«حاجیآقا آکتور سینما» پیش ماست
گفتوگو با لادن طاهری، مدیر فیلمخانه ملی ایران
مسعود میر/روزنامهنگار
حرف آخر را اول میزند: «من امیدوارم یک روز فیلمخانه ملی ایران جایگاه واقعی خودش را پیدا کند؛ به این معنا که همه دوستداران سینما بدانند که محل نگهداری فیلم نه زیرزمینها، شوفاژخانهها و انبارهای خانه پدری که مخازن فیلمخانه ملی ایران است.» مدیر فیلمخانه ملی ایران در روزی که بالاخره طلسم انتقال فیلمخانه از مجموعه وزارت ارشاد به ساختمان جدیدالتأسیس باغ فردوس شکست، با ما به گفتوگو نشست. لادن طاهری به گفته خودش همه جوانیاش را در فیلمخانه ملی طی کرده و از 5 سال پیش هم مدیرکل فیلمخانه ملی ایران است. او البته سالها معاون فیلمخانه ملی ایران بوده و حدود 2دهه هم مسئولیت جلسات مستمر نمایش فیلم در فیلمخانه را بر عهده داشته است. به بهانه انتقال ساختمان فیلمخانه ملی ایران و البته آغاز برنامههای نمایش 40 فیلم به مناسبت 40سالگی پیروزی انقلاب اسلامی با او گفتوگو کردیم.
شاید برای آغاز بحث بد نباشد که مختصری از تاریخچه فیلمخانه ملی ایران بگویید.
هسته اولیه شکلگیری آن چیزی که ما اسمش را گذاشتیم فیلمخانه ملی ایران در سالهای قبل از انقلاب و با جلسات نمایش فیلمی شکل گرفت که به نام کانون فیلم شناخته میشد. این کانون در سال 1328 فعالیتش را آغاز کرد و البته در سالهایی هم فعالیتش متوقف و دوباره پیگیری شده است؛ یعنی از سال 1328 تا 1357 به صورت مستمر ادامه نداشته، اما نکته مهم این است که آنچه در آن سالها اتفاق افتاد شامل تماشا و نمایش فیلم بوده و نگهداری فیلم را شامل نمیشده است. آرشیوهای فیلم امروزه و چه بسا در همان سالها در وهله اول محلی برای جمعآوری، نگهداری و حفاظت از فیلمها هستند. این، وظیفه اصلی آرشیوهای فیلم است. در مراحل بعدی وظیفه دارند آن چیزهایی را که نگهداری میکنند، نمایش دهند. در سالهای قبل از انقلاب به دلایل متعدد اینگونه نبوده و فعالیت کانون فیلم متمرکز بر نمایش فیلم بوده است.
میراث جلسات نمایش کانون فیلم در بعد از انقلاب چه بود؟
این میراث به هر حال با توجه به شرایط آن سالها حتما میراث خوبی بود. در واقع ما میراثدار تعدادی فیلم شدیم که عمدتا فیلم خارجی بودند چون اصلا مخاطب آن سالهای کانون فیلم، کسانی بودند که فیلمهای خارجی میدیدند. چیزی که متاسفانه در آن سالها وجود نداشت موضوع نگهداری فیلمهای ایرانی بود.
لطفا دقیقا بفرمایید که درباره چه تعداد فیلم صحبت میکنید.
وقتی در سال 1363 آقای محمدحسن خوشنویس به عنوان اولین رئیس فیلمخانه ملی ایران در سالهای بعد از انقلاب فیلمخانه را تحویل گرفت یک فهرست شامل 150 عنوان فیلم به فیلمخانه تحویل شد که چند فیلم ایرانی هم در بینشان به چشم میخورد، اما عمدتا شامل فیلمهای خارجی بود.
در همان سال ما بر این فکر متمرکز بودیم که شکل نوین کانون فیلم باید به چه صورت باشد و از اینجا ایده شکلگیری فیلمخانه ملی ایران ایجاد شد. در همان سال 63 تصمیم گرفته شد و آییننامهای به اجرا گذاشته شد که از هر فیلم سینمایی ایرانی، یک نسخه در اختیار فیلمخانه ملی ایران قرار بگیرد، به انضمام 20قطعه عکس و 5 پوستر از هر فیلم. توجه بفرمایید که درباره سال 63 صحبت میکنیم. در آن سال تهیه کپیفیلم و البته عکس و پوستر مساله پردردسری بود، فراموش نکنیم که هنوز بسیاری از دفاتر، پوستر فیلمهایشان را حفظ نمیکنند. ما آن زمان به دفاتر سینمایی گفتیم به غیر اینکه فیلمتان را به ما میدهید باید عکس، پوستر و آنونس هم بدهید و این، موضوع مهمی در جهت حفظ گنجینه سینمای کشور بود. این قانون تا همین الان که ما با هم صحبت میکنیم موجب شده که آرشیو فیلمخانه ملی ایران بیش از 85 درصد تولیدات سینمای ایران را در اختیار داشته باشد. این آمار بسیار قابلتوجهی است که حتی در بسیاری از کشورهایی که پیش از ما آرشیو فیلم داشتند بیسابقه است. این، قاعده بسیار درستی بود؛ قاعدهای که انجامش سخت ولی مفید و نتیجهبخش است.
تکلیف فیلمهای تولید شده در سالهای 57 تا 63 چه شد؛ سالهایی که خبری از فیلمخانه و کانون فیلم نبود؟
ما درگیر این نبودیم که فقط به فیلمهایی که تولید میشوند توجه کنیم و با آن فیلمها، آرشیو فیلمخانه را سامان دهیم؛ چون در این صورت میبایست ما فقط تولیدات بعد از انقلاب را در فیلمخانه نگهداری میکردیم. جالب است که همین 2 هفته قبل ما 2 فیلم مربوط به همین بازه زمانی یعنی سال 57 و 63 را در موزه سینما به مناسبت 40سالگی انقلاب نمایش دادیم. چرا؟ چون ما از همان سال 63 به دنبال این بودیم فیلمهایی را که جزو تولیدات سینمای ایران بوده و در فیلمخانه ملی ایران نسخهای از آنها موجود نیست بیابیم و در آرشیو خودمان نگهداری کنیم.
فیلمخانه ملی یک تیم مکاشفه و رایزنی دارد که به این ترتیب گزینههای ناموجود آرشیوش را پیدا و حفظ کند؟
آنچه اتفاق میافتد، شکل اجراییاش اینگونه نیست، اما نتیجه همین چیزی است که شما میگویید. چطور؟ ما از سال 63 که قرار شد هر کس یک نسخه از فیلمش را بیاورد و به ما بدهد، با مقاومتهای بسیار زیادی روبهرو بودیم؛ به خاطر اینکه در آن سالها پوزیتیو، قیمت بسیار زیادی داشت و هزینههای لابراتواری بالا بود ولی ما به خاطر اینکه آرشیو ملی فیلم مملکت از تولیدات سینما محروم نماند، برنامهای گذاشتیم که این اتفاق عملی شود. از سال 63 سالها گذشت و تهیهکنندگان مجبور شدند یک نسخه از فیلمهایشان را به ما بسپارند. 20 سال بعد همان تهیهکنندهها هیچ نسخهای از فیلمهایشان نداشتند و تنها جایی که میتوانستند مطمئن باشند در آن یک نسخه از فیلمشان موجود است همین فیلمخانه ملی بود. دیگر در این مرحله خود فیلمسازان بودند که با کمال میل فیلمهایشان را برای نگهداری به فیلمخانه ملی میسپردند و این، اتفاق بسیار مهمی بوده و هست.
اگر موافق باشید به دوران مدیریت شما بپردازیم. شما چه میراثی از فیلمخانه ملی تحویل گرفتید؟
من با افتخار میگویم در طول سالهایی که آقای خوشنویس ریاست فیلمخانه ملی را بر عهده داشتند در کنار ایشان بودم و درسهای بسیاری از ایشان گرفتم. نه با قصد فروتنی بلکه در نهایت جدیت میگویم آنچنان ایشان روش و پایه درستی برای انجام کارها گذاشته بودند که لازم نبود من کار جدیدی بکنم. فقط کافی بود آنچه را که قبلا انجام شده بود به درستی استمرار ببخشم. منتهی ما در مراحل مختلف مأموریتهای مختلف بر عهدهمان بوده؛ مثلا در سالهای اول پیدا کردن فیلمها برای ما مأموریت مهمی بوده، بازسازی مخازن برای ما بسیار اهمیت داشتهاست و اینکه مکان مناسب و استاندارد برای نگهداری آنچه پیدا میکنیم در اختیار داشته باشیم، مهم بوده است. بعدتر که این مأموریت در سال 92 به من واگذار شد سیستم دیجیتال به ما کمک کرد که بتوانیم یکسری از فیلمها را اصلاح و مرمت کنیم و تجهیزات جدید تبدیل فیلمها از نسخههای آنالوگ به دیجیتال را بخریم که بسیار پرهزینه است. ما در حال حاضر صاحب اسکنرهای بسیار خوبی هستیم که بسیاریشان در دنیا به اندازه انگشتان یک دست هم موجود نیست و بسیار گرانقیمت هستند و فیلمخانههای کمی در دنیا میتوانند صاحب آنها باشند که ما در فیلمخانه کشورمان صاحب یکی از آنها هستیم.
الگوی پیشرفت و توسعه فیلمخانه ملی چه مبنایی دارد؟
فیلمخانههای ملی در تمام کشورها عضو فدراسیون بینالمللی آرشیوهای فیلم(fiaf) هستند. این فدراسیون روشهای استاندارد حفظ و نگهداری را اعلام میکند. ما در سالهای قبل از انقلاب هم عضو این فدراسیون بودیم اما به دلیل انقلاب و مسائل متعدد دیگر این عضویت تعلیق شدهبود و ما درخواست پیوستن مجدد به این فدراسیون را داشتیم و آنها یک نماینده فرستادند تا مخازن ما را ببینند و بعد از بررسی اعلام کنند که آیا ما شرایط پیوستن به آن مجموعه را داریم یا نه، که خوشبختانه این اتفاق افتاد. البته این بازدید از آرشیوها و مخازن به صورت سالانه ادامه دارد و روشهای نوین را آنها به ما اعلام میکنند.
بسیاری از سینمادوستان فیلمخانه ملی را با نمایش فیلمهایش به خاطر سپردهاند. برنامهای برای نمایش مجدد فیلم توسط فیلمخانه وجود دارد؟
حتما به خاطر دارید که فیلمخانه از سال 1370 تا 1387 به طور مستمر جلسات هفتگی نمایش فیلم داشت. آن روزها دسترسی به فیلمهای سینمایی خارجی بسیار بسیار کمتر از امروز بود و جز فیلمخانه مکان دیگری برای تماشای نسخههای باکیفیت این فیلمها وجود نداشت و به همین دلیل ما جلسات نمایش را برگزار کردیم. در سالهای بعدتر کانونهای نمایش فیلم در موزهها، جشنوارهها، مراکز فرهنگی و دانشگاهها گسترش یافتند و ما ترجیح دادیم از این کانونها پشتیبانی کنیم و خودمان برگزارکننده نباشیم. همین الان هم از برنامه موزه سینما به مناسبت 40سالگی انقلاب- که معطوف به نمایش 40 فیلم برگزیده سینمای پس از انقلاب است- حمایت میکنیم و نسخههای با کیفیت فیلمها را در اختیارشان قرار میدهیم. بنابراین ما از نمایش فیلم غافل نبودهایم، بلکه شیوه را از برنامه نمایش هفتگی به صورتی که عرض کردم تغییر دادیم.
فیلمخانه برنامهای برای عرضه باکیفیت و اصلی فیلمها ندارد؟ برای مثال عرض میکنم که در بازار رسمی 3 نسخه از فیلم دلشدگان استاد علی حاتمی موجود است با طول زمانهای مختلف.
ما مالک فیلمهای در اختیارمان نیستیم و تنها حقوق فیلمخانهای فیلمها در اختیار ماست. فیلم دلشدگان یا هر فیلم دیگر باارزش سینمای ایران، مالک و تهیهکننده خودش را دارد و این تصمیم مالک یا تهیهکننده است که چه نسخهای را با چه زمانی میخواهد ارائه کند. این موضوع از حوزه فعالیت ما خارج است. چهبسا درباره بسیاری از فیلمها اگر بهطور مشخص به زمان فیلم اشارهکنیم، فیلم با زمان بالاتر در فیلمخانه موجود باشد اما در هنگام عرضه بنا به دلایلی که خارج از حوزه تصمیمات فیلمخانه است تصمیم دیگری گرفته شود. در بسیاری از موارد هم مالک تصمیم میگیرد نسخهای را که به فیلمخانه میسپارد نسخهای باکیفیت بالاتر و کاملتر باشد. ما نمیتوانیم در شبکه نمایشخانگی که بار مالی و چرخه اقتصادی دارد، وارد شویم.
اما فیلمهایی هم هستند که ظاهرا متولی و مالکی ندارند. این موضوع را بهطور مشخص درباره فیلمهای دهه 30 و 40 عرض میکنم.
چرا فکر میکنید متولی ندارند؟ همه این فیلمها متولی دارند؛ منتهی به دلیل اینکه دراین سالها کشور مسائلی را پشتسر گذاشته، من و شما ممکن است تصور کنیم نشانی از متولی فیلم وجود ندارد؛ وگرنه فیلمهایی که قبل از انقلاب هم تولید شده، مالک، تهیهکننده و صاحب داشته است. ممکن است آنها الان در قید حیات نباشند ولی ورثه دارند؛ بنابراین ما باز هم مالکشان نیستیم. این را به شما عرض کنم که این فیلمها مالک دارند و باید سازوکاری در نظر گرفته شود که مالکان به حقوق خودشان برسند و ضمنا علاقهمندان از تماشای فیلمها محروم نشوند.
الان چنین سازوکاری وجود دارد که مثلا یک فیلم دهه چهلی که ورثه، مالک آن هستند امکان نمایش با حفظ حق و حقوق مالک را بیابد؟
مالک فیلم و کارگردان فیلم اگر به ما مراجعه کنند و نسخهای از فیلم در فیلمخانه ملی ایران موجود باشد ما یک نسخه از فیلم را در اختیار آنها قرار میدهیم و آنچه مالک یا کارگردان میخواهد بعد از این مرحله دربارهاش تصمیم بگیرد از حوزه کار ما خارج است؛ البته چون کارگردان مالک معنوی اثر است ما به او اعلام میکنیم که استفاده تجاری از فیلم منوط به تأیید تهیهکننده یا همان مالک فیلم است.
مخزن فیلمخانه ملی ایران چه تعداد فیلم دارد؟
ما چند مخزن داریم؛ یکی از مخازن که مربوط به سالهای قبلتر است مخازن مربوط به نسخههای 16 و 35 میلیمتری فیلمهاست. از سال 1392 به بعد که قرار شد فیلمها به صورت دیجیتال اکران شوند ما به سرعت مخازن دیجیتال را آماده کردیم و نسخه دیجیتال فیلمها را تحویل میگیریم و در مخزن دیجیتال نگه میداریم. البته میدانید که نسخه دیجیتال عمر بسیار کوتاهی دارد و همچنان حامل فیلم اگر نسخه آنالوگ باشد میتوانید مطمئن باشید که حداقل 120 سال باقی میماند. اما درباره دیجیتال متأسفانه باید با نگرانی اعلام کنیم که اصلا نمیتوانیم با اطمینان بگوییم میشود این فیلمها را حفظ کرد؛ بنابراین آنچه فدراسیون بینالمللی آرشیوهای فیلم به همه آرشیوها توصیه کرده این است که از نسخههای دیجیتال یک نسخه LTO -که حامل پایدارتری نسبت به بقیه نسخههای دیجیتال است- نگهداری کنیم.
تعداد فیلمها را نفرمودید. قدیمیترین نسخه سینمایی موجود در فیلمخانه را هم اگر بگویید برای مخاطبان جالب خواهد بود.
ما در زمینه آرشیو، کشور قدرتمندی هستیم که توانستیم اولین فیلم صامت سینمای کشورمان را در آرشیو نگه داریم. ما پوزیتیو فیلم «حاجیآقا آکتور سینما» را که مربوط به سال 1309 است در آرشیو داریم و اولین فیلم ناطق سینمای ایران را که «دخترلر» باشد هم در آرشیو داریم. اهمیت این گنجینه در اینجاست که به شهادت آمارهای رسمی، کشورهای صاحب سینما بیش از 50 درصد اولین تولیدات خودشان را از دست دادهاند، اما ما بالغ بر 40 هزار حلقه فیلم در فیلمخانه ملی موجود داریم.
و این 40 هزار حلقه شامل چه تعداد فیلم میشود؟
این رقم یعنی بالغ بر 80 درصد تولیدات بعد از انقلاب و نزدیک به 80 درصد تولیدات قبل از انقلاب.
اگر موافقید درباره جابجایی دفتر، مخازن و لابراتوار فیلمخانه صحبت کنیم که بالاخره فاز اول آن یعنی انتقال بخش اداری، امروز که در خدمت شما هستیم عملیاتی میشود؟ لطفا بیپرده درباره شایعات ناایمن بودن و نامناسب بودن ساختمان جدید فیلمخانه برای نگهداری گنجینه بهخاطر مشکلات توپوگرافی و رطوبت مضر توضیح بدهید.
تردید نکنید که این حرفها مبنایی جز شنیدههای غلط ندارند و ما از مجربترین کارشناسان کشور برای این جابهجایی و انتقال مخزن مشورت گرفتهایم. ما از آنها خواهش کردیم ساختمان جدید فیلمخانه را به لحاظ مشکلات احتمالی که ممکن است برای هر ساختمانی بروز کند، بررسی کنند و راهکار ارائه دهند و براساس این راهکارهای اجرایی تجهیز ساختمان جدید عملیاتی شده است.
این مخزن به خاطر مسائل ایمنی و امنیتی در زیرزمین ساخته شده و مخازن آماده هستند. البته همانطور که میدانید در گام اول بخش اداری همین امروز به ساختمان جدید منتقل میشود و بعد از کار وقتگیر آمادهسازی مخازن، این جابجایی هم انجام خواهد شد. انتقال تجهیزات هم بسیار زمانبر خواهد بود ولی به مرور این جابهجاییها انجام خواهد شد و ما بعد از سالها ساختمان سازمان سینمایی در مجموعه وزارت ارشاد را ترک خواهیم کرد.
فیلمخانه در برنامه اکران 40 فیلم به مناسبت 40سالگی انقلاب تلاش زیادی برای عرضه نسخههای مرمتشده و باکیفیت را انجام داده، اما انتخاب فیلمها کمی عجیب نیست؟
ما در انتخاب فیلمها کوچکترین دخالتی نداشتیم و انتخاب بر عهده موزه سینما بوده است. بیش از 90 درصد فیلمهای انتخابی این سلسله نمایشها مربوط به آرشیو آنالوگ ما بود که تبدیل به نسخه دیجیتال شده و بعد از تصحیح رنگ برای اکرانهای هفتگی به موزه سینما سپرده میشود.
فیلمخانه ملی چه زمانی دوباره نمایش فیلمهایش را به صورت مستقل از سر میگیرد؟
بالاخره یکی از وظایف فیلمخانهها نمایش فیلمهایی است که کمتر در دسترس عموم است و مخاطبان جدی سینما مایلند آنها را روی پرده ببینند، ولی همین نمایش 40 فیلم در موزه سینما یا نمایش نسخههای حیرتانگیز «باد صبا» یا «ناخدا خورشید» در جشنواره فجر پاسخ به همین دغدغه بوده است.
بیشترین هزینه فیلمخانه ملی در بخش اصلاح فیلمهاست یا در بخش نگهداری گنجینه؟
اول از همه توضیح دهم که برخلاف تصور رایج، نگهداری آرشیوهای دیجیتال بسیار پرهزینه است و ما باید هرچند وقت یکبار حاملهایی که فیلم روی آنها ذخیره میشوند را تجدید کنیم که این خود مستلزم صرف هزینههای بسیاری است. در مرحله بعدی تبدیل نسخههای آنالوگ به دیجیتال که توسط اسکنرهای خاصی انجام میشود هم بسیار پرهزینه است. این اسکنرها عمر مفیدی هم دارند و نمیتوان با آن 40هزار حلقه فیلم را تبدیل کرد. یک نکته دیگر هم اینکه ما از معدود فیلمخانههای دنیا هستیم که همچنان لابراتوار آنالوگ خود را حفظ کردهایم که به ما کمک میکند نسخههای آنالوگ را با اصلاح دندانهخوردگیها، شستوشو، هوادهی و ترمیم به نسخههای دیجیتال باکیفیتتری تبدیل کنیم. همه اینها بسیار پرهزینه است و نیازمند دانش فنی. این را هم بگویم که ما شرایطی فراهم کردیم که متخصصان 2 لابراتوار بزرگ کشور یعنی لابراتوار «فیلمساز» و لابراتوار «بدیع» که تعطیل شده بودند به فیلمخانه ملی بیایند تا از تخصص و تجربه آنها استفاده کنیم.
به رنگ آرشیو
هر فیلمی حتی اگر به ما هم ارائه نشود یک نسخه از آن به عنوان تولیدات سینمای ایران در اختیار ما قرار میگیرد و این شامل نسخه اصلی فیلم و نه نسخه به نمایش درآمده فیلم خواهد بود. ما برای در اختیار داشتن هر فیلم تولید شده در سینمای ایران 10 میلیون تومان پرداخت میکنیم. فیلمها بدون ارزشگذاری هنری و جهت محفوظ ماندن در تاریخ سینمای ایران خریداری و به آرشیو فیلمخانه ارجاع داده میشوند. معمولا تهیهکنندگان به خاطر اعتماد به فیلمخانه، قبل از اکران یک نسخه از فیلمشان را به ما میسپارند و این نسخه همان نسخه بدون یک ثانیه حذف و اضافه در نمایش عمومی است.
سیدجمال ساداتیان به عنوان مالک فیلم «به رنگ ارغوان» در زمانی که این فیلم اکران نشد و اجازه نمایش نگرفت یک نسخه از فیلم را به فیلمخانه ملی ایران سپردند و به ما گفتند: «من جایی امنتر از فیلمخانه ملی ایران سراغ ندارم.» سالها بعد که مشکلات فیلم حل شد و به رنگ ارغوان اجازه نمایش گرفت این نسخه موجود در فیلمخانه بود که برای اکران، مجددا در اختیار این تهیهکننده قرار گرفت.