اکران نوروزی را هم بهدست میآورند و با خیال راحت فیلمهای ضعیفشان را در بهترین زمان ممکن اکران برای خلقالله نمایش میدهند. با این تفاسیر چه نیازی است به اینکه فیلمی به جشنواره بیاید و احیانا با نقد تند و تیز منتقدان هم روبهرو شود. فیلمی که برای گیشه ساخته میشود چرا باید زیر نگاه سنگین منتقد و روزنامهنگار آزرده شود؟ پس منوچهر هادی هم بیخیال جشنواره شده و رحمان 1400را بعد از ارسال به جشنواره از جشنواره پس گرفت.
بیچاره جشنواره
فیلمهای جشنواره قرار بود مهمترین فیلمهای تولید شده در سال سینمایی کشور باشند. اگر هنوز هم قرار بر همین منوال است بهتر است مسئولان سینمایی کشور با روی گشاده فیلمسازانی را که آبروی سینمای ایران بوده و هستند به این رویداد دعوت کنند و آنهایی را هم که گمان میکنند جشنواره برایشان هیچ کارکرد مثبتی ندارد به هیچ عنوان در ردیفهای نخست اکران راه ندهند. آنهایی که مطمئن هستند فیلمشان در بهترین زمان اکران میشود، دغدغه جشنواره را ندارند و امثال عیاریها و امیریوسفیها هنوز درگیر اخمهای همیشگی مدیران سینمایی کشور به خودشان و فیلمهایشان هستند. اتفاقات معناداری در سینمای ایران در حال ثبت است و تاریخ فراموششدنی نیست.