آمریکا در بدترین شرایط جهانی
صادق خرازی| سفیر پیشین ایران در فرانسه:
علاقهمندان به سازمانهای بینالمللی میدانند که شورای امنیت، مجمع عمومی سازمان ملل متحد و دبیرخانه این سازمان در ظاهر هم که شده برای احترام به حق حاکمیت کشورها ایجاد شده است و این در حالی است که ایالاتمتحده بعد از جنگ سرد و همچنین در زمان بوش پدر، بوش پسر و هماکنون در زمان دونالد ترامپ، بدعتگذاریهایی را دنبال کرده است که حیثیت سازمان ملل را زیر سؤال میبرد.
ایالات متحده با نقشی که در برگزاری جلسه اضطرای شورای امنیت در قبال ناآرامیهای ایران داشت از اساسنامه سازمان ملل و منشور ملل متحد فاصله زیادی گرفت. در این زمینه لازم است به چند نکته در ادامه اشاره کنیم.
آمریکا امروز به خوبی این واقعیت را درک نکرده است که دیگر جهان امروز وقت قلدری و زورگویی نیست. امروز دیگر کشورها نمیتوانند بدون توجه به واقعیات موجود در کشورهای مستقل، زورگویی کنند. آن هم زورگویی در شرایطی که خود آمریکا، امروز در بدترین شرایط جهانی قرار دارد و ناقض همه هنجارهای بینالمللی است. ایالاتمتحده آمریکا به جای اینکه پاسخگوی جنبشهایی مثل وال استریت باشد و یا به جای اینکه پاسخگوی قتلهای جمعی شیکاگو و منهتن باشد به کشورهای دیگر میپردازد. اسم این حقیقت را باید فرار رو به جلوی آمریکا گذاشت.
پاسخ روسیه به آمریکا در شورای امنیت را در همین زمینه میتوان بهعنوان یکی از محکمترین پاسخهایی دانست که تا به حال آمریکا دریافت کرده است. ایالات متحده باید بداند که قبل از این استراتژی که فرار رو به جلو را پیش بگیرد، باید پاسخگوی تبعیضهاینژادی و حقوق سیاهپوستان باشد.این مسائل را دنیا میبیند و دنبال میکند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که هر کشوری که دمکراسی دارد و مردم در آن تعیینکننده هستند، هر کشوری که در حال توسعه است و نابرابریهای اقتصادی و تبعیض هم در آن وجود دارد، در طبقات آن اعتراضهایی هم وجود دارد. مردم حق اعتراض دارند و میتوانند اعتراض کنند. همین نوع از اعتراضها در آمریکا و انگلستان هم وجود دارد. امروز اگر روزنامههای غربی را مرور کنید و لوموند و والاستریت را ببینید به این نکته به یقین پی خواهید برد که تبعیضهای اجتماعی فراگیری در کشورهایی مثل انگلستان وجود دارد.
تبعیضهایی که فشار آن را مردم بهلحاظ اجتماعی و اقتصادی حس میکنند. این در حالی است که در جلسه اخیر شورای امنیت، انگلستان نقشی دوپهلو را بازی کرده است که از یک سو نقش سیاسی خود را خوب بازی کند و از یک سوی دیگر فرصتهای پیش آمده برای خود در ایران را ازدست ندهد.
همچنین این اقدام آمریکا علیه مردم ایران نشان داد که ایالات متحده هنوز از انقلاب اسلامی ایران دلخوشی ندارد و باید گفت هنوز از ما و انقلاب ما عصبانی است. این عصبانیت هم ناشی از فقد دانشی است که این کشور از ایران و مردم ایران دارد. همین عدماطلاع صحیح از شرایط ایران را میتوان به لابیهای صهیونیستی و اقدامات عجولانه عربی در ساختار سازمان ملل متحد هم منسوب کرد. این سه ضلع سیاسی باید به درک صحیحی از واقعیات ایران برسند که این درک، آنها را از این اشتباهات باز دارد.
آنچه که امروز در منطقه خاورمیانه در حال روی دادن است، نشانهای از دخالتهای آمریکاست. عراق پس از صدام یک میلیون کشته داده است. همچنین براساس آمارها 400هزار کشته توسط داعش روی دست خانوادههای مسلمان و غیرمسلمان غرب آسیا مانده است. داعشی که توسط سرویسهای جاسوسی و نظامی آمریکا تجهیز شد و پاگرفت. امروز در یمن جنایتی با حمایت آمریکا روی داده و در حال روی دادن است که در طول تاریخ منطقه بیسابقه است. همین یمن، باتلاق آمریکا و سعودیها شده است. لذا ایالات متحده امروز با تناقضهایی روبهروست که برای آنها پاسخی به جامعه جهانی ندارد و باید جامعه جهانی را متوجه نقاط دیگری مثل ایران بکند. آنها با این حربه، اتفاقاتی شبیه آنچه در ایران درخصوص اعتراضهای اخیر روی داد را برجسته میکنند تا اشتباهات فاحش خودشان دیده نشود.
مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد هم موضوع برجام است. ترامپ از ابتدا نشان داد که دل خوشی از برنامه جامع مشترک ندارد و به دنبال بهانه برای ضربه بیشتر به آن است. این کشور درخصوص بیتفاوتی و نقض آشکار برجام پاسخی برای دنیا ندارد و مایل است بهانه تراشی بیشتری برای فشار به این قرارداد بینالمللی انجام دهد. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران هم حق دارد از منافع برجام بهرهمند شود و از حق خود قطعا نخواهد گذشت.