• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 8 دی 1397
کد مطلب : 42647
+
-

روزهای سخت زمستان 66

سال قبل از قطعنامه، گسترده‌ترین جنگ شهرها علیه ایران آغاز شد

روزهای سخت زمستان 66

عیسی محمدی

البته تا وقتی‌که جنگ شهرها شروع نشده بود، مردمی که دور از جبهه‌ها و خاکریزهای مقدم بودند، تصور چندانی از آن نداشتند. در آن روزهایی که خوزستان زیر چکمه‌های بعثی‌ها به‌خود می‌لرزید، چه‌بسا که عده‌ای برای تفریحات  دل به جاده چالوس و هراز و شبیه آن می‌دادند اما وقتی‌که دوره‌های مختلف جنگ شهرها شروع شد، خیلی‌ها فهمیدند که آوارگی، جنگ و به هم ریختن زندگی در یک پلک به‌هم‌زدن و از دست‌دادن عزیزان و... یعنی چه.

جنگ شهرها؛ از مرز تا پایتخت

جنگ شهرها را به 5دوره تقسیم می‌کنند که در فاصله جنگ تحمیلی علیه ایران اتفاق افتاد. این جنگ‌ها، کلا توسط هواپیماهای جنگنده و بمب‌افکن، موشک‌های بالستیک و نیز توپخانه‌های مرزی انجام می‌شد. البته توپخانه‌های مرزی چون برد محدودی داشتند، صرفا برای جنگ‌های شهری در مرزها مورد‌استفاده قرار می‌گرفتند. با توجه به اینکه در غرب کشور و نیز در نقاطی از جنوب کشور، دشمن با تصرف یک نقطه، می‌توانست شهرها و روستاهایی را در دیدرس و تیررس داشته باشد، به راحتی اقدام به بمباران این نقاط می‌کرد.

دوره‌های مختلف جنگ شهرها

هدف اصلی از جنگ شهرها، جنگ روانی بود. با توجه به اینکه مقاومت ایرانی‌ها مبتنی بر روحیه دینی و ملی آنها بود، دشمن پی برده بود که با شکستن روحیه آنها، می‌تواند به پیشروی‌هایی در خطوط مقدم دست یابد. نخستین دوره جنگ شهرها در بهمن62 اتفاق افتاد. دومین آن‌هم در فروردین64 بود که آغاز شد؛ که به نوعی پاسخی به پیشروی و پیروزی ایرانی‌ها. در این دوره بود که برد جنگ شهرها به تهران، تبریز، همدان و شیراز هم رسید. سومین سری جنگ شهرها را هم در فصل پایانی سال65 شاهد بودیم. چهارمین دوره جنگ شهرها را هم از بهمن65 تا اردیبهشت66 شاهد بودیم که 3ماهی به طول انجامید.

شدیدترین دوره جنگ شهرها

شدیدترین دوره جنگ شهرها را می‌توانیم دوره نهایی و پایانی آن بدانیم. سال66 را باید سال عجیبی در جنگ تحمیلی علیه ایران بدانیم. به نوعی جنگ گره خورده بود و البته بعثی‌ها نیز به‌واسطه تجدید قوا و امکانات و حمایت‌های بی‌دریغی که می‌شدند، توانسته بودند تا حدودی دست برتر را هم داشته باشند. از زمستان66 بود که صدام دستور شدیدترین جنگ شهرها را علیه ایران  صادر کرد. این دوره تا اردیبهشت سال بعد، که سال قطعنامه بود، به طول انجامید. در این دوره، مهاجرت‌های بسیاری به شهرها و روستاهای دور‌ از دسترس موشک‌ها و هواپیماهای بعثی اتفاق افتاد؛ مهاجرت‌هایی که حتی دامان کارمندان دولت را هم گرفت تا ناچار به ترک شهرهای بزرگ و پایتخت بشوند.

تهران میزبان 135موشک

در دوره پنجم جنگ شهرها، عراقی‌ها طی 50روز، حدود190موشک به شهرهای ایرانی شلیک کردند. بیشتر این موشک‌ها از نوع اسکاد-B اصلاح شده بود. 135فروند از این موشک‌ها به سمت تهران، 23فروند به سمت قم، 22فروند به سمت اصفهان و باقی هم به سمت تبریز، شیراز و کرج شلیک شد. 2هزار شهید و مهاجرت‌های بی‌رویه، حاصل این دوره از جنگ شهرها علیه ایران بود.

موشک‌های دستکاری‌شده

البته تهران تا پیش از اینکه رنگ موشک‌های عراقی را به‌خودش ببیند، توسط هواپیماهای بعثی بارها مورد حمله قرار گرفته بود. شاید فراگیرترین آنها به همان 31شهریور 59 برگردد که از غافلگیری نیروهای نظامی ایران استفاده کرده و فرودگاه مهرآباد و نقاطی دیگر را مورد حمله قرار دادند. اما از اسفند66 به بعد بود که موشک‌های دستکاری شده عراقی به تهران هم رسید و نقاطی چون میدان هفت تیر، بیمارستان عیوض‌زاده، میدان قزوین، سهروردی، خیابان غفاری و... مورد حمله قرار گرفتند. در آن دوره، خانه‌ای در محله گیشای تهران نیز مورد حمله موشکی قرار گرفت که می‌گفتند محل اصابت موشک، محل برگزاری جشن کودکان بوده است.

توجه! توجه!

البته هنوز هم که با برخی از شهروندان صحبت کنید، خاطرات تلخ جنگ شهرها را به یاد دارند. مهم‌ترین نماد این جنگ شهرها، آژیرهای قرمز و سفید بودند. آژیر قرمز به‌معنای اعلام خطر بود با این متن معروف که«توجه! توجه! علامتی که هم‌اکنون می‌شنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید». بلافاصله هم آژیر قرمز پخش می‌شد و3 دقیقه ادامه داشت. هر 10ثانیه هم زیر و بم می‌شد تا خوب تأثیر کند. وقتی‌که این آژیر به صدا در‌می‌آمد، خاموشی زده می‌شد. طوری که می‌توانستیم در آسمان تاریک شب (بیشتر حمله‌های هوایی در شباهنگام انجام می‌شد) رد هواپیماها و شلیک‌های آنها و نیز رد گلوله‌های دنباله‌دار ضدهوایی‌ها از چهارگوشه تهران را بشنویم. هرگونه روشنی ممنوع بود، چرا که می‌توانست گرایی به هواپیماها بدهد برای ریختن بمب‌هایشان. اگر هم حمله‌ها در طول روز برگزار می‌شد، که سریع باید راهی پناهگاه‌ها می‌شدیم. تصورش را بکنید چندصد دانش‌آموز، یک‌دفعه و با آن استرس شدید، پله‌های تاریک پناهگاه‌ها را طی می‌کردند و در یک فضای محدود، چسبیده به هم می‌ایستادند.

منفجر خواهد شد، نخواهد شد؟

در این فاصله، صداهای ردوبدل شده ضدهوایی‌ها و ویراژهای جنگنده‌ها و انفجارهای احتمالی، تعلیق خاص و عجیبی را ایجاد می‌کرد. شاید این بمب‌ها در مدرسه شما یا پناهگاه شما می‌افتاد؛ پس هر احتمالی را باید می‌دادید. شوخی‌های دوران کودکی و نوجوانی در تاریکی مطلق محلات تهران، جزو خاطرات ماندگار بچه‌های دهه‌های 50و60 است. چقدر پدر و مادرها تشر می‌زدند که سر و صدا راه نیندازید مبادا که دشمن بشنود؛ ما هم در شگفت که چطور صدای ما قرار بود به گوش خلبان مستقر در آن جنگنده‌ها برسد! وقتی هم که در این دقایق کسی لامپی را روشن می‌کرد، سریع او را مورد عتاب و خطاب قرار می‌دادند که چرا جان مردم را به‌خاطر می‌اندازی!

زرد و سفید و قرمز

آژیر سفید هم زمانش3 دقیقه بود؛ شامل یک دقیقه بوق ممتد، یک دقیقه سکوت و مجددا یک دقیقه بوق ممتد. البته یک آژیر زردی هم در این میان پخش می‌شد؛ به نشانه اینکه جنگنده‌ها از شهر دور شده‌اند، ولی هنوز به مبدأ خودشان بازنگشته‌اند و احتمال حمله و بازگشت مجدد آنها می‌رود. به‌عبارت ساده‌تر، باید در حالت نیمه‌آماده باشید. تا مدت‌ها که برد موشک‌ها به شهر تهران نمی‌رسید، کار حمله به این شهر را هواپیماهای جنگی انجام می‌دادند.

با مرور حمله های هوایی به شهر ها در روزنامه‌های دهه60 و سال 66، به نکات جالبی می‌رسیم. از جمله حملات تلافی‌جویانه ایران علیه شهرها و مواضع که بخشی از آنها با ذکر جزئیات، گزارش می‌شد. همچنین راهنمای مقابله با آتش‌سوزی و خفگی و زیر آوار ماندن هم آموزش داده می‌شد؛ مثلا اشاره می‌شد درصورتی‌که زیر آوار مانده‌اید، منتظر بمانید تا نیروهای امدادی از راه برسند. به محض اینکه منطقه‌ای مورد حمله موشکی یا هوایی قرار می‌گرفت، مردم سریعا خودشان را به آن نقطه می‌رساندند و امدادرسانی شروع می‌شد. بخشی از این ویرانی‌ها، از جمله ویرانی حمله هوایی به محله تختی تهران، تا سال‌ها بعد از جنگ نیز پابرجا بود و شهروندان هنگام تردد، می‌توانستند آنها را مشاهده کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید