• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 20 دی 1396
کد مطلب : 3772
+
-

دنیای معاصر دنیای هنر تلفیقی‌است

گفت‌وگو با اسرافیل شیرچی درباره نمایشگاه «جان مرا» و عالم خوشنویسی

دنیای معاصر دنیای هنر تلفیقی‌است

آزاده سهرابی:

 

نمایشگاه «جان مرا» که یک نمایشگاه تلفیقی از هنر خوشنویسی استاد اسرافیل شیرچی و مجموعه عکس «سماع مولانا»ی بابک برزویه در گالری گویا است، نمایشگاهی که 40اثر در آن روی دیوار رفته است. موضوع عکس‌ها، سماع مولاناست و اشعاری که به خط نستعلیق روی عکس‌ها آمده هم از اشعار مولانا انتخاب شده تا بتوان این نمایشگاه را تلفیقی از هنرهای عکس و خوشنویسی و شعر نامید و ارائه‌ای معنوی از آیین رقص سماع مولانا دانست.

آثار این نمایشگاه علاوه بر برخورداری از روح معنوی، از منظر زیبایی‌شناسی و از نگاه هنر تلفیقی که پایی در هنر مدرن دارد نیز تماشایی‌است.

استاد اسرافیل شیرچی دانش‌آموخته هنرهای زیباست، از انجمن خوشنویسان گواهینامه استادی دارد و در این انجمن تدریس می‌کند.

همچنین تا‌کنون ده‌ها کتاب به سفارش ناشران تحریر کرده و با ابداعاتی خودآموخته در ترکیب شکسته‌نستعلیق، آثار زیبایی پدید آورده است. با او پیرامون این نمایشگاه گفت‌وگو کرده‌ایم.

 

 

استاد برای ورود به بحث هنر تلفیقی، از چگونگی شکل‌گیری این نمایشگاه بفرمایید.

25سال است که آثار خوشنویسی خود با اشعار مولانا را در داخل و خارج از کشور ارائه می‌دهم. این آثار را به هاروارد و دانشگاه‌های دیگر جهان و گالری‌های اروپا و حتی کشورهای خلیج‌فارس هم برده‌ام و هدفم معرفی ایران با روح حاکم بر آثار مولانا بوده است.

حدود 3‌ماه پیش آقای برزویه تعدادی عکس برای من آوردند. من در عکس‌ها در وهله اول رنگ‌های اقلیمی کشورمان را به‌خوبی می‌دیدم که معرف احوال و معماری کلام مولانا بود. عکس‌ها 100در 70بود و من شروع کردم به مشاقی‌کردن روی عکس‌ها و دیدم چقدر اتفاق خوبی می‌افتد.

سعی کردم از عنصر خط و زیبایی‌ای که در خط ایرانی هست در این موقعیت خوبی که پیش رویم بود بهره بگیرم و پنجره جدیدی را رو به مخاطب بگشایم. البته برای فرد آکادمیکی مثل من این کار دشوار بود.

 

* چرا دشوار؟

به هر حال ما عادت داریم که روی کاغذ یا بوم خوشنویسی کنیم و از قدیم گفته‌اند صفحات مشق ما قلمرو ماست و ما پادشاه کاغذها و بوم‌هایمان هستیم. عکس، متریال جدیدی بود؛ ضمن اینکه این عکس‌ها روی پارچه چاپ شده بود و ابتدا برای حکمرانی در این قلمرو جدید، دشواری‌هایی وجود داشت.

سعی کردم نستعلیق را روی موج رنگ‌ها که حال خوبی دارند و گویی در سماع هستند به ‌گونه‌ای بیاورم که خود را به این فضا بیفزاید. البته دوست نداشتم خط روی این آثار از دل اثر بیرون بزند و برجسته شود بلکه بیشتر دنبال این بودم که با این فضا یک هارمونی ایجاد شود.

 

به‌طور کلی نظرتان درباره هنر تلفیقی چیست؟ خصوصا اینکه هنر خوشنویسی فضای خوبی برای تلفیق با سایر هنرها دارد اما در کشور ما به شکل گسترده، یا در نقاشیخط محصور شده و یا به ‌صورت کلاسیک نوشته می‌شود. خیلی از کلاسیک‌نویس‌ها هم مایل نیستند که خوشنویسی به عرصه تلفیق پا بگذارد و حتی با نقاشیخط هم مخالفت‌هایی دارند!

من تلفیق هنر ریشه‌دار خوشنویسی با هر هنر ریشه‌دار و حتی مدرن دیگری را خوب می‌دانم. عکس، پنجره‌ای به دنیای تکنولوژی روز دنیاست و زبان روز است.

اگر خوشنویس آگاهانه به این فضا وارد شود و نترسد، اتفاق‌های خوبی می‌افتد؛ همان‌طور که تلفیق خوشنویسی و معماری و خوشنویسی و فرش و... پاسخ به نیاز امروز است.

در گذشته نیز اتفاق‌های خوبی در فضای تلفیقی رخ داده است و خوشنویسی در معماری‌های ما نقش خاصی ایجاد می‌کرده به ‌طوری که اگر خط را از آن معماری‌ها برداریم، به‌ نوعی ارزش معنوی آنها مخدوش می‌شود.

در گذشته و حتی زمان میرعماد که کارهای کلاسیک صرف رواج داشت و یا در اروپا در زمان داوینچی و... که در حوزه نقاشی کلاسیک فعال بودند، باز هم در گوشه و کنار، اتفاق‌های در زمان خود مدرن و پیشرویی رخ می‌داد.

اما در این فرصت می‌خواهم نکته‌ای را به این موضوع ربط بدهم و آن، این است که در حوزه شعر ما شاعرانی چون حافظ و مولانا و بابا‌طاهر و... را داشتیم تا اینکه کسی چون نیما آمد و جرقه‌ای را در شعر ایجاد کرد و بعد کسانی چون شاملو و سهراب سپهری و فروغ فرخزاد و هوشنگ ابتهاج آمدند و روح تازه‌ای به شعر دادند.

آمدن اینها هیچ لطمه‌ای به شعر کلاسیک نزد و کمک کرد که فرزندان نوخیز امروز، شعر را در زندگی روزمره خود پیدا کنند. احساس من این است که خوشنویسی یک هنر نیاکانی‌است که باید رنگ‌و‌بوی معاصر به ‌خود بگیرد.

کسانی مانند استاد احصایی و حتی مدرنیست‌هایی مانند حسین زنده‌رودی یا فرامرز پیل‌آرام دنیای نویی برای خط ایجاد می‌کنند و کمکی هستند برای نشان‌دادن خط ایرانی در فضای امروز جهان که گالری‌ها در آن وسعت دارد و باید تابلوهای 8متری روی دیوار برود و شاید جای نمایش آثار کوچک خطوط کلاسیک نباشد.

از سوی دیگر این را هم بگویم که عده‌ای جدل می‌کنند و می‌گویند خوشنویسی هنر نیست اما آنچه ۱۶۰۰سال بعد از دوران ساسانیان برای ما به ‌یادگار مانده است، نمی‌تواند هنر نباشد.

 

به‌نظر شما چقدر باید در سیاستگذاری‌های کلان فرهنگی، تغییر ایجاد شود تا هنر ملی خوشنویسی به ‌جایگاه اصلی خود برگردد؟ متاسفانه امروزه با اینکه کشور ایران مهد این هنر است، کشوری مانند ترکیه بزرگ‌ترین مسابقه خوشنویسی را با جوایز کلان برگزار می‌کند یا کشورهای خلیج‌فارس، خریداران عمده آثار هنر خوشنویسی ما هستند و این نگرانی وجود دارد که حتی برخی از قدمای ما را کشور ترکیه به نام خود سند بزند.

الان که با شما صحبت می‌کنم در لابی هتلی در ترکیه هستم و در ویترین این هتل از 10کتاب، حداقل 7کتابش درباره هنرهای سنتی و کالیگرافی است که آثار هنرمندان ما از قدما تا جدید در آنهاست؛ آثاری که شاید نمونه‌هایش را در موزه متروپولیتن ببینیم اما مجموعه‌داران شخصی اینجا این آثار را جمع کرده‌اند. این حرکت‌ها درسی برای مدیران فرهنگی ماست.

چرا ما در مهمانخانه‌هایمان چنین فضاهایی نداریم؟ مثلا در کشورهای خلیج‌فارس؛ از 20سال پیش که من همراه استادان به امارات می‌رفتم، می‌دیدم که دارند روی خوشنویسی سرمایه‌گذاری می‌کنند تا آن را به طور جدی به زندگی مردمشان ببرند. می‌گفتند دوست داریم کشور ما فقط ویترین این هنرها نباشد و الان بهترین‌های مبانی خط را دارند.

بهتر است از الگوهای اطراف‌مان استفاده کنیم؛ مثلا ترکیه هر سال به عظیم‌ترین شکل ممکن، مولانا را در مراسمی معرفی می‌کند و اینگونه جذب توریست هم می‌کند و اقتصاد کشورش را رونق می‌دهد اما ما 7هزار سال از داشته‌هایمان را با فروتنی مخربی کنار گذاشته‌ایم.

من فقط یک مثال بزنم تا ببینید ما چه داشته‌هایی داریم که نسبت به آنها بی‌توجه هستیم. در موزه متروپولیتن یک اتاق هزارمتری را خالی و آنجا را تاریک کرده‌اند و تنها یک محراب سلجوقی کاشان در آن قرار دارد که مانند خورشید می‌درخشد. تلفیقی از هنر سلجوقی و مذهب و کاشی و... در یک فضای هزارمتری می‌درخشد؛ زیرا آنها اهمیت چنین چیزی را درک کرده‌اند. باید تعارف‌ها را کنار بگذاریم و روح هنر را به درون زندگی مردم بدمیم.

 

انجمن خوشنویسان را تا چه میزان در چنین فرهنگسازی‌هایی دخیل می‌بینید؟

پیدایش انجمن عالی بود اما شاخ‌وبرگش به سمت سنت، بدون مطالعه پیش رفت.

اگر انجمن خوشنویسان مراحل خود را باید مانند یک فرد دبستانی از دبستان شروع و درست سپری می‌کرد، الان در نقطه‌ای ایستاده بود که می‌توانست اساتیدی در حد پروفسور تربیت کند؛ آدم‌هایی که توان داشتند هم خوشنویسی امروز را به مردم بشناسانند و هم خوشنویسی دیروز را.

احساس می‌کنم هنوز هم اگر این انجمن به دریای نو متصل شود و فرزندان خردورز معاصر را دریابد می‌تواند نقش مهمی در این وادی ایفا کند اما امروز با این فضا فاصله دارد و پنجره را رو به آدم‌هایی که ‌زاده خودش هستند مانند افجه‌ای‌ها و احصایی‌ها بسته است.

انجمن همچنان کار مبانی می‌کند و باید از این فضا کمی فاصله بگیرد.

 

 

پیدایش انجمن خوشنویسان عالی بود اما شاخ‌وبرگش به سمت سنت، بدون مطالعه پیش رفت

 

عکس، پنجره‌ای به دنیای تکنولوژی روز دنیاست و زبان روز است. اگر خوشنویس آگاهانه به این فضا وارد شود و نترسد، اتفاق‌های خوبی می‌افتد؛ همان‌طور که تلفیق خوشنویسی و معماری و خوشنویسی و فرش و... پاسخ به نیاز امروز است

این خبر را به اشتراک بگذارید