• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 23 مهر 1397
کد مطلب : 34175
+
-

انکار متهم اسیدپاشی در دادسرا

انکار متهم اسیدپاشی در دادسرا

پسر 20ساله که برای انتقام‌جویی،  روی پدر و پسری اسید پاشیده بود،  دیروز در دادسرای جنایی تهران مدعی شد که نمی‌داند چه اتفاقی رخ داده است.
به گزارش همشهری،  شامگاه چهارم مهرماه امسال مردی جوان و پسر 16ساله‌اش در غرب تهران هدف اسیدپاشی قرار گرفتند و برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتند. عامل این اسیدپاشی پسری 20ساله بود که او نیز مصدوم و به بیمارستان منتقل شده بود.
ماموران با حضور در بیمارستان به تحقیق از مصدومان پرداختند و در این میان مرد جوان گفت: من به همراه خانواده‌ام در غرب تهران زندگی می‌کنیم اما سجاد عامل این اسیدپاشی در جای دیگری زندگی می‌کرد. پسر 16ساله ام از وقتی به باشگاه ورزشی می‌رفت با سجاد آشنا و کم‌کم رفت‌وآمدهایشان هم شروع شد. حتی یک‌بار سجاد با ما به سفر آمد و در آنجا پی به رفتارهای مرموزش بردم.
مرد جوان که مثل پسرش از ناحیه صورت،  بدن و دست و پا دچار سوختگی شده ادامه داد: در این سفر بود که متوجه شدم سجاد در تلگرام برای پسرم فیلم‌های مستهجن می‌فرستد. از سوی دیگر متوجه شدم که او مواد و مشروبات الکلی هم مصرف می‌کند و به همین دلیل از پسرم خواستم ارتباطش را با او  قطع کند. حتی چندبار به باشگاه رفتم و از سجاد خواستم تا دیگر کاری با پسرم نداشته باشد تا اینکه آن حادثه رخ داد.

پسر 16ساله این مرد ادامه ماجرا را چنین تعریف کرد: روز حادثه من به بیرون از خانه رفته بودم. پدرم وقتی از سرکار برمی‌گشت سجاد را در پارکی حوالی خانه‌مان دیده بود. از من خواست به خانه بروم و من هم به حرفش گوش کردم. در حال رفتن به خانه بودیم که ناگهان سجاد به سمت ما حمل‌ور شد. روی من اسید پاشید که فورا به سمت سوپرمارکتی که در آنجا بود رفتم تا صورتم را بشویم. پدرم هم در این حادثه هدف حمله اسیدپاشی قرار گرفت و علاوه بر این سجاد با چاقو و پنجه‌بوکس پدرم را زخمی و بعد هم خودزنی کرد و مجروح شد. 
کارآگاهان در گام بعدی به تحقیق از جوان اسیدپاش پرداختند. او گفت: پدردوستم از من خوشش نمی‌آمد و اصرار داشت که پسرش ارتباطش را با من قطع کند. من هم از او کینه به دل گرفتم و دست به اسیدپاشی زدم. پس از اسیدپاشی نیز آنقدر عصبانی بودم که خودزنی کردم.

انکار
جوان اسیدپاش پس از بهبودی از بیمارستان مرخص شد و صبح دیروز در حالی‌ که دستانش باندپیچی بود،  برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او اما همه گفته‌های قبلی خود را انکار کرد و گفت: من و پسر نوجوان حدود 8‌ماه قبل در باشگاه با هم آشنا شدیم. اما اصلا نمی‌دانم چه شد که ناگهان پدرش با من بد شد و اصرار داشت که دیگر اطراف پسرش آفتابی نشوم. نمی‌دانم چرا دیگر از من خوشش نمی‌آمد. برای خودم هم سؤال شده بود. روز حادثه رفته بودم که با دوستم و پدرش صحبت کنم اما یک دفعه به‌خودم آمدم و دیدم دست و پایم می‌سوزد و دیگر از شدت درد چیزی متوجه نشدم. من نمی‌دانم چه‌کسی روی آنها اسید ریخت و هرچه قبلا گفته‌ام خیال‌‌پردازی بوده است. من حرف‌های شاهدان را هم قبول ندارم و نمی‌دانم آن روز چه اتفاقی رخ داد. با اظهارات متهم قاضی پرونده برای وی قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد. 

این خبر را به اشتراک بگذارید