کالاهای فرهنگی و مشتریهای خاص
قطبالدین صادقی/ کارگردان و مدرس تئاتر
محصولات فرهنگی تعریف روشن و مشخصی دارند؛ تولیداتی که حاصل فعالیتهای خلاقانه در رشتههای هنری و مراکز فرهنگی هستند و در هر جامعه بسته به تعلق خاطر افراد به فرهنگ و هنر، مخاطب و خریدار دارند.
براساس گزارشی که مرکز آمار ایران حدود 10 سال پیش ارائه داده بود، کالاهای فرهنگی 3/2 از سبد کالای خانوادهها را شامل میشد؛ در حالی که این رقم برای دخانیات 8/2 بود.
یعنی سهمی که خانوادهها به فرهنگ و کل هنرهای هفتگانه داده بودند در مجموع کمتر از سیگار و قلیان بود. قطعا اگر امروز وضع جامعه در این زمینه بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده است؛ چراکه کتابهایی که در آن سالها در عرصه تئاتر با تیراژ 2800 نسخه چاپ میشد، امروز با تیراژ 300 تا 500 نسخه منتشر میشود. تجربه نشان میدهد که در دورههای رکود اقتصادی در جامعه ما اولین خاکریزی که به دست لشکر فقر و نداری فتح میشود، مربوط به فرهنگ و هنر است؛ یعنی تنگدستی و کاهش قدرت خرید به وضعیت نامطلوب فرهنگی در جامعه دامن میزند.
ادامه چنین وضعیتی یک نتیجه مشخص خواهد داشت؛ برنامهها، خدمات و کالاهای فرهنگی جنبه کاملا طبقاتی پیدا میکنند؛ یعنی دسترسی به کالاهای فرهنگی و هنری در طبقات فرودست به صفر میرسد. افراد متمول و نوکیسهها تنها مخاطبان هنر میشوند و تنها برنامههایی تولید میشود که باب میل این عده باشد. از این رو نمایشها و فیلمها جنبه تفننی پیدا میکند. هنر جوهره و محتوای خود را از دست میدهد و به سمت سبکی و لاقیدی میل میکند. نقد، تحلیل و تعمیق، یکسره عرصه هنر را ترک میکنند و جای آنها را آثار تفریحی و خالی از تفکر میگیرد.
همه اینها در حالی است که ما باید در دورههای رکود اقتصادی، نیاز جامعه را به کالاهای فرهنگی تأمین کنیم و چنین کالاهایی را در دسترس اقشاری که توان تهیه آنها را ندارند، قرار دهیم.
از همه مهمتر اینکه اولویت در دسترسی به امکانات و برنامههای هنری و فرهنگی باید با جوانان باشد. این ضرورتی است که غفلت از آن تبعات اسفباری خواهد داشت، اما متأسفانه در این زمینه حرکت و انگیزهای مشاهده نمیشود.