خدیجه نوروزی
دستیابی به اندکی آرامش، آرزوی تمام افراد جامعه است اما شاید طی طریق برای دستیابی به آن، آنهم برای انسانهای کمحوصله و پرمشغله امروزی کاری بس دشوار باشد و وادارشان کند تا به کوتاهترین مسیرها فکر کنند. اینجاست که گزینههای پیشرو یکبهیک با جلوهای زیبا خودنمایی میکنند و دخانیات میشود دمدستیترین انتخاب.
انتخاب
فهیمه قبیطی -در جایگاه یک روانشناس- نظرش را در مورد انتخاب افراد و سیگاریشدنشان اینطور بیان میکند: انتخابها، به میزان مهارت رویارویی افراد با سختیها بستگی دارد.
کسانی که فاقد این مهارت باشند شخصیتشان با کوچکترین تلنگر و مشکلی متزلزل میشود؛ شرایطی که شاید به زعم آنها دشوار باشد اما از دید عدهای دیگر قابل عبور. بنابراین چنین افرادی برای رهایی ازسختیها حتی برای مدتی کوتاه، به سیگار روی میآورند.
جامعه
اجتماع نیز همیشه، بهویژه در شرایط نامساعد، متهم ردیف دوم محسوب میشود اما شاید بتوان گفت سهمش آنقدرها هم که میگویند زیاد نیست. اگر موضوعی، روان و ذهن تمام افراد جامعه را درگیر کند و تحت فشار قرار دهد تبدیل به یک مسئله اجتماعی میشود و همه درگیرش میشوند. اینجا این سؤال پیش میآید که چرا در این شرایط سیل مصرف دخانیات همهگیر نمیشود؟
قبیطی، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی کنونی را دلیل روی آوردن افراد به سیگار نمیداند و بیشتر ضعف شخصیتی را مبنای سخنانش قرار میدهد و بر این موضوع تأکید میکند که کسی منکر تأثیرگذاری شرایط یک جامعه در گرایش افراد به این سمت نمیشود اما باید این نکته را مورد توجه قرار داد که شرایط سخت برای همه وجود دارد.
او گرایش به سیگار برای فرار از افکار منفی را بستگی به نوع پرورش و تربیت در خانواده، شخصیت فردی و میزان مقابله و تابآوری، مهارت خودمراقبتی، قدرت حل مسئله، نگاه واقعبینانه به موضوعات و میزان سازگارپذیری آنها میداند.
این روانشناس، زندگی شهرنشینی و دغدغههایی که چنین محیطهایی دارند را مستعدتر از محیطهای روستایی میداند. او میگوید: افراد سیگاری در محیطهای صنعتی که امکانات تفریحی کم و دسترسی به امکانات محدود است، بیشتر دیده میشوند.
مسئولیتپذیری
میگویند از مواردی که گاهی پاهایمان را میلغزاند مسئولیتپذیر نبودمان است اما قبیطی تعریف درست مسئولیتپذیری را اینگونه بیان میکند: افراد گاهی در مراجعاتشان نزد مشاور با بیان انتظاراتشان، طرف مقابل را بیمسئولیت قلمداد میکنند؛ بهعنوان مثال مادری از بینظمی فرزندش در خانه گلایه میکند و میگوید دخترم مسئولیتپذیر نیست. در این موارد است که باید به افراد تفهیم کنیم که این، دیدگاه درستی از مسئولیتپذیری نیست. اگر از دیدن بینظمی اتاق عصبی میشوی باید خودت آستینها را بالا بزنی و آن را مرتب کنی، چون این خواسته و دغدغه توست نه دخترت.
مسئولیتپذیری واقعی به این معناست که من چقدر در برابر خواستهای که دارم خودم را مسئول و توانمند میدانم و چه اندازه حاضرم در این مسیر تلاش کنم، نه القای باور و نظراتمان به دیگران و انتظارمان برای انجام آن.
در مورد مصرف دخانیات نیز درجات شکلگیری این حس بسیار مهم است. افرادی که کمتر مسئولیتپذیرند بیشتر دچار آسیب میشوند.
افسردگی
افسردگی، ناامیدی و سرخوردگی در زندگیهای روزمره نیز از دلایل رویآوردن افراد به مصرف دخانیات هستند. قبیطی میگوید: اختلالات روانی از شایعترین دلایل روی آوردن افراد به سیگار است. پزشکان میگویند امروزه شواهد و مدارک پزشکی مشخصی موجود هستند که نشان میدهند سیگار کشیدن میتواند به طور مستقیم موجب بروز افسردگی شود؛ بنابراین این دسته از سیگاریها بر خلاف انتظارشان، بیش از سایرین در معرض افسردگی قرار گرفته و مصرف بالا، شدت این حس را در آنها افزایش می دهد.
آموزش از کودکی
اغلب فرهنگسازی و برنامهریزیها برای پیشگیری از مصرف دخانیات روی گروه سنی نوجوان و جوان است اما افزایش مهارتها برای شکلگیری درست شخصیت افراد باید از دوران کودکی و از درون خانواده آغاز شود. کودکان به مرور باید به این درک برسند که سیگارکشیدن، نشانه یا کدی برای بزرگ جلوهدادن خودشان نیست؛ بنابراین زمانی که به مرحله نوجوانی میرسند حاضر نیستند از روی غرور، فرهنگ غلط خانوادگی، کم نیاوردن در مقابل دوستان و خجالتیبودن پک اول را بزنند یا در محیطی قرار بگیرند که مصرفکننده دوم باشند؛ یعنی افراد در معرض دود نه صرفا مصرفکننده.
چرا افراد یک جامعه سیگاری میشوند؟
نخ به نخ در جستوجوی آرامش
نبود مهارت رویارویی با مسائل در شرایط سخت، از دلایل افزایش مصرف دخانیات است
در همینه زمینه :