شیوایی گفتار و زیبایی نوشتار
محمد بقایی (ماکان)/ نویسنده و اقبالشناس
در نیمقرن گذشته، بلکه در 70،80 سال اخیر نویسندگانی داشتهایم که در به کاربردن اصطلاحات و کلمات مرسوم در سدههای پیشین اصرار و تأکید داشتهاند؛ از جمله روانشاد فروزانفر و شادروان زرینکوب، دوچهرهای که تحقیقات گسترده و قابلتوجهی دارند و نقش آنها در خدمت به ادبیات و زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست. گرچه تأکید و اصرار چنین بزرگوارانی بر ادامه کاربرد این اصطلاحات و عبارات با نیت خیر و با هدف جلوگیری از فراموشی بخشی از ادبیات، صورت میگرفت، ولی غالباً این تلاش نتیجه عکس داشت. لغات و کلمات نامأنوس، هر نوشتهای را برای نسل جوان و پویا ملالآور و سختخوان میکرد و میکند. از این رو با وجود ارزشمندبودن، چنین آثاری اشتیاقی برنمیانگیخت و برنمیانگیزد.
استاد زرینکوب در «پلهپله تا ملاقات خدا» اذعان دارد که کارهای پیشین وی با اینکه با هدف ایجاد علاقه و آگاهی نسبت به تاریخ، فرهنگ و مدنیت ایرانی نوشته شدهاند اما به دلیل نثر ثقیل، چندان که باید مورد توجه قرار نگرفتهاند. از همینرو بر آن شده است تا این کتاب را که درباره زندگی، شخصیت و اندیشه مولاناست، به گونهای بنویسد که مورد توجه جوانان قرار بگیرد.
نویسندگانی هم داشتهایم و داریم که به این ضرورت پیبردهاند و مطالب پیچیده، سنگین و غیرقابل فهم را برای نسل جوان چنان نوشتهاند که کتابشان بتواند به جمع کتابخوانها راه یابد. مرحوم ذبیحالله منصوری گرچه در زمینه تحقیقات و اصالت مستندات نوشتههایش حرف و حدیثهایی دارد، اما از رهگذر نثر پاکیزه و روان توانست کتاب را وارد زندگی بسیاری از کسانی کند که علاقه و انگیزهای به مطالعه نداشتند؛ کسانی که با خواندن کتابهای منصوری به جرگه اهل مطالعه پیوستند و کتابخوان حرفهای شدند.
با این حال باید به کسانی هم اشاره کرد که سادهنویسی را با نادرستنویسی و به کاربردن ترکیبات و تعبیرات کوچهبازاری اشتباه گرفتهاند؛ اشتباهی که لطمههای فراوانی به نحوه نگاش آنها میزند و دوری نثر آنها را از قواعد زبان فارسی موجب میشود.
متأسفانه تعداد این افراد با گسترش وسایل ارتباط جمعی رو به افزایش است. چه بسیار مطالبی که خارج از قواعد زبانی و بیانی وارد ادبیات محاورهای و مکاتبهای شده است. چاره این مشکل البته مدیریت صحیح فرهنگی است و باید با کسانی که به زبان لطمه وارد میکنند مقابله شود.