محمدعلی الستی| جامعهشناس
وقتی ما درباره توسعه صحبت میکنیم، به تعاریف متنوع و متعددی میرسیم که بهنظر میرسد همه این تعاریف درست هم باشند. یکی از این تعاریف مشترک در همه حوزهها، عبارت است از: بهرهوری اصولی از منابع؛ بهعبارت دیگر، پتانسیلهایی وجود دارد که ما به شکلی کارا و اثربخش میتوانیم آنها را به فعلیت درآوریم و کارا و اثربخش هم از آنها استفاده کنیم. یکی از آشکارترین نمونههای توسعهنیافتگی، هدررفت، هرزیافت و نابودی منابع است. منابع طبیعی شامل آب، خاک، باد و... است. طبیعی است که همان خردمندی، حکمت و شناختی که قادر به حفظ منابع طبیعی نیست، قادر به حفظ منابع انسانی ، عدمفرسودگی آن و سرمایه اجتماعی نیز نخواهد بود.
از سرمایه مالی تا سرمایه انسانی
مباحث مرتبط با سرمایه اجتماعی، بهدنبال تلاش برای اصلاح نگاه به انسان بوده است. اگر نگاهمان به انسان، توسعهمحور یا انسانی باشد، در این صورت تلقی و برداشت و نوع رفتار ما با انسان متفاوت خواهد بود. در دورهای، انسان را نیروی کار و نیروی کار را در خدمت سیستم اداری و اقتصادی میدانستند؛ در نتیجه سیستم اداری و اقتصادی به انسان، بهعنوان منبع توسعه صرفا اقتصادی نگاه میکرد. هماکنون، بحث منابع انسانی، بهجای منابع مالی ، اقتصادی و... مطرح شده است و به جای منابع انسانی، از سرمایه اجتماعی نیز یاد میکنند؛ به این مفهوم که تکتک انسانها و همافزایی ناشی از همسویی آنها برای بهبود وضعیت فردی و اجتماعیشان، میتواند بزرگترین سرمایه باشد که از این امر به سرمایه اجتماعی یاد میشود.
این نسل نگران
مسئله دیگر، این است که وقتی شما در یک سیستم مسئولیتی دارید، باید نگاه دقیقی داشته باشید. در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی، ما از اصلی به نام پنجرهشکسته استفاده میکنیم؛ به این مفهوم که در اداره هر جایی، حتی نباید یک پنجره شکسته هم به چشم بخورد؛ چرا که همان پنجره شکسته و دیوار ترکبرداشته و... درنهایت میتواند آسیبزا و جرمآفرین باشد. هرکجا نقصی هست، باید برای رفع آن اقدامی صورت گیرد وگرنه روزبهروز بدتر میشود و زمینه را برای ایجاد مشکل و انحطاط در آن حوزه و حوزههای مرتبط فراهم میآورد. الان اگر به جامعه خودمان دقت کنید، میبینید که معضلاتی چون تورم، بیکاری، آسیبهای اجتماعی، قومیتی، خانوادگی، اعتیاد و... وجود دارد که برای مهار آنها اقدام مؤثری انجام نمیدهیم. در نتیجه در جامعه ما میزان امید و امید به زندگی کاهش پیدا میکند. همه این موارد در فرسودگی منابع انسانی و نیروی انسانی که از آن به عنوان سرمایه اجتماعی نیز یاد میکنیم، نقش دارند. به همین دلیل است که تمایل به مهاجرت به کشوری مثل ترکیه بهوجود میآید. ترکیه اعلام کرده که با فلان مبلغ، مثلا 250هزار دلار، میتوانید در این کشور خانهای تهیه کرده و پاسپورت این کشور را دریافت کنید. بخشی از ایرانیان نیز در آرزوی دریافت این پاسپورت هستند و تلاش میکنند تا این اتفاق برایشان بیفتد. چنین نشانههایی، نشاندهنده این است که در نسل ما، نگرانی، ترس، فرسایش سرمایه اجتماعی و... وجود دارد و باید اقدام مؤثری برایش انجام شود.
مسئله پنجم؛ فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی
منابعی که بر باد میرود
نگاهی جامعهشناختی به فرسایش منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در ایران
در همینه زمینه :