هنرمندان از سهشنبههای بدون خودرو و حمایت از پیادهها و دوچرخهسواران میگویند
شهر برای انسانها نه خودروها
سیدمحمد فخار/ خبرنگار
سهشنبههای بدون خودرو این روزها نقل محافل است. هر چه خبر درخواست برخی مسئولان برای تردد با خودرو در خط ویژه اتوبوسها ناامیدکننده بوده، خبر تردد برخی دیگر با دوچرخه، اتوبوس و مترو، خوشحالکننده بوده است. دو هفتهای میشود که شهردار تهران با استفاده از حملونقل عمومی یا دوچرخه به محل کار میرود. این حرکت شهردار باعث شده موضوع دوچرخهسواری و پیادهمحوری به فکر بسیاری از چهرهها بیفتد و آنها هم با این موج مردمی دوستدار محیطزیست همراه شوند. در گزارش پیشرو سراغی از چهرههایی گرفتیم که دلشان برای پیادهها و دوچرخهسواران تهران میسوزد.
شهر آدمها
تنها راه ممکن برای خروج از شرایط فعلی تهران، الگوی بوگوتا(پایتخت کلمبیا) است. شهردار، شهردار خودروها نیست، شهردار آدمهاست. اگر طرحهای شهرداری به خلاف رویه سابق به سمت بهبود کیفیت رفتوآمد مردم و نه رفتوآمد خودروها و موتورسیکلتها بشود، بهطور طبیعی سهشنبههای بدون خودرو در شهر شکل میگیرد. در غیراین صورت با فرهنگسازی مستقیم و تبلیغ نمیتوان این ایده را در شهر همهگیر کرد. در این مسیر باید تعداد واگنهای مترو افزایش یابد. تعداد ایستگاههای تردد عمومی باید بیشتر شود. تعداد اتوبوسهای بیآرتی باید افزایش یابد و سرویسرسانی قویتری به مردم شهر داشته باشند. وقتی همین امکانات حملونقل عمومی افزایش یابد و فضای حضور مردم در آنها خلوتتر از شرایط فعلی باشد، ناخودآگاه شهر به سمت رها شدن از خودرو میرود. البته الگوی دوچرخه هم هست اما در شهری که سربالاییها و سرپایینیهای فراوان دارد، رکاب زدن کار هر کسی نیست. من خودم مدتهای مدید، دوچرخه سوار میشدم و از گاندی تا چهارراه لشگر، یک ساعت و نیم رکاب میزدم اما این همیشه و برای همه ممکن نیست.
توجه به کالبد شهر
پیش از آنکه کمپین «سهشنبههای بدون خودرو» مثل اکنون خیلی فراگیر شود، من سعی میکردم دستکم یکروز در هفته را پیاده به محل کار یا به محل قرارم بروم. در تمام طول مسیر سعی میکنم بیشتر به کالبد شهر توجه کنم. مرور خاطرات در کوچه پسکوچه حس خوشایندی دارد؛ البته که سالهاست برجها و خودروها نفس شهر را گرفتهاند اما همین که بهعنوان یکشهروند از چندمیلیون شهروند تهران قدمزنان مسیری را طی کرده و میکنم، بهخود میبالم که حداقل من ذرات دیگری را به ذرات آلوده هوای شهرم اضافه نکردهام. گام برداشتن در پیادهروها سخت است و صدای اطراف دلخراش. من اما سعی میکنم به موسیقی شهر گوش کنم. همین هفته پیش و درست روز سهشنبه مسیر خانه تا کتابخانه را پیاده طی کردم. روزهایی هم با آقای مسجدجامعی تهرانگردی کردیم و دل به تاریخ شهر سپردیم. پس پیشنهاد میدهم که شهروندان هم کمی از خودروها دور شوند و پیاده یا با دوچرخه در شهر تردد کنند.
مترو اولین انتخابم است
80درصد رفتوآمدهای من با مترو است و مسافتهای کوتاه را هم پیادهروی میکنم که فعالیت بدنی هم محسوب میشود.
الان ترافیک و آلودگی ناشی از آن به حدی رسیده است که ما در تهران دیگر «مشکل تنفس» داریم. در این شرایط کسانی که سرشناس هستند و مردم آنها را میشناسند باید پیشدستی کنند و با حرکتی عملی و نه نمایشی، در این عرصه قدم بگذارند. دوچرخهسواری شخصیتهای شناخته شده، قطعا میتواند اثر مثبتی بگذارد. من مدتهاست که به فرهنگ استفاده نکردن از خودروی شخصی عمل میکنم. حدود 15سال در جزیره کیش زندگی میکردم و الان 2سال است که به تهران برگشتهام. در این مدت اصلا خودرو نداشتهام و هرجا هم که میخواهم بروم از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنم. من در نارمک زندگی میکنم و محل کارم نزدیک میدان حسنآباد است که در این فاصله میشود از مترو استفاده کرد. مسافتهای کمتر از 2- 3کیلومتر را هم پیاده میروم. در مترو آنهایی که من را میشناسند واکنش خوبی دارند و خوشحال میشوند که میبینند هنرمندی مانند خودشان از این وسیله استفاده میکند. البته مترو هم مشکلات خودش را دارد. متأسفانه بیشتر حرفها و شعارها درحد نماد میماند و کمتر بهصورت جدی به آن عمل میکنند تا به نتیجه برسد و در زمینه اجتماعی هم تأثیر بگذارد. برای فرهنگسازی در زمینه ترافیک هنوز باید کار کنیم تا تبدیل به باور شود خیلی از مردم از معضلی مانند آلودگی هوا شکایت میکنند اما خودشان به آن عمل نمیکنند. افرادی که برای مردم شناخته شده هستند باید در شبکههای اجتماعی به جای کارهایی که فقط نفع شخصی دارد بخشی از انرژیشان را صرف این فرهنگسازیها کنند.
تشکر از دوچرخهسواران با یک شاخه گل
خیلی با حرکتهای نمادین در شرایط فعلی موافق نیستم؛ اقدامات باید عملی و جدی باشد. اینکه سهشنبهها بدون خودرو باشیم خیلی خوب است اما نیازمندیهایی دارد. اول از همه پیادهروها باید مناسب شوند و همزمان ناوگان حملونقل عمومی توسعه یابد. پیشنهادم برای روز سهشنبههای بدون خودرو این است که سرویسها و اتوبوسهایی برای شهروندان درنظر گرفته شوند که کیفیت خوبی داشته باشند. در این سرویسها برای مسافران موسیقی پخش شود و حتی بازیگران برای مسافران تئاتر اجرا کنند. میشود در پایان سفر به هر مسافر- آنهایی که ترجیح دادهاند به جای خودروی شخصی با اتوبوس، مترو، دوچرخه یا پیاده به مقصد برسند- با اهدای یکشاخه گل تشکر کرد؛ تشکر از این بابت که گامی جدی در پاکیزگی شهر برداشتهاند. اگرچه که پیادهروهای تهران وضعیت خوبی ندارند؛ یا آنقدر دستانداز دارند که برای پیادهها و کمتوانان مناسب نیستند یا آنقدر باریک که دیگر پیادهرو نیستند.
خیابانها هم با وجود این ساختمانها و ماشینها تنگ شدهاند. باید فکری به حال این شهر و پیادهروهایش شود. من که نمیتوانم دوچرخهسواری کنم اما باید مسیر ویژه دوچرخه برای آنهایی که دوست دارند احداث شود. شاید بد نباشد مدیران بدانند که یکسال است دریچه فلکه آب جلوی منزل ما را به سرقت بردهاند و یکخیری به جایش بلوک سیمانی گذاشته است و پیادهرو دیگر معنایی ندارد و اداره آب هم اصلا توجهی نمیکند. پس یکپیشنهاد دارم: «در کنار سهشنبههای بدون خودرو، کمپین چهارشنبههای پیادهروی هم شکل بگیرد تا ببینیم اصلا چند پیادهرو داریم که میشود در آن با خیال آسوده و امن قدم زد.»