چرا در فیلم «امیر» به سیگار توجه شده است؟
زیبای ترسناکی به نام سیگار
گفت وگو با نیما اقلیما درباره فیلمی با موضوع سیگار
نگار حسینخانی
در خلاصه فیلم امیر ساخته نیما اقلیما آمده است: «یکی با کار، یکی با پول، یکی با زندگی، یکی هم با سیگار؛ همه خودشونو میکشن، فقط راههاشون فرق میکنه». این فیلم که در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، توانست به سیگار، سیگار کشیدن و شخصیت سیگاری نگاهی تازه بیندازد. اقلیما اما این فیلم را نه در ستایش و نه در مذمت سیگار میداند. او این اسلحه را به گفته چخوف روی دیواری وصلکرده تا یکجای فیلم از آن استفادهای را که دوست دارد ببرد. اما اقلیما چقدر سعی کرده با این زیبای ترسناک با تماشاگرانش ارتباط برقرار کند؟
کیانوش عیاری در مصاحبهای سیگار را حماقت بشری میدانست. این گزاره را شنیده بودید؟
صحبتهای ایشان را نشنیده بودم، اما معتقدم حماقت بشری همواره تأثیرگذارترین بخش در زندگی انسانها بوده و اختراعات و اکتشافات گاهی از همین حماقتها نشأت گرفته است.
بسامد سیگار کشیدن امیر در فیلم زیاد است، محدودیتهای سینما برایتان دست و پاگیر نبود؟
فیلم امیر نه ضدسیگار اما در نفی آن است. در سینما محدودیتهایی وجود دارد اما برای من همین محدودیتها خلاقیت بود.
سیگارکشیدن چقدر امر مقبوحی محسوب میشود و چرا در سینما باید آن را به تصویر کشید؟
معضل این است که سیگار را انکار میکنیم؛ مثل هر آنچه بد میدانیم. عادت کردهایم بدیها را منکر شویم و خوبیها را بزرگتر از معمول بازنمایی کنیم. حال آنکه تقابل این دو زندگیساز است. سیگار از آن دست موارد الحاقی در زندگی ماست که حیاتمان را تحتتأثیر قرار میدهد. ترجیح این است که هر امر متضادی کنار هم قرار بگیرد تا مخاطب را وارد چالش انتخاب کند. اینکه امیر زیاد سیگار میکشد، دلیل نمیشود از بدی سیگار آگاه نیست یا رفتار ستایشآمیزی پیش گرفته است. امیر، مثل کارگردانش سیگار میکشد، اما با تعارضات سیگار درگیر است. اینکه سیگار برای سلامتی مضر است پنهانکردنی نیست.
سیگار در سینما خود باعث جذب مخاطبانی شده است. از این الگوشدنها برای مخاطب نمیترسید؟
شاید در سینمای کلاسیک سیگار این کارکرد را داشت، اما در امیر استفاده از سیگار وابسته به مسئولیتپذیری است. در کشورهای دیگر برای کنترل مصرف سیگار و الکل، نظامهای مالیاتی سنگینی وجود دارد. بازپروری نیز هزینههای بالایی به فرد تحمیل میکند. این است که موارد بازدارندهای برای مصرف سیگار وجود دارد. سیگار رابطه خاصی با آدمها برقرار میکند؛ با او تنها هستی و مصرفش میکنی. باید مسئولیت هر کاری را که انجام میدهیم بپذیریم. من شخصا آدمها را برای کشیدن آن مقصر نمیدانم. گاهی شرایط، آدمها را مجبور میکند سیگار بکشند. سکانس آخر فیلم امیر، وقتی او با بچه تنهاست انگار قبول مسئولیت میکند، انگار پذیرفته سیگار را کنار بگذارد.
«اینکه زاده آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی، اینکه لنگ در هوایی، صبحونهت شده سیگار و چایی...» این شعر چقدر میتواند بر پایه حقیقت استوار باشد؟
یکی از معضلات ما مقوله انکار است. امور بد یا ضدارزش اجتماعی در کشور ما انکار میشود. درحالیکه با انکار نمیتوانیم امری را بهمعنای نبودنش نفی کنیم. صرفنظر از بخش نوستالژیک این شعر و خاطره سیگارکشیدن، رفتار مسئولانه را نمیتوانیم نادیده بگیریم. شاید این رفتار نیز به نوعی از جبر مایه گرفته باشد.
همانطور که کارگران سیگار میکشند، روشنفکران هم سیگار دود میکنند. برای شما وجه ممیزه این نخ تا آن نخ در چیست؟
ارزان و در دسترسبودن. در روزگاری قدرت گرفتن سیگار، برمبنای سرگرمی طبقه کارگر بود. این کالا، گردش مالی را در طبقات پایین جامعه افزایش میداد. هر چند این کالا در دورهای مختص به طبقه مرفه جامعه بود اما به راحتی در قشرهای پایین نیز راه پیدا کرد. اصولا اکنون بهعنوان سرگرمی هر دو طبقه است. شاید دورهای به رفتار اجتماعی گروهی خاص اختصاص داشته اما سریع بازگشته و به گروه خاصی مختص نمیشود. شاید دیگر در تیپسازی چندان مؤثر نباشد و به استراتژی و سیاستگذاریهای فیلمنامه مربوط شود.