سیاست ایران در دنیا به چه نامی شناخته میشود؟
رودررو با آمریکا
درباره سیاستها و مواضع خاص ایران که شهرت جهانی دارد
لیلا شریف
اگر این فرصت را داشته باشید و بتوانید از مردم دیگر کشورها در مورد سیاست ایران سؤال کنید، بهنظرتان چه پاسخی میشنوید؟ ممکن است بسیاری بدون کمترین فکری برنامه هستهای و تقابل با آمریکا را بر زبان بیاورند یا نام احمدینژاد را تکرار کنند؛ اتفاقی که در برنامههای تلویزیونهای خارجی رخ داده است و وقتی مجری از مردم اروپا یا آمریکا در توصیف سیاست ایران میپرسد، برخی همین کلمات را تکرار میکنند. جدا از نظرسنجیهای تلویزیونی راه دیگر شناخت برند سیاسی ایران در جهان، شدت نفوذ اتفاقات داخلی ایران در سطح بینالمللی است که نقشآفرینی چهرههای سیاسی تا پیگیری برنامههای ایران در سطح بینالمللی را شامل میشود. بر این اساس میتوان برند سیاسی ایران پس از انقلاب را تاکنون در موضوعاتی همچون انقلاب، رابطه با آمریکا، بهرسمیت نشناختن رژیم اسرائیل، برنامه هستهای و... خلاصه کرد.
ایران در کنار نام امام خمینی(ره)
انقلاب ایران نخستین نقطهای از تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی است که نام ایران را در جهان بهعنوان کشوری با ساختار سیاسی جدید مطرح کرد و به مردم جهان شناساند. در بحبوحه روزهای شروع انقلاب و حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو، ایران در صدر اخبار رسانههای خارجی قرار گرفته بود و حتی رسانههای آمریکایی همچون کانال پیبیاس (PBS) به نوفل لوشاتوی فرانسه رفتند تا نخستین مصاحبه تلویزیونی مفصل یک شبکه آمریکایی را با امامخمینی ثبت کنند و از این طریق نام انقلاب ایران بهعنوان نشانی از ایران در فضای بینالمللی منتشر شد.
در همان روزها رسانههایی همچون گاردین در مورد انقلاب ایران تیتر میزدند: «سیستم سلطنتی چطور فروریخت؟، شاه ناکام امروز به سمت تبعید میرود؟، بختیار با ازدست دادن ارتش، استعفا داد و آیتالله خمینی؛ خائنان ایران را تهدید کرد» تا اینگونه مردم جهان، ایران را با نام انقلاب، امام خمینی و سقوط پهلوی در ذهنشان تصور کنند.
تنشهای ایرانی- آمریکایی
این روزها که ترامپ دوباره چرخه تحریم ایران را بهکار انداخته است، بسیاری از رویارویی آمریکا با ایران سخن میگویند و آن را بهعنوان بخشی جدانشدنی از سیاست خارجی ایران معرفی میکنند، اما اختلافهای ایرانی- آمریکایی عمری به قدمت انقلاب ایران دارد.
از همان زمانی که شاه، کشور آمریکا را برای پناه گرفتن انتخاب کرد، روابط ایران و آمریکا رو به تاریکی نهاد و با تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام در 13آبان تیر خلاص به روابط این دو کشور زده شد تا جایی که هنوز هم بعد از گذشت 40سال ایران و آمریکا در عرصه سیاست جهانی مقابل یکدیگر ایستادهاند و جوامع بینالمللی ایران را بهعنوان کشوری آمریکاستیز میشناسند.
تقابل این دو کشور به جلسات سران کشورها و مسائل بینالمللی محدود نشده است؛ چرا که درنظرسنجی انجام شده از سوی سیانان، مردم آمریکا هم ایران را با همان برند آمریکا ستیزی در ذهنشان حک کردهاند. براساس نظرسنجی اکونومیست که نتایجش سال گذشته منتشر شد، 44درصد آمریکاییها ایران را دشمن ایالات متحده و 32درصد دیگر غیردوست بهحساب آوردهاند. نظرسنجی انبیسی هم نتایج تقریبا مشابهی را نشان میدهد و مطابق آن 33درصد ایران را دشمن و 48درصد غیردوست بهحساب آوردهاند. بنابراین مواضع سیاسی ایران از نظر مردم آمریکا هم در مقابله با این کشور تعریف میشود.
مقابله با اسرائیل
تنها چند روز از انقلاب اسلامی نگذشته بود که ایران در اطلاعیهای دستور قطع رابطه با رژیم اسرائیل صادر کرد و این تصمیم یکی از پایههای اساسی جمهوری اسلامی را تشکیل داد تا بعد از گذشت سالها مقابله ایران با اسرائیل بهعنوان یک نماد برای حمایت از مردم فلسطین شناخته شود. این تصمیم حتی در مسابقات ورزش جهانی هم تأثیرگذار بوده و دیگر تمام جهان میدانند که ورزشکاران ایرانی در برابر رژیم اسرائیل به میدان نمیروند.
سالی به نام گفتوگوی تمدنها
سال 77 برای ایران سال خاصی بود. یک سالی میگذشت که سیدمحمد خاتمی عبای ریاستجمهوری را بر تن کرده و در قامت رئیسجمهور راهی سازمان ملل شده بود تا از گفتوگوی تمدنها سخن بگوید. این سخنرانی زمینهای فراهم کرد تا سازمان ملل سال 2001 را به نام «گفتوگوی تمدنها» نامگذاری کند و در آن بازه زمانی ایران به این نام در جامعه جهانی شناخته میشد.
راه پر پیچ و خم برنامه هستهای و برجام
دستیابی به انرژی هستهای در چارچوب قوانین بینالمللی، خواستهای است که ایران برای دستیابی به آن با اما و اگرهایی در سطح جهانی روبهرو شده و نام ایران در بسیاری از جلسات شورای امنیت سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی با فعالیت هستهای گره خورده است. از نشست وزیران خارجه 3کشور اروپایی انگلستان، آلمان و فرانسه در کاخ سعدآباد تهران در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی گرفته تا نشستهای 1+5 که در نهایت منجر به توافق هستهای شد، در تمام این مراحل ایران و خواستهاش برای دستیابی به انرژی هستهای با هیاهوی رسانههای خارجی همراه بود و هر کشوری تلاش میکرد تا براساس منافع خود ایران و خواستهاش را برای جهانیان رونمایی کند.
سیاستهای خارجی دولت مهرورزی
«احمدینژاد به ما گفت، شما وزرا از امروز دیگر وزیران ایران نیستید بلکه وزیران کل جهان هستید و این دولت هم یک دولت جهانی است!»؛ این صحبتهای پرویز کاظمی -وزیر رفاه دولت نهم- که چند سال بعد از پایان دولت احمدینژاد بیان شد، نشان از یک واقعیت در شیوه نگاه رئیس دولت مهرورزی به جهان داشت؛ او خود را برای مدیریت جهان آماده کرده بود. این شیوه نگاه احمدینژاد موجب شد تا او با پیگیری داستانهای هولوکاست به شیوه خودش و همچنین نامه نوشتن به سران کشورهای دیگر خود را بهعنوان یک آمریکاستیز نشان دهد که در میدان مبارزه با رژیم اسرائیل هم دستی بر آتش دارد، اما در واقع سخنان تند و تیز احمدینژاد تنها موجب شد تا ایران هر روز در عرصه جهانی منزویتر شود و نام ایران با کلماتی همچون یهودستیزی، جنگطلب و... در ذهن جهانیان نقش ببندد.