پوپولیسم از چه و برای چه؟
سیدمحمد فخار | خبرنگار
1- وقتی برچسب پوپولیسم را به اقدام یا ایدهای میزنیم، همزمان 2مفهوم مدنظر ماست؛ نخست رخدادی که آن را موجب فریب عوام میخوانیم و دوم مردمی که آنها را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میدانیم. پوپولیسم اجتماعی در همهجای جهان دارای 2رویکرد «وعدههای کلی و مبهم» از یکسو و «پیشبرد اهداف سیاسی» از دیگرسو است. اقدامات اجتماعی پوپولیستی البته رخدادهایی مقطعی و سطحینگر هستند که در برهههای ویژه برای کسب مقبولیت بهکار میروند و قابل تکرار و تکثر نیستند.
2- ما آدمهای عصر ارتباطات، سالهاست به برچسبزدن عادت کردهایم. برچسبزنی سادهتر از چیزی است که در تخیل بیاید؛ به آسانی تایپ آن در تلفن همراهمان. به این ترتیب ما به هر رخداد و حادثهای برچسب میزنیم پیش از آنکه فکرمان به آن متمرکز شود. اینگونه میشود که میلیونها توهین و برچسب نامربوط به صفحه شخصی فلان بازیکن خارجی فوتبال سرازیر میشود.
3- ما در شهری زندگی میکنیم که استفاده از خودروی شخصی به فرهنگ عمومی تبدیل شده و این خودرومحوری، میراث اعقاب و اسلاف مدیریت شهری و کشوری است. روزانه 1200خودروی جدید به تهران افزوده میشود و هیچ خودرویی از رده خارج نمیشود. در چنین فضایی، فارغ از هرگونه آلودگی هوای نفسگیر و ترافیک وقتکش، چگونه میشود این شهر را اداره کرد؟ ما پایتختنشینان رکورددار مصرف بنزین در جهان هستیم و هر روز بزرگترین منبع انرژی جهان (95میلیون لیتر بنزین) را در کمتر از 14ساعت میسوزانیم. تا حالا شده به این فکر کنیم که راه برونرفت از چنین بحرانی چیست یا آنکه فرزندانمان قرار است با کدام منبع انرژی زندگی کنند؟ چگونه باید ترمز این 7میلیون وسیله نقلیه تهران را کشید؟
4- شهردار تهران سهشنبه هفتهای که گذشت، مسیر خانه تا محل کار و بالعکس را به طول 6.3کیلومتر در هر مسیر با دوچرخه رکاب زد. سهشنبه 2هفته پیش هم با اتوبوس به محل کار رفت. طی این 2هفته اما انبوهی از واژههای نامتعارف خارج از شأن به او داده شد. به موازات این برچسبزنی متناوب، البته برخی مدیران شهری هم با او همراه شدند و این آمار هفته به هفته در حال افزایش است. مهمترین برچسبی که گاه برخی چهرههای محیطزیستی و شهری به شهردار تهران زدند، برچسب پوپولیسم و عوامفریبی بود. حالا با فاصله گرفتن از این رخداد، جای این پرسش پدید میآید که آیا آقای شهردار دنبال فریب مردم بوده یا موضوع چیز دیگری است؟ آیا دوچرخهسواری یک مسئول، دستاویزی برای فریب عوام است و اگر چنین باشد، فریب از چه و برای چه و حتی چرا 2بار ادامه یافته است؟
5- فرهنگسازی در کشور ما غریبترین ساحتها را دارد. این عرصه چنان مهجور مانده که وقتی مدیری آن را برای الگوسازی در شهر خودرومحور بهکار میبندد، انبوهی از برچسبها، او را در مسیر رفت و برگشت به خانه مشایعت میکنند. راستی چاره شهر خودروها چیست و اگر قرار باشد مدیری آن را شروع کند کی و کجا باید کلید زده شود؟