معمای برجام و آشفتگی سیاست خارجی ترامپ
بهرام قاسمی|سخنگوی وزارت خارجه:
کافی است برای یک لحظه چشمان خود را ببندیم و دنیایی متفاوت را تصور و مجسم کنیم؛ جهان بدونبرجام و همراه با یک رئیسجمهور نامتعادل به نام دونالد ترامپ! امروز سیاست خارجی افسارگسیخته آمریکا، که بهتر است آنرا سیاست خارجی مجازی و موهوم بنامیم، دنیایی را ترسیم میکند که در آن بیقانونی حاکم است. دنیای ترامپ، دنیای آشفتگی، سرگردانی و آشوب است. دنیایی که در آن رئیسجمهور کشوری که خود را شماره یک جهان میخواند و رئیسجمهور و همه متعلقات آنرا با صفت ممیزه «شماره یک» میداند، سیاست خارجی کشورش را هر روز صبح درحال صرف صبحانه، با توییتهای جنجالیاش مدیریت میکند تا ابعاد و نرمهای جدیدی به دیپلماسی و سیاست بینالملل بیفزاید: سیاست خارجی توییتری با طعم تلخ قهوه! آری دنیای ترامپ، دنیای نازیباییهاست: دنیای جنجالآفرینی، نفرتپراکنی، استهزاء و تحقیر ملتها، دنیای واژگان نژادپرستانه، توهین و تحقیر انسانیت و دنیای رسواییهای اخلاقی و سیاسی.
شرایط غامض و دشوار در دوره پیشابرجام که با تحریمهای نفتی و بانکی، مجازاتهای اقتصادی، تهدیدات روزمره نظامی و امنیتی و تحدیدات سیاسی و اجتماعی بیشماری همراه است، بهسان فرصتی بینظیر و طلایی برای رئیسجمهوری دور از منطق مانند آقای دونالد ترامپ بود که میتوانست اسب خود را بتازاند. تحریمها، تهدیدها، تحدیدهای همهجانبه در دوره پیشابرجام همچون موهبتی آسمانی برای مثلث شوم ترامپیسم – صهیونیسم و وهابیسم تلقی میشد که میتوانستند با کمک ایادی و عوامل خود ازجمله گروههای تروریستی مانند داعش و پسماندههای غیرقابل بازیافت رژیم صدام؛ به تعبیر خود عرصه را بر ایران اسلامی تنگ کرده و ایران را در گوشه رینگ قرار دهند تا به سودای دست نیافتنی خود جامه واقعیت بپوشانند.
اگر نبود توافق هستهای برجام که از چنان انسجام و استحکامی برخوردار است که دونالد ترامپ با همه دشمنی و خصومت عیان و آشکارش علیه ملت بزرگ و نظام اسلامی ایران و با داشتن کارشناسان، حقوقدانان، نظریه پردازان، تحلیلگران، دیپلماتهای ورزیده و استراتژیستهای نظامی و امنیتی، قادر نیست آن را آنگونه که خود میخواهد تغییر دهد؛ امروز شاهد شکاف عمیق در دنیای غرب و میان متحدین آمریکا نبودیم و جامعه جهانی این چنین قاطعانه از توافق هستهای دفاع نمیکرد و سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی این چنین بر لزوم رعایت مفاد برجام شهادت نمیدادند.
کافی است تا نگاهی به کارنامه یکساله آقای ترامپ در عرصه سیاست خارجی بیندازیم که چگونه تقریبا به تمامی وعدههای انتخاباتی خود که غیرقابل تصور نیز بهنظر میرسیدند، عمل کرده است: از لغو و خروج از توافقات تجاری چندجانبه مانند نفتا و خروج از توافق جهانی پاریس درباره آب و هوا و خروج از یونسکو گرفته تا کشیدن دیوار در مرز با مکزیک و اعلام یکجانبه و ضدحقوق بینالملل انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس و دوشیدن و سرکیسه کردن کشورهای عربی در خلیجفارس و رقص شمشیر با سران جاهلی و تجاریسازی امنیت و تضعیف ناتو و اعمال فشار اقتصادی و سیاسی بر چین. در واقع چون نیک بنگریم مشاهده میکنیم که تنها در یک مورد، رئیسجمهور آمریکا برخلاف میل باطنیاش عمل کرده و آن در مورد برجام است که 3 بار ناچار به تمدید تعلیق تحریمهای کشورمان و حفظ برجام شده است.
در واقع توافق هستهای برجام بنا بر گفتههای بسیاری از تحلیلگران مسائل بینالمللی از چنان وزن حقوقی و اعتبار بینالمللی و انسجام درونی برخوردار است که آقای ترامپ نیز قادر نیست بدون پرداخت بهایی سنگین، آن را زیر پا بگذارد. در واقع برجام به وضعی بغرنج و معمای پردردسر (Catch 22) برای دونالد ترامپ تبدیل شده است. خروج یکجانبه ترامپ از برجام که قول آنرا داده و چندان نیز غیرقابل تصور نیست، به یک رسوایی و معضل جهانی برای آمریکا خواهد انجامید و هزینه سنگینی را بر سیاست خارجی این کشور تحمیل خواهد کرد. امروز آمریکای ترامپ، مصلوب برجام است. با همه این اوصاف، نه برجام امری مقدس است و نه اسقاط آن پایان جهان. جمهوری اسلامی ایران برای دوره پسابرجام نیز همانند دوره برجام، دستورکارها و راهبردهای متنوع و متعددی دارد و از تمامی گزینههای روی میز درصورت ضرورت استفاده خواهد کرد. مصلحت جهان و ازجمله غربیها و آمریکاییها بر حفظ این توافق است با این همه، درصورت هرگونه اقدام نسنجیده از سوی آمریکای ترامپ، اقدام متقابل و متناسب با آن تمهید و اندیشیده شده است. آنچه مسلم است اینکه ترامپ قادر نیست برجام را به هزینه جمهوری اسلامی ایران نقض کند و بایستی هزینهها، خسارتها و آسیبهای ناشی از هرگونه نقض یا ناکامی برجام را از خزانه و داشتههای ایالاتمتحده آمریکا بپردازد.