• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 25 مهر 1397
کد مطلب : 34472
+
-

مسئله نهم؛ بیکاری

فرصت‌ها را به تهدید تبدیل نکنیم

سیاستگذاری درست امروز می‌تواند بحران بیکاری در آینده را حل و فصل کند

محمدرضا نجفی منش| نایب‌رئیس کمیسیون کار اتاق تهران: 



  12درصد بیکاری بین ایرانی‌ها وجود دارد؛ حقیقت غیرقابل انکاری که به‌نظر می‌رسد کار دست اقتصاد ما داده است. واقعیت این است که در گذشته نسبت به اشتغالزایی برای جمعیت 80میلیونی امروز، برنامه‌ریزی نشده و حالا به جایی رسیده‌ایم که با انباشتی از بیکاری مواجهیم. جمعیت زیاد ایران، هم فرصت است هم تهدید. 80میلیون جمعیت ایران هر کدام در جای خودشان به شغل نیاز دارند و در کنار این نیاز بزرگ هر کدام می‌توانند ارائه‌کننده خدمات مخصوص خود باشند.

روند موجود در اقتصاد کشور ما سیگنال‌های افزایش بیکاری را به اقتصاددانان و پژوهشگران می‌دهد. در کنار روند افزایش نرخ بیکاری، افزایش تورم و به‌دنبال آن افزایش رکود تورمی هم رقم می‌خورد و در نتیجه این ملغمه، بحران بیکاری تشدید می‌شود.

اما ذکر مصیبت، دردی از ما دوا نمی‌کند و از امروز باید برای آینده فکر چاره باشیم. پیش از هر اقدامی باید سراغ داخلی‌سازی‌ رفته و با اتکا بر تولید داخل برای طیف‌های مختلف، اشتغالزایی کنیم.

پیشنهاد اول، راه‌اندازی نمایشگاهی از نداشته‌هایمان است. چه چیزهایی را در این 40سال به‌دست نیاورده‌ایم؟ در کدام حوزه‌ها هنوز با مشکل مواجهیم؟ به چه خدمات و کالاهایی نیاز داریم؟ در این نمایشگاه‌ می‌توانیم مدعوین مختلفی از سراسر جهان داشته باشیم و برای همه نداشته‌ها یک‌بار برای همیشه تصمیم بگیریم.

پیشنهاد دوم برای کاهش حجم بیکاری در آینده، انجام یک سیر مطالعاتی کامل نسبت به کشورهای همسایه است. نیاز واقعی کشورهای همسایه از عراق و آذربایجان گرفته تا افغانستان و ترکمنستان، چیست؟ نیازسنجی کشورهای اطراف می‌تواند تبدیل به یکی از سیاست‌های تولیدی و اشتغالزایی ما شود چرا که هزینه‌های حمل‌ونقل ما با این کشورها در پایین‌ترین سطح ممکن است و معمولا روابط تجاری ما با آنها دستخوش بحران‌های بین‌المللی نمی‌شود.

پیشنهاد سوم، روی آوردن به پرورش نیروی متخصص برای استفاده از آنها در آینده است. یکی از مهم‌‌ترین خلأهای کنونی ما نداشتن نیروهای متخصص به تعداد لازم و کافی در کشور است چرا که تا‌کنون متأسفانه نسبت به آموزش و پرورش نیروی کار خود اقدام نکرده‌ایم و نیروهای متخصص را تربیت نکرده‌‌ایم؛ نیروهایی که می‌توانند بازدهی اشتغالزایی را در کشور چندین برابر کنند.

فراموش نکنیم اقداماتی که با هدف درمان بیکاری کشور به‌کار گرفته می‌شود یک پروسه درمانی طولانی به شمار می‌رود و قرار نیست به‌دنبال پاسخ سریع برای آنها باشیم. در کنار این اقدامات باید تلاش مسئولین یکپارچه‌‌تر شود و این تفکر در حکمرانی کشور نهادینه شود که کار به کاربلدان و متخصصان سپرده شود.



مسئله دهم؛ قضاوت  افکار عمومی درباره عملکرد حاکمیت

شکل‌گیری ذهنیت جمعی جدید در جامعه

آینده‌پژوهی می‌تواند همانند چراغ راه عمل کند


هادی خانیکی| عضو هیأت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی: 



1) آینده‌پژوهی یا آینده‌اندیشی و آینده‌نگری که اکنون جای نسبتا درخورتوجهی در مطالعات اجتماعی و مطالعات آینده ایران یافته است، از جمله حوزه‌های پژوهشی نوپدید است که قلمرو آن می‌تواند همه عرصه‌های معرفت نظری و تلاش‌های تجربی را دربرگیرد و خود به‌مثابه نشانه‌هایی از «آینده محتمل»، سیاستگذاران، برنامه‌ریزان و کنشگران حوزه‌های اندیشه و عمل را به تأمل وادارد. «آینده‌پژوهی ایران 1397» از این منظر کوششی ارزنده و شایسته است. 

2) آینده‌نگری در عین حال از جمله مشغله‌های دیرین ذهن انسان است و کهن‌ترین افسانه‌ها و اسطوره‌های بشری را دربرمی‌گیرد و محدود به سیاست و مصلحت‌اندیشی و برنامه‌ریزی نمی‌شود و مقید به قواعد پیش‌بینی و پیشگویی هم نمی‌ماند بلکه استخراج «مسئله» و روند ورود و رشد آن به حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است، از این رو بی‌شباهت به «چراغ راه» نیست.

3) آینده‌پژوهی به صورت جدید در حوزه ارتباطات و رسانه‌ها پیشینه‌ای تقریبا 45 ساله دارد. روش سروش یا دلفی که دکتر‌مجید تهرانیان در قالب یک نظرآزمایی چهارمرحله‌ای در سال 1355 برای سنجش «نقش رسانه‌های همگانی در توسعه ملی ایران» به کار گرفت، راه را بر پژوهش‌های آینده‌نگرانه باز کرد. در این تحقیق که حدود 100 نفر از سرشناسان فرهنگی و سیاسی کشور، جامعه نمونه ملی در اندازه 6هزار نفر، 100 تن از جوانان دانشگاهی و 300 تن از مسئولان و مدیران رادیو و تلویزیون ملی ایران مورد پرسش برای آینده قرار گرفتند، نتایج کم‌نظیری درباره سوگیری‌های مربوط به آینده توسعه ملی، آینده خود رسانه‌ها و سیاست‌های جاری و آتی رسانه‌ای به دست آمد، اما هرگز به اجرا درنیامد و در شمار صداهایی باقی ماند که هرگز شنیده نشد. 

4) آنچه در آینده‌پژوهی به نسبت میان رسانه‌ها و جامعه می‌پردازد، میزان رضایت یا عدم‌رضایتی است که افکار عمومی از عملکرد سیاستگذاران و برنامه‌ریزان اجتماع دارد. رضایت در حوزه ارتباطات آنگونه که دانیل لرنر تعریف می‌کند تابعی از میزان «خواسته‌های جامعه» و «دستاوردهای آن» است؛ به این اعتبار «رضایت»  حاصل کسری است که در صورت آن دستاوردها و مخرجش خواسته‌های شهروندان است و آنان اگر احساس کنند که دستاوردها نزدیک به خواسته‌هایشان است، رضایت و درغیر این صورت عدم‌رضایت خواهند داشت. 

آنجا که تحرک‌های روانی و اجتماعی، به‌ویژه تحت تأ‌ثیر بی‌رویه رسانه‌ها موجب بالارفتن سطح انتظارات و مطالباتی می‌شوند که امکان برآوردن آنها نیست، سرخوردگی‌های فزاینده شکل می‌گیرند. 

مطالعات و تحقیقات روانشناسانه و اجتماعی نشان می‌دهند که سرخوردگی به «پس‌روی» یا «پرخاشگری» منجر می‌شود؛ به این معنا که چون تحمل سرخوردگی و ناکامی برای انسان و جامعه در درازمدت ممکن نیست، انسان و جامعه سرخورده و ناکام می‌کوشند از شرایطی که موجب سرخوردگی آنها شده است بگریزند، از این رو یا به گذشته متمایل می‌شوند و یا می‌کوشند با پرخاشگری و خشونت وضعیت موجود را تغییر دهند و روشن است که این 2 رویکرد هر دو آهنگ توسعه و پیشرفت را در جامعه کند می‌کنند. 

5) در آینده‌پژوهشی ایران 1397، قضاوت افکار عمومی درباره عملکرد حاکمیت رتبه دوم را از نظر نخبگان در میان مسائل سیاسی ایران به‌خود اختصاص داده است. منظور از قضاوت به عنوان مسئله سیاسی، عدم‌رضایت از عملکرد دستگاه‌ها در افکار عمومی است. عدم‌رضایت چه به دلیل پیشی‌گرفتن خواسته‌های عمومی از دستاوردها باشد و چه به سبب رشد و گسترش دامنه رسانه‌های مجازی و بی‌مرکز و تضعیف مرجعیت رسانه‌های رسمی یک مسئله مهم توسعه‌ای است. 

پایش نظرسنجی‌های مختلف نشان می‌دهد که «ذهنیت جمعی» جدیدی در جامعه ما در حال شکل‌گیری است که شاکله اصلی آن «نارضایتی گسترده و فزاینده»، «هراس از آینده» و «کاهش قدرت رفتارها و هنجاری عمومی و ملی در برابر ارزش‌های رو به گسترش مادی و فردی» است. این مؤلفه‌ها را باید در مطالعات آینده جدی دانست و با کم کردن گسست‌ها و شکاف‌های اجتماعی و سیاسی راه را بر گونه‌های مختلف گفت‌وگو گشود. 

«رضایت» و «نارضایتی» محصول نوعی داوری عمومی است و داوری عمومی زمینه‌های مساعد و نامساعد را برای هر اقدام عملی فراهم می‌کند. کاستن از «نارضایتی» که معمولا زمینه را بر «اعتراض» می‌گشاید عمدتا در پرتو ارتباطات دوسویه و فراهم آوردن امکان گفت‌وگو برای بالا بردن سطح اعتماد عمومی، مشارکت و امید به آینده حاصل می‌شود و تلاش در این فرایند، اقدامی ضروری است. 

این خبر را به اشتراک بگذارید