شهریور داغ
«چند روز پیش، مادام ژاکلین گفت که دکتر مهران برای گرفتن عکس پرسنلی به عکاسخانه موسیو روبن رفته و لابهلای حرفها گفته که هنوز هم منتظر است صنم بانو او را ببخشد تا خوشبختی را به پایش بریزد. گفتم: کدام خوشبختی؟ اگر او را ببخشم، با این دلی که شکسته چه کنم؟ آدمها نمیبخشند. بخشش فقط و فقط برازنده خداست و بس.
فقط اوست که میبخشد. بندگانش حتی اگر بهتر از جانشینانش در زمین باشند، فوقفوقش بتوانند فراموش کنند. ما فراموش میکنیم و فکر میکنیم که بخشیدهایم، اما بالاخره روزی در جایی باز همان زخم کهنه سرباز میکند و دوباره یادمان میآورد که هرگز نبخشیده بودیم.»
چند سطر بالا، پشت جلد کتاب شهریور داغ نوشته هدا عربشاهی است.
این رمان را نشر آفتابکاران در 176صفحه و با قیمت 13هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.
رمان روایت ملموسی از یک زندگی و وقایع مربوط به آن است. طرح روی جلد آن هم با قرار گرفتن تصویری نوستالژیک در کنار عناصر زندهای مانند گلسرخ و سیب گاززده همین را میرساند.
هدا عربشاهی با نثر شسته رفتهاش در ایجاد صمیمیت با مخاطب موفق است و توانسته حسش را به خواننده منتقل کند.