...و این مایه تأسف است
غمنامه منیژه حکمت از بایکوت سینمای اجتماعی ایران
مسعود میر/روزنامهنگار
منشی صحنه، برنامهریز، مدیر تولید، بازیگر، مشاور فیلمنامه، دستیار کارگردان، تهیهکننده و کارگردان؛ اینها عناوینی است که جلو نام منیژه حکمت در کارنامه کاریاش به چشم میخورد. حکمت اما برای مخاطبان سینما با کارگردانی «زندان زنان» و «سهزن» بیشتر به یاد مانده و بعد از وقفهای 10ساله بالاخره فیلم آخرش «جاده قدیم» را ساخت و به جشنواره سیوششم فیلم فجر رساند. جاده قدیم از 3هفته قبل اکران شده و در این مدت حواشی بسیاری را از سر گذرانده است. فیلم در یک بازه زمانی عجیب و در کنار رقبایی به نمایش درآمد که در واقع جزو معدود نمایندگان سینمای اجتماعی در سال سینمایی رو به پایان هستند.جاده قدیم حالا با فروشی بسیار کمتر از حد انتظار بهرغم شایستگیهایش بدل شده به یک تجربه تلخ در مسیر کاری حکمت. او در گفتوگو با همشهری از روزهای تلخی میگوید که سینمای اجتماعی از سر میگذراند.
خانم حکمت، مدیران سازمان سینمایی خیلی زود به اعتراض شما جواب دادند و خواستار پیگیری مطالبات شما شدند. ماجرا از چه قرار است؟
نه، این حرفها نیست. مدیران هرجا که منفعتشان ایجاب کند، به موضوعی ورود میکنند. در مورد نامه بنده حتما مطلع هستید که خیلی زود موضوع با این جواب که تخلفی صورت نگرفته، مختومه شد. اگر این اتفاقات در اکران برای یک فیلم ارگانی میافتاد، میتوانستید حمیت و نحوه ورود همهجانبه این مدیران به میدان را ببینید.
اکران همزمان عرق سرد، مغزهای کوچک زنگزده و جاده قدیم بهعنوان نمایندگان امسال سینمای اجتماعی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
این بحث بهرغم پیچیدگی ظاهری بسیار پیشپاافتاده است. گمان من این است که مدیران ارشاد و سازمان سینمایی مایلند بعضی مرزها از بین برود و جریانهای خاصی که اتفاقا مورد حمایت خودشان هم هستند، سراغ ساخت فیلم اجتماعی بروند.
آیا دغدغه خودتان مبنی بر تلاش مدیران برای حذف سینمای اجتماعی در این دوره، با این نظر مغایر نیست؟
نه. سینمای اجتماعی بهمعنای واقعی کلمه بایکوت شده است. از آقایان مسئول بپرسید امسال چند پروانه ساخت فیلم اجتماعی صادر کردهاند؟ این موضوع کاملا مبرهن است که در سازمان سینمایی و شورای صدور پروانه ساخت این نگاه حاکم است که اگر هم کسی بخواهد فیلم اجتماعی بسازد، باید سازوکار ساخت فیلمش بهدست مسئولان باشد یا توسط جریانهای خاص ساخته شود که همه سینما در خدمت آنهاست. بخش مستقل نباید دیده شود و اصلا در چرخه اصلی سینما نباید حضور پررنگی داشته باشد.
این جریانهای خاص از کجا حمایت میشوند؟
من فقط میدانم از الف تا ی این سینما دست افرادی است که اتفاقا وزارت ارشاد هم از آنها حمایت میکند. تعارف را بگذاریم کنار و بپذیریم که فیلمسازی مثل من هر سه فیلمش را با مصیبت اکران کرده اما خیلیها فیلمهای پفکی و شانهتخممرغیشان را با سلام و صلوات و انبوه سالن اکران میکنند.
توقع این است که مدیران سینمایی بهخاطر داشته باشند که سینمای ایران اگر آبرو و اعتباری دارد، مرهون همین سینمای اجتماعی است. غیر از این است؟
کاملا درست است. سینمای اجتماعی ایران یکتنه جور خریدن آبرو در مقاطع مختلف و سطوح متفاوت سینمایی را بر عهده داشته است. کدام فیلم کمدی ایرانی توانسته این آبرو را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد؟ کدام فیلم ارگانی و سفارشی توانسته در رقابتهای بینالمللی اسمی در کند؟ سینما جای این تعارفات نیست.
پس امیدی به نجات نیست؟
من دیگر به این چیزها فکر نمیکنم. حس میکنم همه ما مانند گلادیاتورها برای بقا در حال از بین بردن همدیگر هستیم و این مایه تأسف است.
فریاد در جاده قدیم
«سینمای نجیب اجتماعی در دوره مدیریت شما به مسلخ برده شد و توسط دلالانی با حمایت شورای صنفی و سینمادارها و باندهای مالی در حال ذبحشدن است.» این کوبندهترین بخش نامهای است که از سوی منیژه حکمت خطاب به رئیس سازمان سینمایی منتشر شد. حکمت در این نامه گلایههای تند و تیزی هم متوجه آنهایی میکند که در راه اکران مناسب فیلمش کارشکنی کردند. همزمان با انتشار این نامه، ابراهیم داروغهزاده، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری و رئیس شورایعالی اکران، طی دستوری به مدیرکل سینمای حرفهای و رئیس کمیته انضباطی خواهان بررسی فوری و اعلام گزارش شد. محمدرضا فرجی، مدیرکل سینمای حرفهای هم با تأکید بر اینکه سیاست سازمان سینمایی تقویت عدالت فرهنگی در فضای اکران است، رسیدگی به این موضوع را در دستور کار همکارانش قرار داد. نتیجه رسیدگی به این پرونده اما خیلی زود اعلام شد و سخنگوی کارگروه اکران اعلام کرد: موضوع فیلم «جاده قدیم» در این کارگروه بررسی شده و تخلفی صورت نگرفته است. کارگردان جاده قدیم سهشنبه هفته گذشته دومین نامهاش را هم منتشر کرد و در بخشهایی از آن خطاب به مسئولان سینمایی تأکید کرد: «اگر امثال من فریادی میزنند، برای نفع شخصی نیست بلکه شاید تلنگر باشد. بدانید لاپوشانی ناکارآمدی و فساد، تخلف نیست بلکه خیانت است. مسئله فیلم من نیست، اصلا یک فیلم و یک سالن و یک سئانس نیست. مسئله ظهور یک روند معیوب و فسادآور است که باعث شده فیلمهای جدی ما در محاق قرار بگیرند. این شما را به فکر نمیاندازد؟ نمیخواهید فکری به حال این موضوع بکنید؟ از من میخواهید مدرک ارائه کنم. چه مدرکی؟ که چه چیزی را بر شما ثابت کند؟ روابط ناسالم پخش و اکران را؟ شما تبعات تصمیمهای این شوراها را نمیبینید؟ عوارض این نابرابری و به حاشیهراندن سینمای جدی را مشاهده نمیکنید؟ فرض کنید من مدرکی بیاورم که نشان دهد سالنی را ناروا از من گرفتهاند یا فیلم مرا در سئانسهای مرده نمایش دادهاند، آن وقت شما چه میکنید؟ یک نمایش در یک سینمای خوب به من صدقه میدهید؟ اینطور عدالت برقرار میشود؟»