هر دم از این باغ بری میرسد
سیدآرش شهریاری/ موسیقیدان
حمایت دولت از موسیقی میتواند جنبههای گوناگونی داشته باشد. این روزها شاهدیم که با دشوارشدن اوضاع اقتصادی مردم، شرکت در برنامههای موسیقی با هزینههای گزاف برای بسیاری ناممکن است. با یک حساب سرانگشتی یک گروه موسیقی- هر قدر هم که قانع و به قول معروف به نانی سیر و به دیناری خرسند باشد- ناچار است برای تأمین هزینههای اجاره سالن قیمت بلیت را طوری تعیین کند که قادر به ادامه برنامه باشد. واقعا چشمپوشی از بخشی از اجاره بهتر از خالی ماندن سالنها و اجرانشدن برنامههای فاخر نیست؟ چنین وضعیتی موجب کاهش روزافزون ارتباط مردم با موسیقی جدی و موسیقیدانان واقعی میشود. در این زمینه 2 نکته را یادآور میشوم؛ اول اینکه جایگاه واقعی موسیقی در جامعه ما همچنان ناشناخته است. اگر چنین نبود و نقش موسیقی در تقویت پایههای فرهنگ ملی و روحیه تعامل بر همگان روشن میشد وضع موسیقی چنین نمیشد. به هر روی واقعیتی که بسیاری از آن رویگردانند، نقش مؤثر موسیقی در تعدیل روابط انسانی و ترویج عواطف و ارزشهاست. بنابراین هزینه در این زمینه نه تنها گم نمیشود، بلکه بازخوردی چندبرابر دارد. نکته دیگر اینکه ادامه چنین وضعی- یعنی بها ندادن به موسیقی جدی و موسیقیدانان جدی- و نتیجه منطقی آن- کم شدن ارتباط مردم با این دو- منجر به سر برآوردن شبه موسیقیها و شبهموسیقیدانانی میشود که هیچ ارتباطی با موسیقی و فرهنگ غنی ایران ندارند. برخی چهرهها و برخی آثار که در اینستاگرام دیده و شنیده میشود، مؤید این است که کسانی در این عرصه وارد شدهاند که رعایت بدیهیترین و اولیهترین اصول لازم را هم نمیکنند. نگاهی گذرا به زندگی و آثار بزرگان نشانگر این است که هر جا موسیقی اصیل ایران و موسیقیدانان بزرگ ایران بودهاند، ادب، حیا، احترام به پیشکسوتان و مهمتر از همه پاسداشت هنر به عنوان ثروتی که مردم صاحب اصلی آن هستند، حرف اول را زده است. واقعا چگونه است که برخی خود را استاد و مدرس مینامند ولی هیچکس و هیچ چیز را حرمت نمیگذارند. مگر میشود کسی در عرصه هنر ایرانی به مقام استادی برسد و هیچ یک ا ز رفتار و سکناتش دلچسب و بهقاعده نباشد. هر کس دل در گرو هنر، موسیقی و تاریخ و تمدن ایرانی داشته باشد، نمیتواند چنین افرادی را هنرمند بداند و نام هنر بر اطوار آنان بگذارد.