عبدالله ناصری| عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات:
40سال پیش که انقلاب اسلامی پیروز شد، شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، معرف هویتش بود. بدون شک همه گرایشهای سیاسی در همه زمانها ضمن آزادی و جمهوریت، در مفهوم استقلال تردیدی نداشتند. انقلاب ایران بدون وابستگی به قطبهای بینالملل به پیروزی رسید و به این مفهوم بود که هیچ نوع عوامل خارجیای در روند جمهوری اسلامی نقشی ایفا نکرد اما امروز بعد از 40سال شرایط زیست جهانی بهگونهای است که دیگر نمیتوان به استقلال کشورها، بدون توجه به تعامل جهانی نگریست، به این معنی که حتی قدرت اول دنیا نمیتواند بدون تعامل و تنظیم مناسبات تأثیرپذیر و تأثیرگذار با دنیای رقبا اهداف خود را پیش ببرد. امروز جمهوری اسلامی در عین استقلال نظام سیاسی نمیتواند بدون تعامل با کشورهای دیگر اهداف خود را دنبال کند، بنابراین باید پذیرفت که در دنیای امروز وابستگی بهمعنای کلاسیک آن معنا ندارد و بهعبارت دیگر تمام کشورها به هم وابسته هستند، اینجاست که مفهوم تعامل بینالمللی معنا پیدا میکند و که در این راستا جمهوری اسلامی فراز و نشیب بسیاری در دوران چهلساله خود طی کرده است. اگر بخواهیم دورانی که استقلال جمهوری اسلامی تلألو بسیاری داشت را مثال بزنیم، بدون شک باید به دوران جنگ اشاره کرد اما بعد از دوران جنگ و تا حدودی تغییر شرایط جهانی که حذف قدرت دومی دنیا یعنی اتحاد جماهیر شوروری را در پی داشت، تنظیم روابط جهانی شکل جدیدی پیدا کرد به این معنا که بعد از پایان جنگ و شکلگیری مناسبات جدید در دنیای آن روز، ایران هم برای طی کردن دوران پس از جنگ که دوران سازندگی در کشور بود، نیازمند ارتباط با جهان شد. اما در آن دوران اتفاقاتی این روند را با مشکل روبهرو ساخت، مسائل پیشآمده ناشی از اندیشه صدور انقلاب یا جهانیسازی اندیشه اسلامی بود، از سوی دیگر نوع نگاه به عناصر مخالف جمهوری اسلامی که از ایران خارج شده بودند و همچنین تحلیلی نامتقارن مبنی بر اینکه حذف فیزیکی عناصر مهاجر یک ضرورت سیاسی است، بخش بینالملل نظام سیاسی را دچار چالش جدی کرد که در سالهای آخر دولت سازندگی شاهد شکلگیری یک اجماع قدرتمند- لااقل اروپایی- علیه جمهوری اسلامی بودیم. آنچه این فضا را خنثی کرد، جنبش دوم خرداد بود. با روی کار آمدن گفتمان متعامل و همزیست با دنیای خارج و بدون هیچ هزینه دیگری، نگاه جهان به جمهوری اسلامی تغییر یافت و سیمای جمهوری اسلامی برعکس آنچه در سال 75 تصویر شده بود، بازسازی شد به این معنا که دولت و گفتمان جدید آماده تعامل و همکاری با دنیای بینالملل است.این روند ادامه داشت و با وجود فراز و نشیبهایی که شرایط را در داخل کشور سخت میکرد، جهان پذیرفته بود که گفتمان مدیریتی و تعاملساز با دنیای بینالملل میتواند، مبنای صحیحی برای تنظیم مناسبات خارجی با ایران باشد اما پس از پایان عمر دولت اصلاحات، شاهد بازگشت به سالهای اولیه و تبلیغ گفتمان مقاومت انقلاب و پافشاری بر بینیازی جهانی جمهوری اسلامی بودیم که شرایط سیاسی و زیست انسان ایرانی را در داخل کشور و حتی خارج کشور سخت کرد. در آن دوران احمدینژاد، به بهانه توسعه توان هستهای ایران جبهه جهانی متحدی در برابر توسعه و پیشرفت ایران شکل گرفت و به مردم ایران تحمیل شد. تمام این هزینه ناشی از کجفهمی مفهوم مناسبات بینالملل و تعامل جهانی بود. گفتمان مسلط در آن روزگار جز صدور الگوی مدیریت جهانی، هیچ انگیزهای برای تعامل با دنیای قدرتمند نداشت اما رخداد سال 92 و بازگشت دوباره گفتمان اصلاحطلبانه به عرصه اجرایی کشور و آمادگی برای تعامل جدید با دنیای توسعهیافته شرایط را تا حدودی تغییر داد و امضای توافقنامه برجام دوباره نگاه به ایران را از نو شکل داد.
اگر چه بعد از مدتی، رویکارآمدن تندروهای آمریکایی و بیرون رفتن قدرت اول دنیا از معاهده برجام، شرایط ایران را سخت کرد اما بهنظر میرسد در مجموع گفتمان سیاسی حاکم بر مدیریت جمهوری اسلامی تعامل با دنیای بینالملل را بدون هیچ تردیدی پذیرفته است و قبول دارد که گفتمان مقاومت یا پارادایم انقلاب دیگر برای اداره ایران کفایت نمیکند و پذیرفته است که باید در چارچوب تعامل با دنیای بینالملل همه اهداف خود، حتی اهداف فرهنگی و اعتقادی خود را پیش ببرد. دیپلماسی دولت تدبیر و امید بر این واقعیت وقوف دارد که تحت هر شرایطی باید با دنیای بینالملل تعامل کرد و همین برداشت صحیح بود که در خروج از برجام، اروپا را همراه آمریکا نکرد. بدون تردید دولت تدبیر و امید و دستگاه دیپلماسی آن باید بدون هیچ واهمهای، همین مسیر تعامل اصلاحگرایانه و همزیست با دنیای خارج را پیش ببرد.
سه شنبه 20 آذر 1397
کد مطلب :
40477
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Zok5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved