هزارتوی تهران و هزینه سنگین مدیران
عباس ثابتیراد | دبیر گروه شهر
ما هر بار چرخها را از نو اختراع کردیم. هر بار همان تجارب اولیه را با هزینههای گزاف به دست آوردهایم. به همینخاطر است که دانش مدیریتی ما ایرانیان گرانترین و پرهزینهترین دانشی است که در حوزه مدیریت وجود داشتهاست. مدیران کمتر از تجارب یکدیگر بهرهگرفتهاند و اگر مدیری سالها بر مسندی مشغول بهکار بود، با رفتناش تمام تجارب را با خود برد.
اگر روزگاری کرباسچی شهردار تهران بود، تمام آنچه که او و تیماش بهدست آورده بودند، یکباره کنارگذاشته و در روزگار شهرداری محمود احمدینژاد دوباره چرخها از نو اختراع شد. هیچگاه در هیچ جایی تجارب مدیریتی آنان ثبت و ضبط نشد؛ چرا که لزوم تداوم دانش مدیران قبلی در این کشور کمتر دارای اهمیت بود.
حالا شورای شهر پنجم تهران دست بهکار شدهاست و طرح شفافسازی در شهرداری تهران را با جدیت دنبال میکند. قطعا یکی از مهمترین دستاوردهای این طرح آن است که مدیران شهری در آینده دوباره چرخ را از نو اختراع نکنند. هزینههای اداره شهر کاهش یابد و دستکم دانش و اطلاعات گردآمده در مجموعهای مشخص وجود داشته باشد تا راههای رفته دوباره و دوباره و چندباره تکرار نشود.
«شفافیت»، شعار شورای پنجم شهر تهران بود. هنگامی که شعار «شهر شیشهای» به زبان آمد، بازشدن هزارتوی شهرداری تهران دور از ذهن بود. اما سامانه شفافیت شهرداری تهران هر روز اتفاقی تازه رقم میزند. یکبار قراردادهای شهرداری را در معرض دید شهروندان میگذارد، بار دیگر اطلاعات مربوط به بودجه و یکبار هم افرادی که سهمیه طرح ترافیک گرفتهاند.
حالا میتوان گفت که هزار توی شهر باز و گام نخست در اداره شفاف شهر برداشته شدهاست. نهاد عریض و طویل شهرداری تهران که روزگاری نماد بوروکراسی بود، این روزها در تلاش است تا اعتماد از دست رفته شهروندان را بازگرداند. دیگر قرار نیست شهرداری نماد بوروکراسی پیچیده و سخت و سفت باشد. در کنار مبارزه با فساد و افزایش اعتماد مردم به نهاد شهرداری، بخش نادیده شفافیت، هزینههایی است که نانوشته در شهر بهوجود میآید. تصور کنید، هنگامی که در سال82 برای نخستینبار، دوربرگردان در شهر تهران اختراع شد، تا دوردستترین نقطه کشور، این پدیده نامبارک پیش رفت. میلیاردها تومان هزینه برای احداث آنها صرف شد. اما با ساخت آنها اتفاقات ناگوارتر افتاد. هزاران شهروند کشور، در همین دوربرگردانها که محصول یک کار غیرفنی و غیرکارشناسی بود، جانشان را از دست دادند و هزینههای مادی و معنوی بسیاری از سال82 در تمامی کشور تحمیل شد. دلیل ساده این اتفاق هم یک چیز بود؛ مدیری که در سالهای82 برای حل مقطعی ترافیک تهران نخستین دوربرگردان را در بزرگراه چمران حوالی خیابان باقرخان ساخت، از تجارب مدیران پیش از خود آگاه نبود.
شفافسازی با همه کارهایی که میتواند بکند، یک حرف نگفته دارد؛ تجارب مدیران قابل ارزیابی است و خطاهای مدیریتی غیرقابل تکرار.
ممکن است که در جریان شفافسازی کارکنان نهادها در معرض آسیب و خطر قرار گیرند؛ چرا که اطلاعات و دادههای زیادی درباره فعالیتهای آنان منتشر میشود. اما بیتردید شفافسازی در کنار حفظ حریم خصوصی، دستاوردهای بزرگی دارد. نوآوری و بهرهوری مناسب تنها یکی از آن دست نتایج است.
اگر مدیران شهری، اطلاعاتشان درباره شیوه اداره شهر را در برابر دیدگان شهروندان بگذارند و توان فنی و تخصصی را برای رفع مشکلات به کارگیرند، بیتردید وضعیت اداره شهرها و کشور بسیار بهتر خواهد شد.
اگرچه نخستین گامهای شفافیت هراس آور است و ارائه اطلاعاتی که سالهای سال محرمانه تلقی میشد، بیمبالاتی بهنظر میرسد، اما واقعیت این است که وقتی مدیرانی قرار است کار خدمترسانی به مردم را انجام دهند، باید به مردم گزارش ارائه کنند. هیچ محرمانهای نباید در اداره امورشان قرار گیرد. شفافسازی مثل نان شب برای اداره کشور واجب است؛ اگر نترسیم.