• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
دو شنبه 3 دی 1397
کد مطلب : 42083
+
-

نظم وصمیمیت در نقد تئاتر

نظم وصمیمیت در نقد تئاتر


مهردادرهسپار| روزنامه نگار 


مرکز هنرهای نمایشی با مدیریت علی منتظری در سال ۱۳۶۳ فعال‌تر از گذشته است و پس از مدت‌ها درگیری، بار دیگر جلسات نقد و بررسی نمایش‌ها در مجموعه تئاترشهر برگزار می‌شود. این دور تازه از جلسات، برخلاف سال‌های پرتنش اول انقلاب و جنگ، بسیار آرام است و به قول گزارشگر مجله نمایش «با حضور عده بی‌شماری از علاقه‌مندان و تماشاگران در سالن چهارسو، در نهایت نظم و صمیمت» برگزار می‌شود. 2 نمایش در پاییز آن سال نقد و بررسی می‌شوند؛ یکی «ماهان کوشیار»  به‌نویسندگی و کارگردانی رضا قاسمی و دیگری «پلکان» نوشته اکبر رادی و کارگردانی هادی مرزبان. داوود فتحعلی بیگی در آغاز این نشست می‌گوید: «از آنجا‌ که در بعضی از جلسات نقد و بررسی گاهی بعضی از شرکت‌کنندگان رعایت موازین اسلامی را نکرده‌اند، لذا متذکر می‌شویم که با حسن نیت بیشتری برخورد شود تا برای تئاتر ویژه این آب و خاک و مبتنی بر فرهنگ پربار گذشته‌مان راهی بجوییم». رضا قاسمی و 2بازیگر نمایش داوود آریا و محمود بهروزیان، از حاضران این جلسه و سایر بازیگران، ازجمله شکوه نجم‌آبادی و پرویز پورحسینی، از غایبان آن هستند. جلسه نقد و بررسی پلکان، پس از قرائت قرآن آغاز می‌شود و هادی مرزبان پشت تریبون می‌آید تا به پرسش‌ها پاسخ دهد. نخستین سؤال این است: «آیا واقعا ممکن است رشد سرمایه‌داری با انقلاب سال ۵۷ دچار رکود شده باشد؟».
 اکبر رادی غایب بزرگ این جلسه است.



افسون سلطان و افسانه شبان



مسعود میر| روزنامه‌نگار

درست شبیه یک معجزه در روزهای خاکستری و اخموی دهه‌60، شبیه یک لبخند در ایام پر‌آب چشم که مثل افسانه‌ها افسون داشت. افسانه سلطان و شبان از این دست سریال‌ها بود که معجزه‌وار مخاطبان را با جادوی خودش همراه کرد. داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی در رفاقت‌ها و معاشرت‌های آن سال‌ها رسیده ‌بودند به طرح یک سریال که برای ساختنش توانستند مدیران شبکه اول تلویزیون را مجاب کنند. افسانه سلطانی که ناخوش احوال است و جانشینی موقت چوپانی که شبیه به اوست برای گذران ایام زمامداری، حرف اصلی این مجموعه بود اما مهدی هاشمی، گلاب آدینه، محمد مطیع، احمد آقالو، حسین کسبیان و محمدعلی کشاورز در نقش سلطان، سلطان‌بانو، وزیراعظم، کاتب، تلخک و خوابگزار چنان خوب از پس این سریال برآمدند که هنوز هم تلویزیون در برنامه‌های آرشیوی‌اش سراغی از این افسانه می‌گیرد. موسیقی درخشان بابک بیات برای سریال و پلان افتتاحیه سریال که سلطان و همراهان را در شکارگاه به تصویر می‌کشد و در واقع شبیه یکی از درست و حسابی‌ترین چالش‌های مانکن این روزهاست می‌تواند برای تماشای این سریال همه‌‌چیز را مهیا کند. افسانه سلطان و شبان بی‌تردید یکی از معدود برگ‌های برنده تلویزیون در سال 63 بود.


چلیپای دهه60 

علی بختیاری؛ کیوریتور 


کاظم چلیپا در این سال یکی از مهم‌ترین نقاشی‌هایش که به شمایلی از نقاشی دوران جنگ تبدیل شد را کشید؛ «کویر»؛ نقاشی وطن - مادری نمادین را به تصویر کشید که سبدی پر از لاله‌های سرخ به استعاره از خون شهیدان را در بر گرفته و از میان لاله‌های سرخ، غنچه‌های سفید در حال شکفتن هستند. چلیپا، فرزند حسن اسماعیل‌زاده، (نقاش سبک قهوه‌خانه) یکی از توانمندترین نقاشان موسوم به «نقاشان انقلاب» است. او که فارغ‌التحصیل هنرستان پسران و دانشکده هنرهای زیباست، قلمی چیره در نقاشی فیگوراتیو دارد و آثارش مانند «ایثار»، «خون بر شمشیر پیروز است» و «17شهریور» از مشهورترین نقاشی‌های دوران انقلاب و جنگ هستند.



مدرسه‌ای که همیشه دیر می‌شد

فهیمه پناه‌آذر| روزنامه نگار 

چه می‌دانستیم تیتراژ چیست؛ صدای موسیقی بود که ما را از هر گوشه‌ای در خانه پای تلویزیون 14اینچ‌مان می‌نشاند! وقتی صدای آشنا را می‌شنیدیم دوان‌دوان می‌نشستیم رو‌به‌روی تلویزیون تا قصه شخصیت توپول سریال را ببینیم. منتظر بودیم اکبر عبدی باز هم مدرسه‌اش دیر شود تا با مرشد و بچه‌مرشد  و قصه‌های آنها همراه شویم. مهین شهابی و اسماعیل داورفر چه تصاویری که در ذهن ما ثبت نکردند. 


 

این خبر را به اشتراک بگذارید