آسیبشناسی تغییرات در کابینه
امیر محبیان | استاد دانشگاه
از آن هنگام که کابینه دکتر حسن روحانی با پشتیبانی ضمنی اصلاحطلبان استقرار یافت، روشن بود که نوع نگرش وی به ناگزیر از سوی اصلاحطلبان تحمل میشود و انتقادات گوشه و کنار نسبت بهکندی تصمیمگیری هر از چند گاهی به پهنه آشکار سیاسی بروز پیدا میکرد. در کابینه دوم روحانی تندی انتقادات افزایش یافت؛ اصولگرایان با صراحت و اصلاحطلبان گاهی با کنایه و برخی با سخنی تند انتقاداتی را در این زمینه مطرح میکردند، تا آنجا که شنیده شد یکی از اقتصاددانان نزدیک به دولت در نشست اقتصاددانان با رئیسجمهور، دولت را بیتصمیم، دیرتصمیم و بدتصمیم خوانده است.
بههر روی دولت هم به این کاستی آگاه بود. در 6تیرماه 97 رئیسجمهوری در جمع مدیران اجرایی تأکید کرد که: «اگر تا به امروز در روز هشت ساعت کار میکردیم فردا هم به همان سبک، با همان مدیریت سابق هشت ساعت کار کنیم، موفق نمیشویم. ما امروز باید به فکر مشاورین جدید باشیم. شرایط ما متفاوت است. ما امروز باید به فکر کارشناسهای جدید باشیم، از افکار همه استفاده کنیم و وزیر، معاون وزیر، مدیرکل و... باید احساس کنند و باید در عمل نشان دهند که شرایط امروز با دیروز متفاوت است.» در دنباله این موج که رئیسجمهور خود بدان دامن زد، دکترمحمود واعظی در 20تیرماه تغییرات را تأیید ولی اظهار داشت که رئیسجمهور خود تصمیم پایانی را خواهد گرفت. این انتظار فزاینده به موجی اجتماعی مبدل شد که تنشهای اقتصادی و سیاسی و حتی دیپلماتیک که باشتاب ابعاد اقتصادی بهخود میگرفت، بر آن میافزود. اما در عمل اتفاق ویژهای نیفتاد و اگر اتفاقی رخ داد عدمرای اعتماد مجلس به برخی وزیران بود که عملا ارزش تصمیمات دولت در ایجاد رابطه مطلوب با مجلس را زیر سؤال میبرد. اکنون نیز شایعات و گاهی اخبار اعلامشده حاکی از آن است که حتی برای وزارتخانههای بدون وزیر بیش از ایجاد تغییرات مدیریتی مطلوب، بهنوعی جابهجایی را شاهد خواهیم بود.
نگارنده از آنجایی که بر ضرورت ایجاد تصویر مثبت از نظام که مقام معظم رهبری نیز بر ارزش آن تأکید کردند، باور قاطع دارد و میکوشد بر بایستگی تغییرات در راستای ایجاد تصویر مثبت از دولت که بخشی برجسته از حاکمیت جمهوری اسلامی است، تأکید ورزد. از اینرو در این راستا برآنم که:
1- وضعیت کنونی در دولت و نیز تصویر پدید آمده که بهروشنی چندان درخور نیست، بیش از اقدامات تخریبی رقبا، فرآورده ناتوانی مدیریتی برخی وزیران و گاهی ناتوانیهای ارتباطی با افکار عمومی در بازگفت وضعیت و نیز نشان دادن درست و درخور پذیرش اقدامات انجامشده است.
2- درصورتیکه برایند حاصله به هر انگیزهای دلخواه افکار عمومی واقع نشد، عقلا حفاظت از تصویر مثبت دولت حکم میکند که کلیت کابینه فدای ناتوانی فرد در ایجاد تصویر مثبت از کارکرد مدیریتیاش نشود، چه رسد به آنکه وزیر یا مدیر ارشدی از پایه در انجام وظایف خویش توانایی لازم را نداشته است.
3- کنار گذاشتن مسئول ارشد یا وزیری از منصب به هر انگیزهای بهویژه پس از مخالفت افکار عمومی یا مخالفت مجلس شورای اسلامی نباید با معرفی دوباره او در پستی همتراز یا بالاتر پاسخ داده شود؛ این کار دقیقا بهمعنای اهانت مستقیم به شعور افکار عمومی بوده یا تقابل و یکدندگی با نمایندگان مجلس شورای اسلامی انگاشته خواهد شد. در این صورت بهخودیخود کابینه خود را در برابر واکنش تند افکار عمومی و مجلس شورای اسلامی قرار خواهد داد و هیچ سطحی از بینش سیاسی پشتیبان این رفتار نخواهد بود.
4- لازمه پذیرش تغییر از سوی افکار عمومی، تغییر پیامدهای حاصله یا تغییر چهرههاست که نمادی از دگرگونی رویکرد خواهد بود. بنابراین شایسته است دولت به این حقایق که برگرفته از دانش مدیریت برداشت عمومی است توجه شایسته را داشته باشد؛ زیرا در غیراینصورت بیاعتنایی به افکار عمومی منجر به پیدایش تصویری منفی از دولت شده و عملا پشتوانه و سرمایه اجتماعی دولت را زیر سؤال خواهد برد؛ اعتباری که در لحظههای بزنگاه بسیار کارگشا خواهد بود و نبودش بسیار دشواری آفرین.