
زوال و امتناع رسانهها از کارکرد خود

فرامرز قرهباغی/ نویسنده و روزنامهنگار
یکی از پدیدههایی که همراه با صنعتی شدن در دسترس عموم قرار گرفت، مطبوعات و روزنامهها بودند. ماشین چاپ کار را برای رفع یکی از نیازهای مهم بشر یعنی آگاهی از اوضاع روز، راحت کرد و مطبوعات که زاییده صنعت بودند، با یافتن جایگاه خود در جامعه نقش بیبدیل در تقویت زمینههای بنیادین توسعه و صنعتی شدن بهعنوان رسانه مکتوب ایفا کردند. اگر بخواهیم نقش رسانهها را در کشور و روزگار خودمان بکاویم، به این نتیجه میرسیم که اوضاع آنها چه مکتوب و چه دیداری و شنیداری خوب نیست. درواقع بیشتر رسانهها در موقعیت زوال یا امتناع کارکرد قرار دارند. وجود رانت حتی در عرصه مطبوعات موجب میشود تا همه روزنامهها و جراید نتوانند با موانع بیرونی و جدی مانند گرانی کاغذ کنار بیایند و از چنین بحرانهایی عبور کنند اما در زمینه امتناع کارکردها مطبوعات بهدلیل محدودیتها و خطوط قرمز از پرداختن به وظایف ذاتی خود و ایفای آنها عاجزند.
چنین موانعی قدرت مطبوعات را به حداقل میرساند و از میزان بازخورد و تأثیر آنها بهشدت میکاهد. برای اشاره به قدرت رسانهها در بسیاری از جوامع کافی است به اظهارنظر یکی از غولهای مطبوعاتی جهان غرب اشاره کنم. رابرت مرداک مدعی شده است اگر در رسانههایش اعلام کند ترامپ رئیسجمهوری آمریکا مرده است، او باید مدت زیادی با تمام قدرت و امکاناتش تلاش کند تا به مردم بقبولاند که چنین اتفاقی رخ نداده و او هنوز زنده است! این مثال، قدرت، عمق، دامنه نفوذ و میزان تأثیرگذاری رسانهها را میرساند. اما مطبوعات زمانی میتوانند چنین تأثیری داشته باشند که فارغ و سبکبال باشند، با انعکاس وقایع - و نه وانمود کردن به انجام این کار - اطمینان مخاطبان را جذب کنند، بحرانهای مختلف آنها را دچار بحران تیراژ نکند و بتوانند تودههای چند ده میلیونی از مردم را مخاطب خود بدانند.
تولیدات رسانهای یکجانبه از سوی تنها رسانه تصویری به این وضع دامن میزند. درواقع استفاده از واژه رقابت در زمینه رسانه با وجود سازمان صداوسیما بیشتر جنبه شوخی پیدا میکند. ازهمینرو رقابت با چنین رسانهای تنها خارج از مرزهای کشور امکانپذیر است، امکانی که شبکههای ماهوارهای حداکثر استفاده را از آن میکنند. رواج ماهوارهها نشانه تمایل شدید مخاطبان ایرانی به استفاده از تولیدات رسانهای است. تولیداتی که از طریق تنها رسانه تصویری در اختیار آنها قرار نمیگیرد. به هر روی برای بهتر شدن چنین اوضاعی باید عواملی را که موجب زوال، یعنی کاستیها و سستیهای گریبانگیر رسانهها میشود و امتناع کارکرد یعنی عواملی که سبب میشود رسانهها نتوانند وظایف اساسی و اصلی خود را ایفا کنند شناخت و آنها را برطرف کرد.