از مقابله با استعمار تا مبارزه با فساد
مجید فراهانی/عضو شورای اسلامی شهر تهران
۱۶ آذرماه سال ۱۳۳۲ یک روز عادی در تقویم نیست. درست ۱۰۸روز بعد از کودتای ننگین ۲۸مرداد احمد قندچی، مهدی شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا 3دانشجوی آزادیخواه، عدالتطلب و استبدادستیز در اعتراض به سفر ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت آمریکا بهدست رژیم پهلوی قربانی استبداد داخلی و استعمار خارجی شدند و چراغ نقشآفرینی جنبش دانشجویی در تاریخ انقلاب اسلامی را برای همیشه روشن نگاه داشتند. آن نوستالژی حماسهگونه دانشکده فنی دانشگاه تهران نامی بر خود گرفته که این روزها بهرغم تحولات سیاسی و اجتماعی که بالطبع دامان جنبش دانشجویی را هم گرفته هنوز هم تأثیرگذار، تاریخی و تحولآفرین است. واقعیت این است که از منظر آسیبشناسانه جنبش دانشجویی در ایران با فراز و نشیبهایی در رفتار سیاسی و رویکرد خود با تحولات و مفاهیم بنیادی سیاسی، اجتماعی و فکری روبهرو بوده است. بخشی از این جنبش بر عدالت اجتماعی تأکید دارد و بخش دیگر آزادی را هدف کنشگری خود قرار داده است. در نگاهی تاریخی جنبش دانشجویی چه با رویکردهای راستگرایانه و چه مواضع چپگرایانه همواره منتقد وضع موجود بوده است اما این منتقد بودن عمدتا بر پایههای سلبی بنا شده و کمتر شاهد رویکردهای ایجابی بودهایم. طبعا روز دانشجو فرصت مناسبی برای بررسی و تحلیل هویت تاریخی جنبش، کار ویژهها و نقش تاریخی و مهم آن در تاریخ معاصر قبل و بعد از انقلاب است که در محیطهای دانشگاهی و محافل مدنی و اجتماعی با بازخوانی سرگذشت جنبش دانشجویی، در راستای ترسیم افقهای نو و چشماندازهای جدید در برابر آن بتوان از ظرفیتهای بزرگ آن در مسیر برطرف کردن مشکلات کشور و مبارزه با فساد و تبعیض بهرهبرداری کرد. با این پیشینه، پرسشی که وجود دارد این است که جنبش دانشجویی در شرایط فعلی باید جانب کدام راهبرد را بگیرد؟ گفتمان عدالت را برگزیند یا آزادیخواهی را بهعنوان پرچم و نماد هویت خود در رفتارها و جهتگیریها در پیش گیرد؟ واقعیت این است که عدالت و آزادی 2 روی یک سکهاند و مؤثرترین راهبرد برای جنبش دانشجویی «گفتمانسازی» و تلاش برای تبدیل شدن به «میزانالحراره» جامعه است. این جنبش میتواند در حوزههای اجتماعی و فرهنگی با گرایشهای «بهبودخواهانه» یکبار دیگر با درک درست از شرایط، نقش تاریخی خود را ایفا کند و بهعنوان نهادی پیشرو و اجتماعی در حوزههایی مانند مقابله با فساد، فقر و تبعیض، ناکارآمدی، بحرانهای زیستمحیطی، ناهنجاریهای اجتماعی و عرصههای دیگری از این جنس به توسعه و پیشرفت کشور و بهبود فرایندها و اصلاح رویهها کمک کند. طبعا جنبش دانشجویی بهعنوان بخشی از گفتمان تحولخواهی میتواند با رویکردهای جامعهگرایانه و کارکردگرایانه بهصورت فزاینده و هدفمند مقابله با فساد را در دستور کار خود قرار دهد؛ هر چند این جهتگیری به مثابه سیاستزدایی یا فاصله گرفتن و دوری از سیاست بهمعنای عام آن تلقی نمیشود اما با توجه به شرایط کشور و بحرانهای موجود از اهمیت و اعتبار بیشتری برخوردار است.