اقوام ایرانی؛غرق شادمانی
دوازدهمین جشنواره ملی اقوام ایرانی بار دیگر همدلی کرد، لر، بلوچ، ترکمن، فارس و عرب را در استان گلستان بهنمایش گذاشت
محمد باریکانی/خبرنگار
رنگینکمان اقوام ایرانی برای دوازدهمینبار در استان گلستان - شهر گرگان و گنبد کاووس- در حال برگزاری است. در این جشنواره کرد، لر، بلوچ، ترکمن، فارس، عرب و سیستانی در تیرههای مختلف زیر سیاهچادرهای خود رفتند و با نمایش گسترده آیینهای بومی و محلی ایران، چنان فضایی در شهر گرگان ایجاد کردند که سفیر بلغارستان در ایران از بین 20نماینده و کاردار و رایزن و سفیر کشورهای خارجی نتوانست در این جشنواره سکوت کند و در جمع حاضران پشت تریبون رفت و زیبایی به رخ کشیدن اقوام ایرانی را بیهمتا خواند و برای ایرانیها آرزوی شادمانی مداوم کرد.
ترکمنها؛ از چین و مغولستان تا ایران
ترکمنها آلاچیقهای ترکمنی را در نمایشگاه جشنواره اقوام برپا کردهاند. لباسهای سنتی و آن کلاههای پشمین مشهور ترکمن را به بازدیدکنندگان عرضه میکنند و «کوشدپدی» رقص فراموششده خود را که توسط بهروز سقلی از فعالان فرهنگی و گردشگری ترکمن پس از سالها احیاشده است، به نمایش میگذارند. ذکر خنجر را هم که مشهورترین آیین محلی ترکمنهاست، برپا کردهاند. رقص خنجر نشانهای از اتحاد مردمان ترکمن است که گستره پراکندگیشان از صحرای مغولستان تا چین است. خوراک سنتیشان را هم عرضه کردند و با آن پوشش زیبای سرخرنگ ترکمن، یکپارچگی خود با اقوام دیگر را به نمایش گذاشتند.ترکمنها 500مقام موسیقایی ثبتشده در جهان دارند و بهروز سقلی که نوازنده دوتار و مربی حرکات آیینی ترکمن است، در حال آموزش سنتهای فراموششده ترکمنها به نسل جدید است. او در آلاچیق ترکمنی که برای ترکمنها نهتنها یک سرپناه در دشتهای سرسبز ترکمن صحراست، که کاربرد ساعت و تقویم دارد و یک رصدخانه سیار است، نشسته است. پس از اجرای مقام دوستی در موسیقی ترکمن و خواندن آن آواهای زیبای ترکمنی به همشهری میگوید: اقوام ایرانی چنان با یکدیگر یکپارچه هستند که سخن گفتن از اختلاف بین آنها و قومیتگرایی، سخنی پوچ و بیپایه است. همه آنها ایرانی هستند و چنان به لحاظ فرهنگی در یکدیگر تنیدهاند که سخن گفتن از اختلاف میان آنها باطل است.
سیستانیها؛ از زادگاه رستم تا جانگرفتن نقاشیهای کوه خواجه
کمی آنسوتر سیستانیها مراسم عروسی برپا کردهاند. حلقهای بزرگ تشکیل دادهاند و با هر ضرب و آهنگ سازهای محلی خود یک دور میچرخند و قطعه چوب دست خود را به چوب نفر بعدی میکوبند. سیستان را زادگاه رستم خواندهاند و نقاشیهای داخل غار کوه خواجه سیستان نشان از تمدن چندین هزارساله مردمان این نقطه از جنوب شرق ایران دارد.از همان هزاران سال پیش براساس نقاشیهای موجود در غار کوه خواجه سیستان، رقص محلی سیستانیها به تصویر کشیده شده و هنوز همان فرم و تجهیزات خود را حفظ کرده است. رقص سیستانیها آمادگی نظامی برای رویارویی نظامی بود و برای سالیان طولانی مردان رزم سیستانی با آن حرکات سریع و نشست و برخاستها و چرخیدن در هوا و کوبیدن چوبها که نشان از خنجر و شمشیرشان در تمرینات نظامی داشت، آیینهای خود را نگاه داشتهاند. حالا موسیقی و تمرین رزم نظامی سیستانیها در جشنواره اقوام ایرانی تبدیل به شادمانی و به رخکشیدن آیینهای فرهنگی این بخش از کشور شده است.
عربهای خوزستان؛ نه سعودی، نه اماراتی
دیگر سوی، خوزستانیها نشستهاند. سیاهچادری برپا کردهاند و بوی قهوه عربی فضای سیاهچادر را پر کرده است. عربهای خوزستان به دوستی و مهماننوازی شهرت دارند و هرکه را که به سیاهچادرشان وارد میشود، به او قهوه عربی تعارف میکنند. تا مهمان ننشیند، شیخ هم بر جایگاه خود تکیه نمیزند. تا مهمان با حرکت دست و لرزاندن فنجان «قهوهبس» ندهد، میزبان روبهرویش میایستد و منتظر فرمان بعدی مهمان برای سرو قهوه میماند. فرقی نمیکند میزبان پیرمردی باشد و مهمان کودکی که به سیاهچادر عربهای خوزستان مهمان شده است.عربهای ایران بسیار متفاوت از عربهای حاشیه خلیجفارس و سعودی هستند. آنها ایرانیاند و آیینها و رسومشان نیز ایرانی و در برخی شاخصهها کاملا متفاوت از عربهای کشورهای حوزه خلیجفارس و عربستان سعودی هستند. رقصهای محلیشان در رقص شمشیر و حرکات موزون گردن و سر هم متفاوت از سعودیها و اماراتیهاست. باسم حمادی، شیخ سیاهچادر عربهای خوزستان در گرگان قهوهای تعارف میکند. بلند میشود و به احترام مهمان میایستد و تا مهمان ننشسته، بر جایگاهش تکیه نمیزند. میگوید: عربهای خوزستان 16هزار شهید در دوران دفاعمقدس تقدیم ایران کردند. میگوید: عربهای ایران وطنپرست و ایراندوست و عاشق ایران هستند. او همچون بهروز سقلی، همان مرد ترکمن که مقام دوستی را در آلاچیق ترکمنی مینوازد، بر وحدت اقوام ایرانی تأکید دارد. حمادی میگوید: هیچ اختلافی بین اقوام ایرانی وجود ندارد. همه ما ایرانی هستیم و زیبایی ایران در حفظ فرهنگها و آداب و رسوم و پوشش اقوام ایران دوچندان است.
«هل پرکه» از دیار کردها
از سیاهچادر عربهای خوزستان که خارج شوید، نوای موسیقی محلی خراسانیها و ساز و نجوای کردها به گوش میرسد. خراسانیها رقص چوب دارند و با آن لباس گشاد و بلند خود چنان در هوا چرخ میزنند که دامنه لباس سپیدشان همچون تیغی بران در هوا میچرخد.کردها اما در حال «هل پرکه»اند. «هل پرکه» یا همان رقص شادی کردها شهرت جهانی دارد و در تمام نواحی کردنشین جهان با کمی تغییر اجرا میشود. کردها مردمان شادی هستند حتی اگر محروم یا در کوهستانهای غرب کشور در حال کولهبری باشند. «هل پرکه» جایگاه خاصی میان مردم کرد دارد. آنها در یک خط صاف ایستادهاند. دستهایشان را به یکدیگر چفت کردهاند. شانهها را بالا و پایین میاندازند و رهبر گروه دستمالی به نشانه شادی در هوا تکان میدهد. موسیقی که به اوج میرسد، ناگهان گروه هماهنگ و پرانرژی در یک خط صاف پاهایشان را به حرکت درمیآورند، نشست و برخاستی میکنند و دوباره پاهایشان را هماهنگ با یکدیگر برزمین میکوبند، کمی عقب میروند و دوباره پایکوبان جلو میآیند. لبخند بر لبان جوانان کرد نشسته است. تماشاچیان در حال ضبط تصاویر با تلفنهای همراه هستند و ضربه آخر که میخورد، کردها تعظیمی به تماشاچیان میکنند و اجرا تمام میشود.
خانههای بومگردی زیست روستاییان
ماکتهای کوچک خانههای روستایی استان گلستان، مازندران و گیلان در محوطه برپا شده است. نمایش زندگی روستایی برای نسل جوانی که معنای نان تازه از تنور بیرون آمده یک روستایی را نمیداند، جاذبه دیگری است که رنگینکمان اقوام ایران را پررنگتر میکند. گوشه حیاط یک خانه روستایی که از سنگ و چوب ساخته شده و نشانه معماری رایج در روستای زیارت است، پیرزن روستایی تنور خانه را گرم کرده و مشغول چسباندن نان به تنور خانه است. نانها را بیرون میآورد و به بازدیدکنندگان تعارف میکند. دامداری، کشاورزی، مشاغل روستایی و از همه مهمتر صنایعدستی موضوعاتی است که در جشنواره اقوام ایرانی هم رخنمایی میکند.زنان روستایی در سیاهچادرها و خانههای گلی برپا شده در حال ریسیدن نخ با همان دستگاههای سنتی هستند. در گوشهای دیگر زنی بختیاری مشغول بافتن زیلوست. گوشهای دیگر مردان بختیاری چوقا به تن کردهاند و دایرهای کوچک تشکیل دادهاند و با صدای ساز و دهل، رقصهای بومی خود را اجرا میکنند. تماشاچیها دورشان حلقه زدهاند و چنان شادمان از این جشن یک هفتهای هستند که دردهایشان را از یاد بردهاند.