عزمی برای نجات موسیقی
حسین علیشاپور/پژوهشگر موسیقی
بخش دولتی در اشاعه موسیقی اصیل ایرانی، چه در حوزه داخلی و چه بینالمللی عملکردی منفعلانه دارد. برای اینکه از ابتدای این مقال کوتاه شمشیر را از رو نبسته باشیم باید بگویم که بخشی از این انفعال به تخصیصنیافتن بودجه کافی مربوط است و بخشی به ناکارآمدی بخشهای مربوط در وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز نهادهای مشابه. صدالبته شالوده طرح به نحوی ریختهشده که حتی اگر آدم دلسوزی هم بخواهد در این زمینه کاری کند، نمیتواند. اصولا سنگبنای این ساختار به گونهای نهادهشده که برای هر تغییری نیاز به عزمی کلان ورای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای وابسته به آن است؛ در واقع اگر بخواهیم به عملکرد بخش دولتی در عرصه موسیقی بنگریم جز برگزاری 3-2 جشنواره در طول سال با روالی اداری یا اعزام گروههای موسیقی – آن هم نه لزوما گروههای موسیقی اصیل – در فصول و مناسبتهای خاص از طریق رایزنیهای فرهنگی که در نهایت منجر به اجراهای محدود و معدود و بیرمق میشود، اتفاقی برای موسیقی ملی ایران رخ نمیدهد. البته عزمی هم برای رخدادن اتفاق در کار نیست. ارتباط بخشهای دولتی حوزه موسیقی با فستیوالهای معتبر جهانی کاملا قطع و مجاری آن بسته است. انگار نیرویی برای گشایش در این حوزه وجود ندارد. با این تفاصیل آنچه بقایای موسیقی اصیل را کماکان پابرجا نگه داشته، تلاش چند استاد و هنرمند پایبند به اصالتهاست. دیر نیست که فرسایش گریبانگیر اینان نیز شود و چرخ موسیقی اصیل از حرکت باز ایستد.
برای پیشگیری از این رخداد تلخ عزمی اساسی نیاز است و به یک دستور صریح و یک تکلیف لاتغیر برای بسط و گسترش آن. دارایی ما در جهان متغیر، جز فرهنگ اصیل ایرانی و مظاهر وابسته به آن نیست؛ چیزی که در عرصه بینالمللی ارزش دارد. موسیقی اصیل ایران، نیازمند حمایت همهجانبه از سوی ارکان گوناگون است.