آخرینجادویحضور
سعید مروتی| منتقد و روزنامه نگار
«اعدامی» اولین فیلم سینمایی پس از انقلاب است که جای کمدی ناخواسته بودن به مفهوم سینمای کمدی نزدیک میشود؛ فیلمی که جای شعارهای سیاسی روز، ایده داستانی دارد؛ هر چند که خط داستانی جذابش در مرحله گسترش کم میآورد و با اینهمه و با اینکه به نظر میرسد کارگردان چنان مجذوب هسته مرکزی فیلمنامه شده که فکری به حال تنه داستانش نکرده، اعدامی فاصله محسوسش با دیگر فیلمهای ایرانی را که کنارش اکران شدند مثل «طلوع انفجار» (پرویز نوری) و «عصیانگران» (جهانگیر جهانگیری) حفظ میکند. محمدباقر خسروی در اولین فیلم بلند سینماییاش بخت استفاده از 2چهره شاخص در پشت و جلوی دوربین را یافته است؛ اولی نعمت حقیقی به عنوان فیلمبردار، شکلدهنده ساختار بصری فیلم با قاببندیهای شکیل و سینمایی است. دومین برگ برنده میتوانست پرویز فنیزاده باشد که با بداقبالی سازندگان اعدامی( و در سطح کلانتر به شکلی تأسفبار برای سینمای ایران)، در اوایل فیلمبرداری از دنیا میرود. چند سکانس محدود بازی فنیزاده که در فیلم موجود است بیشتر دلایل تجاری دارد و سازنده اعدامی نتوانسته خود را از وسوسه بهرهگرفتن از عنوان «آخرین حضور سینمایی زندهیاد فنیزاده» برهاند.
محمدباقر خسروی بونوئلوار از 2بازیگر در یک نقش استفاده کرده است! اگر بونوئل میتواند در دل فضای بازیگوشانه «این میل مبهم هوس» استفاده از کارول بوکه و آنجلا مولینا در یک نقش را به بخشی از پیچیدگی و افسون نهفته در اثرش تبدیل کند چرا سازنده اعدامی نتواند از پرویز فنیزاده و رضا کرمرضایی در نقشی واحد بهره بگیرد؟ در این میان جدای از اختلاف سطح کارگردانی بونوئل و خسروی، چند مشکل دیگر هم وجود دارد؛ فیلم داستان مردی را روایت میکند که با تفنگ بادی و تخته نشانه، گذران زندگی میکند. مرد شبها که در خانه است اسکناسها را روی تخته میچسباند و چشم شاه را نشانه میرود. با زیاد شدن تعداد اسکناسهایی که چشم شاه در آنها سوراخ شده ساواک حساس میشود و به گمان وجود شبکهای از خرابکارها، عدهای را دستگیر میکند. آنچه در فیلم میبینیم حضور کرمرضایی در نقش مردی نیمهدیوانه است و کل سکانسهای شلیک به اسکناسها با حضور فنیزاده فیلمبرداری شده. به این ترتیب تماشاگر تا اواخر فیلم تصور میکند فنیزاده و کرمرضایی 2 نقش متفاوت و متمایز از هم دارند. نکته دیگر اختلاف سطح بازیگری فنیزاده و کرمرضایی است و در این مورد احتمالا کاری از دست کارگردان برنمیآمده. سکانس کوتاه حضور فنیزاده در اداره ساواک به عنوان بهترین فصل فیلم اعدامی هم نمونهای مثالزدنی از حفظ تعادل در اجرایی سرخوش و طنزآمیز است و هم حسرت و تأسف فراوان تماشاگر را برای از دست دادن بازیگری فراموشنشدنی و بدون جایگزین برمیانگیزد. جادوی حضوری که بیشتر فصلهای اعدامی از آن بیبهره مانده در این سکانس نمودی کامل و به یاد ماندنی دارد.
جنجالننهخضیره
مهرداد رهسپار؛روزنامه نگار
نمایش «حماسه ننه خضیره» کاری از گروه پنج اداره تئاتر، جنجالیترین نمایش پس از انقلاب بود که در آذر 1360 در تالار وحدت اجرا شد. پس از اجرای این نمایش داستان مقاومت ننه خضیره در برابر عراقیهای متجاوز در سوسنگرد سر زبانها افتاد. اما داستان تعرض سربازان بعثی به زنان روستاهای مرزی ایران و عراق، داستانی نبود که در دیگر نمایشها تکرار شود، به همین دلیل نام این نمایش در یادها ماند و در دهههای بعد بسیار درباره آن نوشتند.
نشریه فردای ایران در دی ماه 1360 در نقد و گزارشی بر این نمایش نوشت: «ننه خضیره زن ایرانی عرب زبانی است که در خطه جنگ زده خوزستان، مقاومت و نبرد را در برابر بعثیون اشغالگر، بر فرار مفلوکانه ترجیح داد، و با از جان گذشتگی، داد خود را از مشتی بیدادگر ستانید و حماسه آفرید. نمایشنامه ننه خضیره بر اساس شالوده این حماسه نوشته شده است که از طرفی حکایت جان بازی ها و ایستادگی مردم از هستی گذشته و خیانتهای زالوصفتان هستیخوار است و از سویی دیگر نگاهی ریشخندآمیز بر نظامیان عراقی متجاوز دارد».
فرشید ابراهیمیان، تانیا جوهری، الیزا جوهری، گوهر خیراندیش، محمد اسلامی پور، احمد کازرونی حسن مرادی، پروین ملک، مرتضی یوسف دوست، سهراب سلیمی، رضا شمس، مریم شیرازی، ترانه صادقیان، اصغر قریبیان و محمدرضا کلاهدوزان بازیگران این نمایش بودند و نقش ننه خضیره را نیز تانیا جوهری بر عهده داشت. بعدها بر اساس همین اجرای صحنهای نمایشی تلویزیونی با همان بازیگران و عوامل تولید شد. شرح اجرای تلویزیونی را علی شیرزادی در 1 مهر 1393 در روزنامه جام جم آورده است.