رحیم ملکنیا/عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان
درحالیکه فشار استفاده مردم محلی، طرحهای ناپایدار توسعه و شرایط اقلیمی، نفس جنگلهای زاگرس را به شماره انداخته است، وزارت جهادکشاورزی در ابلاغیه ای، زمینه را برای تداوم زراعت زیرآشکوب و تخریب روزافزون این جنگلها فراهم کرده است. رسمیت بخشیدن به زراعت در این جنگلها درحالیکه مطالعات نشان میدهد میزان خشکیدگی درختان و وضعیت خاک در مناطق جنگلی زاگرس با زراعت در زیرآشکوب از شرایط نامناسبی برخوردار است، تیر خلاصی بر پیکر رنجور زاگرس است. بهرسمیتشناختن زراعت در زیرآشکوب جنگل و گام های احتمالی پس از آن مانند صدور سند، اعطای وام و گسترش این اراضی، خطری است که بخش وسیعی از کشور را تهدید میکند. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بهعنوان متولی حفاظت از این منابع نهتنها بهصورت مناسبی ایجاد معیشت جایگزین برای مردم محلی را پیگیری نمیکند بلکه خود بانی و همراه طرحهایی است که قصد دارند در کوتاهمدت با هزینه کردن از منابع جنگلی و فشار بیشتر بر این منابع، وضعیت تولیدی و در نتیجه معیشتی مردم را بهصورت مقطعی بهبود دهند. نقش زاگرس در تأمین آب کشور و حفاظت از خاک در کنار اثرات اقتصادی و اکولوژیک دیگر چنان مهم است که حفاظت از آن با هر هزینهای قابل توجیه است اما سخنان معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، پس از واکنش به این ابلاغیه، بهخوبی نشان میدهد که این سازمان نهتنها منابع طبیعی را بهعنوان مزرعه و بنگاه زمین مدیریت میکند بلکه برای طرحها و برنامههای خود آمار کافی در اختیار ندارد و مطالعات مقدماتی آن را نیز انجام نداده است. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در دهههای گذشته نیز با سکوت در برابر تغییر کاربری و گسترش اراضی کشاورزی در جنگلهای زاگرس با این تخریب همراه بوده و اکنون در تلاش آخر خود در حال رسمیت بخشیدن به این تخریب است. در این میان باید به افکار عمومی پاسخ داده شود که آیا با بهرسمیتشناختن زراعت زیرآشکوب، زمینه برای دستاندازیهای بیشتر به این جنگلها و تغییر کاربری گستردهتر فراهم نمیشود؟ کدام عقل سلیم اجازه میدهد که حیات را قربانی تولید نه چندان اقتصادی و معقول کنید؟ سازمان جنگلها مسئول حفاظت از منابع طبیعی یا مسئول گسترش و توسعه زراعت است که هنوز آتش توسعه باغات سرد نشده آتشی دیگر به پیکر بیجان منابع طبیعی کشور افکنده است؟ با تبدیل یکپنجم از زاگرس به مزرعه، چه عاقبتی در انتظار تجدید حیات و استمرار این جنگلهاست.
این تصمیم غیرکارشناسانه توسط هر شخص یا سازمانی که اتخاذ شده باشد، ریشه در مدیریت واحد منابع طبیعی و کشاورزی در یک وزارتخانه دارد. وزارتخانهای که کشاورزی و آمارهای تولید دغدغه اصلی آن است، قادر به حفظ منابع طبیعی کشور بهعنوان بستر حیات نیست. برای جلوگیری از تکرار این طرحها باید مدیریت کشاورزی و منابع طبیعی از هم منفک شوند تا جنگل و مرتع بیش از این قربانی زراعت و توسعه باغات نشوند.
جنگلهای زاگرسی قربانی زراعت میشوند
در همینه زمینه :