• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 5 آبان 1397
کد مطلب : 35572
+
-

آثار ادبی اروپا بر ادبیات داستانی ایران چه تاثیری داشته است؟

محصول تجدد

شهاب مهدوی

آنچه به عنوان ادبیات داستانی ایران می‌شناسیم میراثی است که از نسل اول نویسندگان این سرزمین به‌جا مانده است؛ میراثی که خود منبعث از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه‌ اروپایی بوده، به این دلیل ساده که اساسا داستان (و نه قصه و نقل و حکایت) پدیده‌ای است اروپایی؛ از «دن‌کیشوت» اثر سروانتس به‌عنوان اولین رمان نام برده می‌شود و در سال‌های بعد هم رمان‌نویسی در اروپا تبدیل به سنت شد، سپس به دیگر نقاط دنیا راه یافت؛ یا با مهاجرت اروپایی‌ها به سرزمین‌های تازه مثل کشف آمریکا یا با تاثیرپذیری نویسندگان سرزمین‌های دیگر از آنچه اروپایی‌ها بنیادش را بنا نهادند. رمان‌نویسی با مفهوم تجدد نیز پیوندی ناگسستنی دارد و اینکه اولین رمان پس از عصر روشنگری نوشته می‌شود، تصادفی نیست. در ایران سال‌ها بعد از اینکه هموطنانمان از طریق ترجمه با رمان‌های غربی آشنا شدند، رمان و داستان ایرانی نوشته شد. صادق هدایت نخستین اثرش را در پاریس نوشت و آشنایی‌اش با آثار نویسندگان شاخص اروپایی و تاثیرپذیری‌اش از رمان و حتی سینمای اروپا نشان می‌دهد که برجسته‌ترین چهره نسل اول نویسندگان ایران چگونه از ادبیات و هنر اروپایی متاثر بوده است.
 
از محمدعلی جمال‌زاده با مجموعه داستان «یکی بود، یکی نبود» به‌عنوان پدر داستان‌نویسی ایران نام برده شده ولی به‌نظر می‌رسد نوشته‌های این نویسنده مقیم اروپا بیشتر در حال‌وهوای حکایت‌ها و نقالی‌های ایرانی بوده تا آثاری منطبق با تعاریف داستان‌نویسی مدرن. با تشکیل حزب توده و پیوستن بسیاری از نخبگان و روشنفکران به این حزب، تاثیرپذیری از رئالیسم سوسیالیستی روسی هم میان طیفی از نویسندگان توده‌ای به امری رایج تبدیل شد. بزرگ علوی با «ورق‌‌پاره‌های زندان» و «چشم‌هایش» و م.الف به‌آذین با «دختر رعیت» مستعدترین چهره‌های ادبی حزب توده بودند. در دهه‌های 20 و 30 شمسی نویسندگان ایرانی بیش از اینکه از تولستوی، چخوف و داستایوفسکی تاثیر بگیرند، از ماکسیم گورکی الگو می‌گرفتند. در سال‌های بعد از کودتای 28مرداد، نوعی سرخوردگی از سیاست به نوشته‌های داستان‌نویسان راه یافت و پس از آن نویسندگانی به میدان آمدند که مدرنیسم اروپایی را در داستان‌هایشان دنبال می‌کردند. در دهه40 ژان‌پل سارتر، فیلسوف و نویسنده فرانسوی بیشترین تاثیر را بر روشنفکران ایران گذاشت و مشخصا جلال آل‌احمد کوشید تا به‌نوعی ژان‌پل سارتر ایران باشد. با توجه به اینکه نسل اول مترجمان ایرانی به زبان فرانسه مسلط بودند و بیشتر آثار ادبی فرانسوی در ایران ترجمه می‌شد، ادبیات مدرن ایران هم متاثر از همین رویکرد بود. اگر در سال‌های دور سارتر و کامو الگوی تعدادی از نویسندگان ایرانی بودند، در سال‌های پس از انقلاب و باز به یمن ترجمه‌ها، آلن رب گریه و مارسل پروست مورد توجه داستان‌نویسان ما قرار گرفتند. رمان نو به‌عنوان پدیده‌ای که خاستگاهی اروپایی داشت هم توجه برخی نویسندگان نخبه‌گرای ایرانی را جلب کرد و فارغ از کیفیت آثار، داستان‌هایی متاثر از این جریان ادبی در ایران نوشته شد. رد و سایه تاثیرپذیری داستان‌نویسی ایرانی از نویسندگان اروپایی را در آثار منتشرشده در این سال‌ها هم می‌شود پیگیری کرد. این تاثیرپذیری، هم در شیوه‌های روایی و اسلوب داستان‌گویی و هم در تم و درونمایه آثار قابل مشاهده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :
نماد تجدد‌خواهی مبتذل
مدرنیته تجدد
داستان تجدد