بازنده بزرگ بازی فوتبال
هیوا یوسفی | سردبیر همشهری ورزشی
1- مسعود شجاعی، کاپیتان تیم ملی دیروز در گفتوگو با خبرنگاران مدعی شد که تیم ملی یتیم است. مدعی شد در فاصله 40روز تا جام ملتهای آسیا، احترامی از سوی مسئولان به این تیم دیده نشده. در جایی از حرفهایش گفته که مشکل اصلی پول و پاداش نیست، اما چند جمله بعد سراغ پاداشهای صعود به 2جامجهانی را گرفته است. بهروشنی نمیشود فهمید که مخاطب انتقادهای شجاعی چهکسی است. رئیس فدراسیون فوتبال یا وزیر ورزش؟ مجلس یا دولت؟ حتی نمیتوان مطمئن بود که این حرفها را بعد از مشورت با سرمربی تیم ملی زده یا فقط نظرات خودش است. هرچه هست اما نشانه نارضایتی از بالادستیهاست، نارضایتی از مدیریت.
2- دیروز و چند روز قبلتر هم برانکو ایوانکوویچ و بازیکنان پرسپولیس اعتراض کرده بودند. به فدراسیون و سازمان لیگ. که چرا در فیفادی و در این وانفسای بیبازیکنی، مجبورشان کرده با پیکان بازی کنند. بعد هم نتیجه گرفتهاند که انگار عدهای از فینالیست شدن پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا ناراحتند. طعنه هم زدهاند که لابد این برنامهریزی جریمه آن فینال است.
3- استقلالیها هم که ماههاست ناراضیاند. از فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش. دلایل متعددی دارند که پرسپولیس تیم دولتی است و وزرات ورزش و فدراسیون همه کاری کردهاند که این تیم قهرمان آسیا شود؛ عزمی که به ادعای آنها برای بقیه تیمها وجود نداشته. البته آنها ناراحتیهای دیگری هم دارند؛ ازجمله اینکه بیتدبیری مدیرانی که وزارت ورزش برای این باشگاه انتخاب کرد، باعث شد ستارههای فصل پیش را از دست بدهند و تیمشان تضعیف شود.
4- هواداران تراکتورسازی و سپاهان هم دل خوشی از وضعیت موجود ندارند. آنها هم فکر میکنند ارادهای وجود دارد که تیمهای پایتخت نتیجه بگیرند. فکر میکنند توجهی که به استقلال و پرسپولیس میشود، به شهرستانیها نمیشود.
این 4فریم، بخشی از تصویر واقعی فوتبال ایران است. اجتماعی از آدمهای ناراضی که علایق و مواضعشان فرسنگها از هم دور است اما دست بر قضا درباره نقش دولت و حاکمیت همنظرند.
نارضایتی هواداران فوتبال ایران از وضعیت موجود، نتیجه ناگزیر مدیریت دولتی است. تا زمانی که دولت اصرار داشته باشد استقلال و پرسپولیس را مستقیم و سپاهان و ذوبآهن و تیمهای دیگر را غیرمستقیم اداره کند، نتیجه همین خواهد بود. در یکی دوسال اخیر استقلال و پرسپولیس در مقایسه با گذشته نزدیک، شرایط بهتری داشتهاند. 2سال پیش پرسپولیس در لیگ برتر قهرمان و استقلال دوم شد. پارسال هم اول و سوم شدند. استقلال جامحذفی را هم برد. بعد هم هر دوتیم در لیگ قهرمانان آسیا نتایج خوبی گرفتند و به جمع 4تیم برتر غرب آسیا رسیدند، در نهایت هم پرسپولیس برای نخستینبار در تاریخش تا فینال پیش رفت. سالها بود این 2تیم که زیر نظر وزارت ورزش هستند، نتوانسته بودند همزمان موفق باشند.
تیم ملی فوتبال ایران هم در 8سال گذشته، نتایج قابل دفاعی گرفته؛ 2بار به جامجهانی رفته و بار دوم از تمام ادوار گذشته بیشتر امتیاز گرفت و چیزی نمانده بود که از گروهش هم صعود کند. با وجود همه این دستاوردها، مدیران دولتی ورزش ایران هر روز در رسانههای رسمی و در شبکههای اجتماعی سیبل حملات بیپایان طرفداران فوتبال هستند. آیا وقت آن نرسیده که مدیران دولتی وسوسه باشگاهداری را نادیده بگیرند؟ وقت آن نرسیده که کنار بنشینند و بهجای انتخاب مدیرعامل و مربی برای این تیم و آن تیم و سفارش برای جابهجایی برنامه بازیها، وقتشان را صرف برنامهریزی و تعیین سیاستهای کلان ورزش کنند؟