قصه به سر نرسید
برگزاری بیستویکمین جشنواره بینالمللی قصهگویی، جادوی یکی بود، یکی نبود را دوباره در گوشهای همه جاری کرد
فهیمه پناهآذر/روزنامهنگار
آنقدر افسانه، داستان و روایت اسطورهای داریم که نمیتوانیم بگوییم نخستین قصهگوی ایرانی نامش چه بوده. همیشه و همهجا با قصه و داستان مأنوس بودهایم؛ قصههای واقعی از دنیای تلخ و شیرین امروز و دیروز، همچنین قصههای تخیلی که ما را با خود به دنیای دیگر میبرد؛ دنیایی که گاهی دلمان نمیخواست که به این دنیا برگردیم و با قصههای واقعیاش روبهرو شویم.
در روزگاری که ارتباطات بدون رسانههای دیجیتال غیرممکن شده، هنوز در بسیاری از خانهها بچهها بدون قصه خوابشان نمیبرد. هنوز هم بسیاری از بزرگترها در دورهمیهای خود از قصههای ماندگار میگویند. هنوز هم قصه برای خیلیها عزیز است. مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودکان میگوید: «این روزها وقتی از قصه و قصهگویی صحبت میکنیم، بعضی آدمها حرف از فضای دیجیتال میزنند و مدعی هستند که قصهها دیگر میان مردم محبوبیت ندارند اما من معتقدم که نهتنها قصه از بین نرفته بلکه در همهجای دنیا گسترش یافته است و ما هنوز چه در ایران و چه در دیگر کشورها بهترین قصهها و قصهگوها را داریم.»
قصهها همچنان طرفدار دارند
شاعر «صددانه یاقوت» در ادامه به گذشتهای اشاره میکند که پدربزرگها و مادربزرگها به مناسبتهای مختلف برای فرزندانشان قصه میگفتند و با اشاره به اینکه حالا نوع قصهها و قصهگوییها متفاوت شده است، به همشهری میگوید: «حالا هر شهروند در سبک زندگی خود بازهم قصه میگوید و میشنود، هنوز هم زوجهای جوانی هستند که بچههای آنها با قصه میخوابند و نمیتوان منکر این قضیه شد. در دنیای امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم، ناگزیر هستیم که به دنیای مجازی ورود کنیم و بخشی از زمان روزانه ما گرفته میشود اما بسیاری هستند که از بخش دیگر وقت خود هم استفاده میکنند. این موضوع در جهان ثابت شده است که قصهگویی بیشتر از فضای دیجیتال تأثیر خود را داشته و به همین دلیل هیچگاه فراموش نمیشود.» احترام برومند همنظر با رحماندوست است؛ مجری و بازیگر پیشکسوتی که کودکان قدیم صدایش را با نوار کاستهای قصهای که داشت، میشناختند. او نیز از کمرنگ نشدن قصه و قصهگویی میگوید. برومند معتقد است که قبلتر پدرها و مادرها به شیوه سنتی برای بچهها قصه تعریف میکردند اما حالا پدر و مادرها با توجه به اهمیت زیادی که برای تربیت و رشد کودکانشان قائل هستند، خیلی بهروزتر و علمیتر قصه میگویند و این قصهها حالت آموزشی و سرگرمی پیدا کرده است.
بچهها؛ بهترین مشتریان کتاب و قصه
وی به همشهری میگوید: «تا زمانی که بچهها خودشان نوشتن و خواندن بلد نیستند، پدر و مادرها نقش قصهگو در خانه را بازی میکنند و تجربه نشان داده بعد از یادگیری، خود کودکان مشتریان دائمی کتابهای داستان هستند و این در وضعیت امروز کتاب دیده میشود که بچهها بهترین مشتریهای خوب کتاب هستند.» برومند همچنین به اهمیت این موضوع از طریق متولیان آموزش و پرورش هم اشاره میکند و اینکه برای گسترش این فرهنگ، آموزش و پرورش باید از مدارس، کتابخوانی و قصهگویی را آغاز کند.»
مهارتی که باید آموخت
رحماندوست معتقد است: قصهگویی مانند درختی است که بارش زیاد شده و برخی هم از طریق همین فضای دیجیتال قصهها را گوش میدهند. قصهگویی امروز یک هنر، فن و مهارت است که این مهارت باید آموخته شود و از نسل قدیم به نسل جدید انتقال پیدا کرده است. در ایران نیز خوشبختانه این اتفاق افتاده است. وی ادامه میدهد: «قصهگویی ریشه بنیادی دارد و هماکنون قصهگویی در دنیای امروز آکادمیک شده است. در بسیاری از کشورها بهصورت آکادمیک به قصه میپردازند. امروزه قصهگویی بهعنوان تکنولوژی آموزشی مطرح است و برخی از مدارس با افتخار اعلام میکنند با این تکنولوژی در حال کار هستند. در دنیا نیز قصهگویی بهعنوان یک حرفه مطرح میشود که مردم برای حضور در آن بلیت خریداری میکنند. قصهگویی در دنیای جدید، رونق دیگری پیدا کرده است. ما هم در ایران با توجه به ریشهای که قصه دارد، میتوانیم برای این رشته شبهدانشگاه داشته باشیم.» برومند هم معتقد است که ورود دنیای دیجیتال در دنیای امروز اجتنابناپذیر است و ممکن است بیتأثیر هم نباشد اما قصهگویی و ورود به این دنیا نمیتواند مغایر یکدیگر باشد و پررنگ و کمرنگ بودن هر کدام به فرهنگ هر خانواده بستگی دارد.
مادرها بهترین قصهگوها هستند
احترام برومند هر مادری را بهترین قصهگو میداند و میگوید: «قصهگوی خوب، مادر خانواده است و قصه گفتن امری غریزی است که در همه آدمها وجود دارد و تنها باید افراد را تشویق به این کار کنیم و توجهها را به سمت آن سوق دهیم. حتی وقتی بچهها با اسباببازی خود بازی میکنند، به نوعی قصه میگویند.» برومند تأکید میکند: «قصه گفتن در ذات هر انسانی است و هیچ وقت حتی در دنیای امروز هم از بین نمیرود.»
وی به تجربه خود در جشنواره قصهگویی اشاره میکند و اینکه در همین دنیا که همه از فضای مجازی صحبت میکنند، سالنهای قصهگویی پر از کودکان هستند و همه بهراحتی مینشینند و قصه گوش میدهند و این همراهی بسیار خوشحالکننده است.
خارجیها هم قصههای ایرانی دوست دارند
جشنواره قصهگویی علاوه بر میزبانی پیشکسوتان و هنرمندان ایرانی، میزبان نویسندگان و شاعران خارجی هم هست. یکی از این مهمانان کاسپر سورنسن، نویسنده و معلم دانمارکی است که بهعنوان داور در جشنواره حضور دارد. وی به همشهری میگوید: «یکی از تشابهات فرهنگی بین کشورهایی که دارای تمدن هستند قصههای آنهاست.» وی معتقد است که افسانهها و داستانها وقتی به گذشته بازمیگردد تاریخ کشورها را با یکدیگر مشترک میکند و یکی از تشابهات فرهنگی بین کشورهایی که دارای تمدن هستند قصههای آنهاست. وی از حس قصهها و قصهگویی ایرانی میگوید و اضافه میکند: «در این جشنواره، چند قصه از قصههای ایرانی را دیدم و شنیدم. شاید با واژهها آشنا نبودم اما حس این قصهها را دوست داشتم و انرژی مثبتی از شنیدن آنها گرفتم.همچنین داستانی را در سالن شنیدم که مشابه همین داستان را در دانمارک نیز شنیده بودم. »
جشنوارهای که 21ساله شد
این روزها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که برای بسیاری از کودکان دیروز یادآور خاطرات زیادی بوده، میزبان جشنواره قصهگویی است؛ جشنوارهای که به بیستویکمین سال خود رسیده و یکی از اهدافش گسترش قصه و قصهگویی است. در این جشنواره جشنهای قصهگویی در مراکز مختلف کانون پرورش فکری در سراسر کشور برگزار و در پایان، نفرات برتر پس از شرکت در جشنوارههای استانی (٣١جشنواره) و پس از آن حضور در جشنوارههای منطقهای (در ٥ منطقه کشور) شناخته شدند. حالا قصهگویان در مرحله پایانی جشنواره هستند و قرار است در 4 روز به رقابت بپردازند. احترام برومند با اشاره به برگزاری این جشنواره و تأثیر آن نیز اشاره میکند: «این جشنواره در بخش بینالملل و ملی برگزار میشود اما یک بخش آن که برایم جذاب بوده قصهگویی در 90ثانیه است که در این بخش دنیای دیجیتال هم ورود کرده و نشان میدهد که میتوان در این دنیا هم بهره برد. در این بخش بزرگترها و حتی بچهها قصههای شیرین و شنیدنی خود را در 90 ثانیه میگویند که خیلی دلنشین است و مثل همیشه کودکان مشتریان دائمی آن هستند.»