رسول بهروش| ماجرای عادل فردوسیپور و مدیران تلویزیون بیخ پیدا کرده است. بعد از عدمپخش برنامه هفته گذشته نود و موج اعتراضات مردمی به این تصمیم، برنامه عادل این هفته به کنداکتور برگشت اما باز هم ساعتی قبل از پخش جلو آن را گرفتند. مدیران شبکه3، این بار خیلی تر و تمیزتر از قبل رفتار کردند. درحالیکه هفته گذشته خبر پخش نشدن نود از روز شنبه به رسانهها درز کرده بود، آنها این بار اجازه دادند همه کارهای روتین پخش انجام شود و بعد درست سر بزنگاه چراغ استودیو را خاموش کردند. این همه درایت و خلاقیت، آیا واقعا ستودنی نیست؟ روابط عمومی شبکه 3 حذف دوباره نود را حاصل سرپیچی هفته قبل فردوسیپور عنوان کرده است. میگویند ما به او گفته بودیم برنامه نود را بعد از بازی اسپانیا و انگلستان روی آنتن ببرد اما او این کار را نکرد. آن بازی از ساعت 22:15شروع شده بود و با این حساب لابد عادل باید نود را 30 دقیقه بعد از بامداد شروع میکرد و تا 4صبح ادامه میداد! اصلا به فرض که شما عادل را بهخاطر همان اتفاق تنبیه کردید، پس چرا خبرش را در طول این یک هفته ندادید تا این همه آدم پای تلویزیون علاف نشوند؟ بهخاطر همهچیزهایی که در این سالها گفتید و ما باورمان شد، حق دارید مردم را «ساده» فرض کنید اما واقعا نه تا این حد!
این روزها شلاق نامهربانی بر صورت عادل، حتی با چشم غیرمسلح هم قابل تشخیص است. روزی که او برای نخستینبار وارد سازمان صداوسیما شد، یک جوان 20ساله بود با صورت سبزه، موهای فرفری و چشمانی که اشتیاق در آن موج میزد. آن زمان مدیران بالادستی او، امثال محمدجعفر صافی بودند؛ نخستین مدیر شبکه 3
و پایهگذار محترم برنامههایی مثل نود، طنزهای نودشبی و پخش زنده فوتبالهای خارجی که لابد به جرم همینهاست که از سالها پیش خانهنشین شده! از آن روز به بعد، فردوسیپور بیشتر از 20سال برای تلویزیون ایران زحمت کشید، مخاطب جمع کرد، آگهی گرفت و از همه مهمتر «اعتماد» ساخت. با همه نقدهای ریز و درشتی که طبیعتا به او وارد است، عادل آنقدر پاک و خوددار بود که در همه این سالها حتی اجرای برنامه روی استیجهای دولتی و خصوصی را هم نپذیرفت و قید دستمزدهای نجومی پیشنهادی را زد. موهای عادل در همین مسیر پرپیچوخم سفید شد اما حالا که او تبدیل به یک مرد جاافتاده 44ساله شده، باید از اوامر مدیر بیتجربهای اطاعت کند که 15سال هم از خودش کوچکتر است. البته که اگر اصل حرف درست باشد، سن فقط یک عدد است و همه باید تابع چارت اداری باشند اما کافی است به شعبدههای همین دو هفته اخیر نگاه کنید تا بدانید زیر پوست جامجم چه میگذرد و این تشکیلات ورشکسته خودستا، چه فاصله عظیمی با نظم خردمندانه سازمانی دارد.
به محاق بردن نود و عادل، علاوه بر اینکه توقیف یکی از معدود ستارههای تلویزیون و مصداق بارز یک «خودویرانگری» تمام و کمال است، حکم آزادباش به بخش زیادی از صحنهگردانان فساد در فوتبال ایران را دارد؛ از دلالهای کاسهلیس و مدیران سودجو و ناکارآمد تا اوباش بوقچی و داوران زد و بندی و قاتلان بچههای مردم در گرجستان. حالا که تلویزیون از تولید برنامههای افشاگر در حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی عاجز است، چرا نباید نود را هم تعطیل کنند تا ساختار سازمان کاملا یکدست و همگن شود؟ شاید اگر الان مجری نود میتوانست برای آن عادل پرشور
20ساله نامهای بفرستد، خطاب به او مینوشت زیاد هم جوش نزن، سخت نگیر و عذاب نکش. اینجا کسی برای موهای سفید شده تو حرمت قائل نیست. جوانیات را به مفت معامله نکن؛ وقتی سرهنگها پا میکوبند و سرجوخهها فرمان میرانند.
موهایت را برای کشورت سفید نکن!
در همینه زمینه :