مردی که از بلوچ نوشت
گزارشی از نکوداشت دکتر محمود زندمقدم و رونمایی از مجموعه «حکایت بلوچ»
مهرداد طبرسی | خبرنگار
یکی دو هفته بیشتر از وقتی نمیگذرد که خبر رسید دکتر محمود زندمقدم در بیمارستان شهدای تجریش بستری است و حال و روز مساعدی ندارد. پژوهشگر خلوتگزیدهای که نزدیک به 50سال از عمرش را به پژوهش در فرهنگ مردم بلوچستان گذراند و حاصلش مجموعه 7جلدی حکایت بلوچ شد. حالا راوی حکایت بلوچ در بیمارستان بود و شرایط مراقبت و نگهداری از او آنقدر بد که مجبور شد از پزشکان بخواهد زودتر ترخیصش کنند.
صبح دوشنبه چهاردهم آبان آیین بزرگداشت دکتر محمود زندمقدم در کتابخانه ملی ایران برگزار شد و دوستان و شاگردان او گردهمآمدند تا تلاشهای استاد را ارج نهند و از چاپ تازه مجموعه 7جلدی حکایت بلوچ رونمایی کنند. پیرمرد هنوز از بستر بیماری برنخاسته، عصازنان خود را به مرکز همایشهای بینالمللی کتابخانه ملی رساند. او در مراسم رونمایی از مجموعه حکایت بلوچ در سخنانی کوتاه گفت: خوشحالم که پس از 50سال کار چنین روزی را دیدم.
فواد نظیری، مترجم شعر و آثار ادبی نخستین سخنران مراسم بود: «در سالهای70 نقدی خواندم از زندهیاد شاهرخ مسکوب به کتابی با عنوان «حکایت بلوچ» که در آن زمان فقط 2جلدش به همت و سرمایه نویسندهاش منتشر شده بود؛ نقدی دقیق و تحلیلی در عین حال ستایشگرانه با همان نثر درخشان و بیمانند مسکوب، پس نشان میداد آن کتاب کاری خرد نیست، چنانکه خواجه بر آن مهر تأیید زده بود.»شاهرخ مسکوب در «روزها در راه» درباره حکایت بلوچ میگوید: «این حکایت بلوچ نوشته آقای زندمقدم عجب حکایتی است. چه خوب شد که به تورش افتادم. شاید برای خاطر و در جستوجوی دادشاه یاغی و یار و همدستش نازک و کشتهشدنشان جنگکنان در کوه و کمر بود که سراغ این کتاب رفتم. یا شاید برای خود بلوچستان و آفتاب سوزان و دانشآموزان سوخته گرسنهاش. به هر حال گزارش بالابلند این بزرگوار بسیار خواندنی است... کوتاه، خشک، خشن به سختی طبیعت و زندگی همان سامان با تکرار پیاپی فعلهای ضربی و چکشی در اول جمله و خلاف معمول که اول کمی آزار میدهد و بعد عادی و حتی خوشایند میشود.»
فواد نظیری در ادامه صحبتهایش گفت: «حکایت بلوچ را به تالیف دکتر محمود زندمقدم گرفتم که نخستینبار بود نامش را میشنیدم و از او چیزی میخواندم. کتاب حیرتانگیز بود. حاصل پژوهشی عمیقا کارشناسانه که گام به گام و سنگ به سنگ پهنه بلوچستان را پیموده و بهگونهای موشکافانه از دیدگاه جامعه و مردمشناسی گرفته تا تاریخ و موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای طبیعی - اقلیمی را به قلم و نثر درخشان و جذاب نگاشته است. خواننده کتاب به هر زمان و با هر وسیلهای که نویسنده پژوهشگر منطقه را زیر پا میگذارد، کنارش نشسته و سفر میکند. همپایش میرود، میآید، میخورد، میآشامد، شیفته میشود، رنج میبرد و ذرهبین نگاه نویسنده بلوچ و بلوچستان را میشناسد و میپیماید.»
پایانبخش صحبتهای فواد نظیری درباره چاپ «حکایت بلوچ» بود؛ «سال93 برای من بختیاری آشنایی و دوستی نزدیک با ایمان پاکنهاد و نرگس جودکی دست داد؛ زوج جوانی که روزنامهنگار و پژوهشگر اجتماعی و نویسنده بودند و من شیفته مقالات و نوشتههایشان در مطبوعات بهویژه مجله شبکه آفتاب. و چنان مجذوب بینش و نوشتههایشان شده بودم که راهی برای سپاس و ادای احترام ندیدم جز اهدای آن دو سه جلد «حکایت بلوچ»ی که در اختیار داشتم و پیشکش کردم که کتاب باید به اهلاش میرسید و آن زمان هیچکدام هیچ نمیدانستیم که سرنوشت نهایی اثر دارد نهفته رقم میخورد. دوستان جوان من چنان شیفته کتاب شدند که راه افتادند به سراغ گرفتن و یافتن دکتر محمود زندمقدم ـ 2شخصیت در جستوجوی نویسنده ـ که جستند و یافتند و چنان مرید و محرم شدند که ایمان از آن پس لحظهای نیاسود تا ناشری بیاید و «حکایت بلوچ» را در کلیت کاملش با جلد هفتم یکجا تکمیل و منتشر کنند که منجر شد به یافتن ناشر نهایی انتشارات دنیای اقتصاد و نمونهخوانی و تصحیح و آمادهسازی کل اثر که اینک در 7 مجلد بر آستانه است».
انتشار حکایت بلوچ هم سرنوشت پرماجرایی دارد. هیچ ناشری حاضر به چاپ اثر نمیشود و محمود زندمقدم تصمیم میگیرد کتاب را با هزینه شخصی منتشر کند. نامهای به سیدمحمد خاتمی، وزیر فرهنگ وقت مینویسد و تقاضای کاغذ میکند. 2جلد نخست کتاب را خود مؤلف منتشر میکند. در سالهای بعد مجلدات دیگر حکایت بلوچ به همت انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چاپ میشود تا جلد ششم که باز انتشار مجموعه متوقف میشود. در سالهای اخیر انتشارات دنیای اقتصاد همه 7مجلد حکایت بلوچ را در شکل و شمایلی تازه به چاپ میرساند که چاپ تازه نیز در روز بزرگداشت رونمایی شد.
محسن گودرزی جامعهشناس نیزدر سخنان خود به وجوه کمتر شناخته شده پژوهشهای محمود زندمقدم پرداخت:«در بحثهایی که درباره آثار محمود زندمقدم شده درباره زبان تأکید کردهاند، اما به نظرم کار محمود زند مقدم وجوه دیگری دارد که کمتر به آن توجه شده است. از دهه 04 پژوهشهایی تکنگاری (مونوگرافی)های مردمشناسانهای در ایران آغاز میشود؛ کارهایی مثل «تاتنشینهای بلوک زهرا» از جلال آلاحمد، «اهل هوا» از غلامحسین ساعدی و«یوش» از سیروس طاهباز از این جمله است. از همان زمان یک دوگانهای شکلمیگیرد، تعارضی که در کارهای اینچنینی میشود، پیگیری کرد. تعارض میان عرصه خیالپردازیهای هنری و وسواس اهل تحقیق و پژوهش. انگار این دو عرصه نمیتوانند به هم نزدیک شوند. اما در کارهای زند مقدم این دو به هم نزدیک میشوند و به کمال میرسند. زند مقدم این ژانر را به کمال میرساند. درست شبیه کاری که حافظ با غزل میکند. در کارهای زند مقدم زبان فرم نیست، بخشی از پژوهش است. در خدمت جهانی است که میخواهد ترسیم کند. انگار بدون آن زبان اصلاً توصیف هم امکانپذیر نیست. به گمانم این وجه در کارهای زند مقدم وجهی است که باید بیشتر دربارهاش تأمل کرد.» محسن گودرزی در ادامه صحبتهایش به مردممداری به عنوان وجه دیگری از کارهای زند مقدم اشاره کرد: «وجه دیگر زند مقدم مردممدار بودن اوست. در بسیاری از پژوهشهای اجتماعی معمولاً نهادها و واحدهای جمعی مورد بررسی قرار میگیرند. اما در کارهای دکتر زند مقدم به ویژه حکایت بلوچ که به نظرم کمالیافته ترین کار اوست از سلولها شروع میکند، از آدمها، در آنجا میبینیم چگونه از طریق زندگی فردی، از تاریخ بلوچستان آگاه میشویم.» انساندوستی و شیفتگی به انسانها وجه سومی بود که گودرزی در پژوهشهای زندمقدم برشمرده است: «وجه دیگر زندمقدم این است که به موضوعات تحقیق به عنوان ابژه نگاه نمیکند بلکه شیفتگی و انسان دوستی عمیقی در لابه لای این پژوهش دیده میشود. تعبیر متواضعانهای به کار میبرند که من قلم زنم نه نویسنده. به نظرم ایشان بیشتر نقاش است تا اینکه قلمزن باشد.» پایانبخش صحبتهای گودرزی درباره توجه زندمقدم به کسانی بود که صدایشان کمتر شنیده میشود: «محمود زند مقدم در پژوهشهایش به کسانی که صدایشان شنیده نمیشود صدا میدهد. ما صدای «مردم بلوچ» را در حکایت بلوچ میشنویم. صدای قربانیان قلعه را در کتاب «قلعه» میشنویم. زندمقدم به جمعیت به حاشیه رانده شده به جمعیت مطرود، به قربانیان توسعه و تحولات اجتماعی و اقتصادی میپردازد و به آنها صدا میدهد.» نهال نفیسی، جامعهشناس دیگر سخنران برنامه بود که درباره آشناییاش با آثار زندمقدم گفت: «من از طریق نقد مسکوب توجهم به این اثر جلب شد. در به در دنبال کتاب گشتم و وقتی توانستم پیدا کنم، مبهوتش شدم و بسیار لذت بردم. حکایت بلوچ توصیف فرد است. خواندن این متن زمان میبرد تا خواننده بتواند با آن انس بگیرد ولی وقتی این ارتباط برقرار شد، لذتی بیحساب از مطالعه آن خواهد برد.»
احمد مسجدجامعی نیز بهعنوان آخرین سخنران این مراسم گفت: «خوشحالم که این مراسم برگزار میشود اما ناراحتم که چرا این مراسم دیر برگزار میشود.» در پایان مراسم نیز از چاپ تازه مجموعه 7جلدی «حکایت بلوچ» که توسط انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده، رونمایی شد.