پرواز در غربت
در آخرین سکانس «جدایی نادر از سیمین»، لحظهای وجود دارد که «ترمه» خودش را درست بین پدر و مادر میبیند. قاضی درباره انتخاب آیندهاش از او سؤال میکند و دختر جوان ماجرا پس از چند ثانیه نگاه کردن به هر دو نفر، آماده پاسخ دادن به دادگاه میشود. شاید بخشی از هواداران فوتبال ایران نیز همین حالا خودشان را در چنین موقعیتی احساس کنند. کارلوس کیروش که حالا دیگر به یک مربی آنلاین تبدیل شده، در یکی از تازهترین نوشتههای اینستاگرامی تیم محبوب باشگاهی را به مادر و تیم ملی را به پدر تشبیه کرده تا به این نتیجه برسد که حتی به قیمت خیانت به مادر، هیچکس نمیتواند پشت پدر را خالی کند. واکنشهای منفی گسترده به این نوشته در ایران و پرتغال، نشان میدهد کمتر کسی گزاره خیانت به مادر را میپذیرد اما نمیتوان انکار کرد که خطر یک «جدایی» بزرگ در فوتبال ایران احساس میشود. گروهی از پرسپولیسیها در آخرین مسابقه خانگی نیمفصل، با شعارهایشان نشان دادهاند که ممکن است در روز واقعه، حمایت چندانی از تیم ملی و سرمربیاش نداشته باشند. بخشی از استقلالیها، از رفتارهای مرد پرتغالی «ناراضی» هستند و تعدادی از طرفداران سپاهان نیز هنوز باور ندارند که تیم قهرمان نیمفصل حتی یک نماینده در فهرست اولیه تیم ملی نداشته باشد. شاید کارلوس کیروش حق دارد و مقایسه تیم باشگاهی محبوب و تیم ملی با پدر و مادر آنقدرها هم اشتباه نیست. ترمه در فیلم اصغر فرهادی، از نادر و سیمین عصبانی بود. از نادر، بهخاطر اینکه دروغ نگفتن هرگز به یکی از اصولش تبدیل نشد و از سیمین، بهخاطر اینکه هیچوقت از جنگ و دعوا دست نکشید و بیشتر از دخترش، نگران سیدیهای شجریان بود. حالا اهالی فوتبال در ایران نیز، از هر دو طرف ماجرا شاکی هستند. از «مادر» که هیچوقت جدل و کنایه را رها نمیکند و از «پدر» که دست از بدگویی علیه مادر در جمع، برنمیدارد. حتی اگر آشتی پدر و مادر هیچوقت در کلام اتفاق نیفتد، هواداران فوتبال نباید وادار به «انتخاب» میان آنها شوند.
تیم باشگاهی یا تیم ملی؟ این پرسشی برای «پاسخ ندادن» است. اگر هم جوابی در کار باشد، هیچچیز به جز «هر دو مورد» راضیکننده بهنظر نمیرسد. نبض فوتبالیها به یک اندازه برای هر دو تیم میزند. جماعتی که قربانی یک لجبازی دوطرفه هستند و خودشان را وسط دادگاه خانواده میبینند، نمیتوانند روی دوست داشتن مادر و پدر، خط بکشند. اگر مادر نماد تیم باشگاهی باشد، آنها عاشقانه دوستش دارند. چرا که روزهای بیشتری را کنارش گذراندهاند. وقتی احساس کردهاند که فاتح دنیا شدهاند، کنارش لبخند زدهاند و فریاد کشیدهاند و وقتی مایوس و ناامید از بازیهای روزگار به خانه برگشتهاند، مثل کوه پشتاش ایستادهاند و از همدردی دست نکشیدهاند. اگر پدر نماد تیم ملی باشد، باید او را قهرمان زندگی فوتبالیها بدانیم؛ جذاب، مغرور و پرابهت. حتی با تمام تندخوییها، حتی با تمام کجرفتاریها، حتی با تمام تناقضها و حتی با تمام دروغها، هنوز نمیشود او را دوست نداشت و هنوز باید بدون سؤال کردن، پشت سرش به میدان هر مبارزهای رفت. ما، آنها را با هم میخواهیم. پشت یک میز. رو به یک دشمن. حتی اگر لبخندی رد و بدل نکنند، حتی اگر جملات عاشقانهای بینشان شکل نگیرد، باز هم میتوانند با قرار گرفتن در یک قاب، دنیا را عوض کنند. در همه این سالها، باورهای غلط زیادی در فوتبال ایران شکل گرفته است. برخلاف آنچه این باورها سعی در تحمیلاش دارند، «تنها وظیفه» باشگاههای فوتبال هرگز مهیا کردن شرایط ایدهآل برای تیم ملی نیست. قبل از هر چیز آنها برای ریشهها، هویت و هواداران خودشان میجنگند. و البته تیم ملی نیز وظیفه ندارد که همه باشگاهها را به هر قیمتی راضی نگه دارد. عبور از این باورها شاید، نخستین قدم برای برقراری صلح باشد.
فوتبال ایران، زمان زیادی از دست داده است. زمان برقراری صلح میان اعضای کادر فنی تیم ملی و سرمربیان باشگاهی، با انفعال مفرط فدراسیون تباه شده و حالا جام ملتها از آنچه تصور میشود، به ایران نزدیکتر است. تیم ملی، اردوی آمادهسازی را در قطر آغاز کرده و خودش را برای یک رقابت مهیج اما دشوار آماده میکند. حدود 8سال قبل، کارلوس کیروش که به تازگی هدایت تیم ملی را برعهده گرفته بود، بعد از تماشای اشک ریختن پسران ایران در جام ملتهای 2011، مدام تأکید میکرد که ستارههای این تیم باید به جای اشک، در زمین تنها عرق بریزند. در نخستین جام ملتها با مرد پرتغالی، تیم ملی بیشتر از همیشه عرق ریخت اما اشک هم هنوز بخشی از سرنوشت این ستارهها بود. حالا اما شاید دیگر اشکی در کار نباشد و تیم ملی با سختکوشی مثالزدنیاش، جام را به تهران برساند. تنها چیزی که این تیم در محاصره مشکلات به آن نیاز ندارد، «دشمن داخلی» است. حالا «پدر» برای یک کار بزرگ و یک لحظه حیاتی آماده میشود و شاید «مادر» از دور لبخندی روی لب داشته باشد تا بساط این «جدایی» برای همیشه برچیده شود و دستی، هواداران فوتبال در ایران را از وسط دادگاه خانواده بیرون بکشد.
تیمملی به قطر رفت
تیم ملی روز گذشته برای برگزاری آخرین اردو به قطر رفت؛ سفری که در غیاب مسئولان و هواداران برگزار شد. پرامیدترین تیم ایران در دهه اخیر برای قهرمانی حالا زیر سایه جنجالها و کشمکشهایی قرار گرفته که چند وقت اخیر فضای فوتبالمان را تسخیر کرده است. ماجرا دیگر فقط اختلافنظر 2سرمربی نیست؛ بهنظر میرسد که دامنه جنجالها و حواشی حالا بر رویکرد مدیران ورزشی و هواداران فوتبال به تیم ملی هم تأثیر گذاشته است. روز گذشته ملیپوشان و سرمربی تیم ملی گلایههای پررنگی از این بیتوجهی و بیخیالی را مطرح کردند. اگرچه کیروش خودش هم در این اتمسفر شکل گرفته بیتقصیر نیست اما بهنظر میرسد تعصب افراطی به باشگاهها و کمتوجهی به تیم ملی به بهانه کشمکشهای افراد توجیهی نداشته باشد. هر چه هست تیم ملی متعلق به کشور و نماد همه ایرانیان است و توفیق در جام ملتهای آسیا متعلق به همه ایرانیها با تعلقات رنگی و قومی مختلف خواهد بود. ملیپوشان ایران روز گذشته به قطر رفتند تا اردوی نهایی را در این کشور برگزار کنند. ایران 3 بازی تدارکاتی در قطر خواهد داشت و 4دیماه فهرست نهایی 23نفره برای مسابقهها اعلام خواهد شد. دیروز بازیکنان تیم ملی گلایههای پررنگی از عدمهمراهی مسئولان وزارت ورزش مطرح کردند. مسعود شجاعی، کاپیتان تیم ملی درخصوص غیبت مسئولان قبل از سفر تیم ملی فوتبال ایران به قطر تأکید کرد: «حرفی برای گفتن نیست. نخستین بار است این اتفاق میافتد. آنقدر که حرف زدیم به کسی هم بر نخورد. از این زشتتر نمیشود. میرویم برای مردم تلاش میکنیم و نتیجهای بگیریم تا جواب بیاحترامیای که به ما شد را بدهیم. آنقدر حرف زدهایم لوث شده است. تیم ما آنقدر مستعد است که همهچیز برای نتیجه گرفتن و موفقیت آماده است. فقط کملطفی مسئولان است که به آن توجهی نداریم و وقتی هم نیست که به آن بپردازیم.» اشکان دژاگه هم در مورد حمایت از تیم ملی برای رسیدن به قهرمانی در جام ملتها معتقد است: «واقعا نمیدانم در اینباره چه بگویم. راستش را بخواهید نه! حمایت کافی نشده است اما میرویم تا به قهرمانی برسیم. هدفمان مشخص است و میدانیم کار سختی پیش رو داریم.» سرمربی تیم ملی فوتبال ایران هم درباره حمایت از تیم ملی گفت: «توقع مراسم یا جشن قبل از آنکه نتایجی برای شادی مردم بگیریم، نداریم. انتظاری نداریم. چیزی که ما را نکشد، ما را قویتر میکند.» کیروش درخصوص گلایه بازیکنان تیم ملی از برگزار نشدن مراسمی قبل از بدرقه تیم ملی، تصریح کرد: «فکر میکنم شما کلمات بازیکنان را خوب متوجه نشدید. بازیکنان راجع به مراسم صحبت نمیکنند. آنها راجع به احترام حرف میزنند. تنها مطلبی که بازیکنان دربارهاش حرف زدند این است که این تیم ملی است و به مهمترین مسابقات اعزام میشود. تنها توقع آنها احترام است که شاید در کشور برای چند نفری دشوار باشد. وظیفه من است بهعنوان سرمربی تیم ملی این مطلب را بگویم که متأسفانه در چندماه گذشته احترامی که باید به تیم ملی گذاشته نشده است؛ بهخصوص از طرف وزیر ورزش. البته این مهم نیست و به این مسئله عادت کردهایم.» هرچه هست امیدواریم در ادامه این اتمسفر تغییر کند و همه برای توفیق تیم ملی ایران همدل و همزبان باشند.