• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 3 آذر 1397
کد مطلب : 38520
+
-

زنان با چه رفتارهای خشنی در جامعه مواجهند؟

خشونت علیه زنان هزار چهره دارد

بررسی مسائل آزاردهنده در جامعه از نگاه زنان

خشونت علیه زنان هزار چهره دارد

شبنم سیدمجیدی

وقتی از خشونت علیه زنان حرف می‌زنیم، چه نوع رفتاری در ذهن شما می‌آید؟ اسیدپاشی؟ تجاوز؟ قتل ناموسی؟ اینها از عریان‌ترین و بدیهی‌ترین خشونت‌ها هستند. اما خشونت علیه زنان چهره‌های چندگانه و حتی پیچیده‌ای دارد. خشونت می‌تواند روحی و عاطفی باشد، خشونت می‌تواند سیاسی و اجتماعی باشد. خشونت می‌تواند تبعیض‌های هرروزه‌ای باشد که در دانشگاه و محل کار می‌بینیم. خشونت، رفتار آن پدری است که فرزند دخترش را از رفتن به دانشگاه در شهری دورتر منع می‌کند، اما برای فرزند پسر چنین محدودیتی را لازم نمی‌داند. خشونت، آن نگاه پر از خشم مادری است که به‌خاطر یک ساعت دیرتر به خانه رسیدن دختر، نثارش می‌کند. خشونت، بی‌محلی آن مردی است که از ارتقای شغلی همسرش خوشحال نمی‌شود. خشونت، زنی است که به اندازه همسرش بیرون از خانه کار می‌کند، بعد در خانه آشپزی می‌کند، به فرزندانش رسیدگی می‌کند و اینها را فقط وظیفه خود می‌داند. خشونت، آن مرد غربیه در تاکسی است که به‌خودش حق می‌دهد راحت بنشیند، جای بیشتری بگیرد و زن را به گوشه تاکسی براند. خشونت، آن زنی است که به همجنس خود به‌خاطر مطلقه بودن انگ می‌زند و ارتباطش را با او قطع می‌کند. خشونت، پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای است که در ازای استخدام به زنی داده می‌شود. خشونت، متلک‌های پسرهای جوان در خیابان به دختران است. خشونت، آن دختری است که از سایه خودش هم می‌ترسد، اعتماد به نفس ندارد، تبعیض‌ها را می‌بیند و سکوت می‌کند. خشونت علیه زنان هزار‌چهره دارد و باید راجع به آن حرف زد.

لیلی 35سال دارد و می‌گوید: از خانواده‌ای است که اتفاقا خیلی امروزی است و پدر و مادرش آن محدودیت‌هایی را که در خانواده‌های سنتی وجود دارد بر او اعمال نکرده‌اند. با این حال می‌گوید: مردسالاری در روح جمعی کشور ما رسوخ کرده است. با آنکه خانواده تحصیل‌کرده‌ای دارم، برادرم همیشه اجازه داشت تا دیروقت به خانه نیاید، اما من هرگز چنین اجازه‌ای نداشتم. حتی پدرم اتومبیل خود را به برادرم می‌داد اما من با آنکه خیلی زودتر گواهینامه گرفته بودم، اجازه رانندگی نداشتم، چون فکر می‌کردند من به‌عنوان یک زن نمی‌توانم راننده خوبی باشم.

شریفه زنی است 38ساله که در یک سازمان بزرگ دولتی کار می‌کند. او می‌گوید: در محل کارم، همه، همکاران مرد را که آنها هم مثل من لیسانس کامپیوتر دارند، مهندس صدا می‌زنند، اما من همیشه خانم بیگی هستم. اصلا وقتی به کسی می‌گویم کارشناس کامپیوتر هستم می‌گوید مگر یک زن هم می‌تواند مهندس باشد؟ خودم می‌دانم که کارم خوب است، اما باز هم مردها را بیشتر قبول دارند. او ادامه می‌دهد: حین رانندگی هم همیشه با انواع خشونت‌های کلامی یا نگاه تحقیرآمیز دیگران مواجهم. همه به‌طور پیش‌فرض اینطور فکر می‌کنند که یک زن رانندگی‌اش همیشه بد است. همین باعث می‌شود که زن‌ها اعتماد به‌نفس خود را در رانندگی از دست بدهند. اگر این نامش خشونت نیست؟ پس چیست؟

فاطمه 25سال دارد و از خانواده‌ای سنتی است. می‌گوید: من به‌دلیل مشکلات مالی مجبور بودم در محل‌کارم اضافه‌کار بایستم تا در آخر‌ماه پول بیشتری بگیرم. یک روز همکار مردی که می‌دانست من متاهلم آمد و در ساعت خلوتی شرکت به من دست درازی کرد و باعث شد من دیگر اضافه‌کار نایستم. خیلی از اطرافیانم به زن‌ها به‌عنوان یک کالای جنسی نگاه می‌کنند. او ادامه می‌دهد: شوهرم با هزار خواهش و التماس به من اجازه کار در بیرون از خانه را داده است. خودش شاگرد مغازه است و به‌خاطر اینکه من یک کار اداری دارم و حتی در کارم خیلی پیشرفت کرده‌ام بارها به من سرکوفت زده است. دائم گوشزد می‌کند که وظیفه‌ات این است که غذا درست کنی و اگر در آن شرکت کاره‌ای هستی در خانه من هیچ‌چیز نیستی!

سمیرا چند سال پیش از شوهرش جدا شده است. می‌گوید: جز خانواده و اطرافیان نزدیکم هیچ‌کس نمی‌داند که من طلاق گرفته‌ام. هنوز بعد از چند سال، همکارانم و دوستان دورترم احوال شوهرم را می‌پرسند و من هم می‌گویم خوب است! اگر بدانند من مطلقه‌ام نگاه‌شان عوض خواهد شد و برچسب‌های مختلف به من خواهند زد. تحمل این رفتارها را ندارم.

عاطفه دختر ماجراجویی است. سال‌ها پیش با سماجت و پافشاری و بحث‌های طولانی توانست خانواده‌اش را مجاب کند که به‌خاطر کارش و عکاسی از نقاط مختلف ایران به سفرهای زیادی برود. می‌گوید: خیلی از زنان اطرافم دائم از من می‌پرسند چطور پدرت به تو اجازه سفرهای تنهایی را می‌دهد؟ می‌گویند به‌خاطر این نوع زندگی و سفرهاست که تا به حال نتوانسته‌ای ازدواج کنی. در ذهنشان دختر موفق، دختری است که ازدواج کرده است. دستاوردهای من به‌عنوان یک هنرمند را نمی‌بینند. درنظرشان زن باید ازدواج کند، بچه‌دار شود و به باشگاه برود و دائم به‌خودش برسد تا همسرش را راضی نگه دارد؛ انگار که من به‌عنوان یک زن هیچ رؤیایی نباید داشته باشم. یا آنکه فکر می‌کنند اگر کسی ازدواج نکرده پس حتماً از نظر ظاهری مشکلی دارد. این نگاه‌ها بسیار آزاردهنده است.

زهرا با تأکید بر اینکه من همیشه پوشش خوبی دارم، بیرون از خانه هیچ آرایشی نمی‌کنم و حتی موهایم را بیرون نمی‌گذارم، می‌گوید: بر این موضوع تأکید می‌کنم چون خیلی‌ها می‌گویند تقصیر خود زنان است که در بیرون از خانه متلک می‌شنوند یا آزار می‌بینند. این موضوع، هیچ ربطی به پوشش ندارد. من همیشه با همین پوشش کامل مورد نگاه و آزار مردان مختلف در خیابان قرار گرفته‌ام؛ آن‌قدر که حتی از گفتن حرف‌هایی که شنیده‌ام شرم دارم. تقصیر زنان نیست. تقصیر خانواده‌هاست که به پسرها یاد نداده‌اند که خیابان باید برای همه امن باشد. به آنها یاد نداده‌اند که تأثیر آزارشان روی زنان تا مدت‌ها باقی می‌ماند.

انواع خشونت علیه زنان

زنان ایران با انواع خشونت ارتباط دارند؛ خشونت فیزیکی، جنسی، روحی، روانی، عاطفی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. خشونت در 2بخش خانه و جامعه دیده می‌شود. زهرا افتخارزاده، حامی زنان قربانی خشونت و آسیب‌دیده اجتماعی است. او می‌گوید: خشونت در خانواده می‌تواند اقتصادی باشد؛ یعنی افراد ذکور خانه به افراد مونث اجازه فعالیت و کار بیرون از خانه را ندهند و آنها را محدود کنند. از طرف دیگر به زنانی که آنها را در خانه نگه‌داشته‌اند، پولی ندهند یا دائماً حساب و کتاب کنند. این خشونت اقتصادی، یک نوع خشونت روانی علیه زنان هم ایجاد می‌کند. مصداق خشونت اقتصادی خارج از خانواده، زنانی هستند که در ازای یک کار یکسان دستمزد برابر با مردان دریافت نمی‌کنند.

مدیرعامل انجمن مردم نهاد آتنا، با بیان اینکه خشونت اجتماعی، آن زمان اتفاق می‌افتد که زنان در بازار و خیابان و به‌طور کل بیرون از خانه احساس امنیت نکنند، ادامه می‌دهد: زنان در کوچه، خیابان و تاکسی مدام در معرض انواع تهدیدها مثل لمس‌شدن از سوی مردان مواجهند. محدودیت حضور در فضای شهری نوعی از خشونت علیه زنان است.

افتخارزاده می‌گوید: خشونت سیاسی خودش را در قالب‌های مختلف نشان می‌دهد. قوانینی که حضور و مشارکت زنان را محدود می‌کنند؛ مثل ممنوعیت حضور در استادیوم برای تماشای یک بازی فوتبال ساده و قوانینی که خشونت خانگی را توجیه می‌کنند، از انوع این نوع خشونت هستند. قوانین استخدامی که طبق آن مردان اولویت دارند، بعد زنان متاهل و بعد زنان مجرد هم نوعی از این خشونت است که در قالب اجرایی خودش را نشان می‌دهد.

خشونت روحی، روانی و عاطفی، خشونتی است که در خانه‌ها علیه زنان اتفاق می‌افتد. مثلاً به نیازهای زن از طرف همسر توجه نمی‌شود، درصورتی که از زن انتظار می‌رود همیشه برای خواسته‌ها و نیازهای شوهر حاضر و آماده باشد.

خشونت در جوامع فرودست

به گفته افتخارزاده، انواع خشونت در طبقات فرودست به شکلی عیان‌تر و شدیدتر دیده می‌شود و گاهی به اشکال فجیعی خودش را نشان می‌دهد که ممکن است در سطوح دیگر جامعه به این شکل نباشد. او ادامه می‌دهد: مثلاً در سطوح بالاتر جامعه، بیشتر خشونت‌های کلامی و روانی رایج است اما در طبقات پایین‌تر، علاوه بر آنها، خشونت فیزیکی را زیاد می‌بینیم. اشکال عریان‌تر خشونت در طبقات پایین‌تر دیده می‌شود، اما اشکال پنهان آن در طبقات بالای جامعه قابل مشاهده است. خشونت پنهان همان خشونت روانی است و کسی که مورد این خشونت واقع شده مثلاً نمی‌تواند به پزشکی قانونی مراجعه کند و بگوید من در زندگی‌ام تحقیر می‌شوم. هیچ قانونی به او توجهی نخواهد کرد. در طبقات پایین‌دست بیشتر مردان مشکل اعتیاد و مسائل روانی دارند و خودشان قربانی‌اند. توهین و ناسزا آن‌قدر رایج است که خانم‌های طبقات فرودست حتی نمی‌دانند این خشونت است. آنها دسترسی‌های برابر به رسانه‌ها و آموزش ندارند، در نتیجه این مسائل را نمی‌دانند.

تغییر همه اجزای خشونت

به عقیده افتخارزاده، برای کم‌شدن خشونت علیه زنان نیاز هست که همه اجزای این خشونت با هم تغییر کند. بخشی از این خشونت، ساختاری است که ریشه در فرهنگ مردسالار و قوانین و آموزش‌های ما دارد. به گفته این فعال حقوق زنان، آن‌قدر مشکل کلان و جدی است  که تا حل نشود کارهای امثال ما تأثیرات اندکی خواهد داشت. او می‌گوید: یک بخش دیگر مشکل، فرهنگی است که به جامعه و مردم برمی‌گردد. این 2موضوع بر هم تأثیر دارند؛ یعنی اگر فرهنگ و اجتماع تغییر کند و مطالبات جدید داشته باشد، به‌تدریج شرایط و قوانین هم عوض می‌شود. تا زمانی که فرهنگ اجتماعی مردم تغییر نکند، هر قانونی هم بگذاریم در عمل اجرا نخواهد شد. بخش‌هایی از جامعه مثل مدارس و دانشگاه‌ها و در عین حال رسانه‌ها می‌توانند تأثیر بگذارند. یک بخش کوچک هم بخش فردی ماجراست. تک‌تک آدم‌ها باید بخواهند تغییر کنند تا شاهد خشونت‌ها نباشیم.

بی شک وقتی ازخشونت علیه زنان حرف می‌زنیم معنایش این نیست که زنان را مقابل مردان قرار دهیم، مردان و زنان همه قربانی این فرهنگ و ساختارهایی هستند که وجود دارد و از آن هیچ لذتی نمی‌برند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید