احیای دریاچه به شیوهای دیگر
پروفسور پرویز کردوانی
سال 90 به صراحت اعلام کردم که هر کس به دریاچه ارومیه آب ببندد خائن است؛ چرا که دیگر احیا نمیشود. مسئولان خود از سال70 از این موضوع اطلاع داشتند که دریاچه قابل احیا نیست اما فقط برای اینکه اعتبارات دولتی را دریافت کنند زیر بار خشککردن آن نرفتند. کارشناسان خارجی و داخلی نیز متفقالقول بودند که احیاکردن این دریاچه ممکن نیست و راهکارهایی چون تبدیل آن به پارک انرژی را مطرح میکردند که با آن مخالفت شد. طی این سالها نیز اقدامات مهم زیادی مانند انسداد چاهها و سرریز آب از حوزههای آبخیز و فاضلاب تصفیهخانه بهداخل دریاچه و انجام طرح نکاشت بهمدت 3سال برای کشاورزان انجام شد ولی در عمل چیزی که شاهد آن بودیم تثبیت شرایط بهصورت موقتی و بازگشت به شرایط قبل بود. هزینههای هنگفتی نیز برای اجرای عملیات بیولوژیک صرف شد که عملا بازدهی مورد نظر را نداشت. سالهاست در فصل زمستان از چندین حوزه آبخیز و همچنین پساب و فاضلاب تصفیهخانهها به دریاچه ریخته میشود اما طبق قانون ظروف مرتبط، احیایی صورت نمیگیرد. دریاچه بهسمت متازتازشدن پیش میرود و تلاشها برای زنده نگهداشتن آن بیهوده است. کشت محصولات آببر و برداشت سطحی و زیرزمینی بیرویه و حفر هزارانچاه عمیق در این منطقه چرخه آبی اطراف دریاچه را مختل کرده. طبق قانون ظروف مرتبط، آب دریاچه بهصورت معکوس به سفرههای زیرزمینی وارد میشود و آب چاهها شورشده و باغها را خشک میکند.
خبر ناگوار دیگری که بهتازگی منتشرشده ،نشست زمین دریاچه بهخاطر چاهزدنهای بیش از اندازه است. مسئولان مدتهاست بهدنبال عملیاتیکردن راهکارهای مختلفی نظیر بارورکردن ابرها، انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان و استفاده از آبهای ژرف هستند که هیچ کدامشان راه به جایی نمیبرد.
از بحران ریزگردهای ناشی از خشکی میگویند که صحت ندارد؛ چراکه نمک کریستال و بلور است و اگر گاهی بر اثر توفانها ریزگردهایی بهوجود میآید بهخاطر مراتع اطراف و همینطور رفتوآمد بیش از اندازه ماشینآلات سنگین برای استخراج نمک است. معتقدم دریاچه را باید خشک کرد. اگر در بهترین حالت حجم باید دریاچه را که ابتدا 32میلیاردمترمکعب بود و اکنون یکمیلیارد مترمکعب است در خوشبینانهترین حالت به 14میلیارد مترمکعب برسانیم، یعنی نصف حجم اولیه، بازهم درصد شوری آب کاهش نخواهد یافت. اما اگر از آن قطع امید کنیم میتوانیم از منظر دیگری از این منطقه بهرهبرداری کنیم و اقتصادش را رشد دهیم. دریاچه ارومیه معدن بزرگ و منبع عظیم نمک است که بهترین نوع صنعتی در دنیاست و میتوان از آن در مواداولیه خمیردندان، فولاد و نفت استفاده کرد. مسئولان میگویند تولید ریزگرد میکند پس بهتر نیست دست از ادامه احیای آن بکشیم. از طرفی وجود نمک موجب شده تا هوای تابستانها و زمستانها برای مردمی که در جهت وزش بادند (از غرب ارومیه به شرق تبریز)، آزاردهنده باشد. برای پیرها و جوانهایی هم که مدام در کنار دریاچه هستند دیدن نابودی آن جز حسرت، غصه و عصبانیت چیزی بهدنبال ندارد. اما با خشککردن و استخراج نمکها و با کاشت علفهای مقاوم به شوری و جنگلکاری و راهاندازی سایت حیات وحش میتوان آن را تبدیل به بزرگترین پارک گیاهی- حیوانی جهان کرد تا همه خاطره بد خشکی دریاچه را از یاد ببرند. این کار از بعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و فرهنگی در سطح دنیا وجهه خوبی برای کشورمان در پی دارد و آنها خواهند دید که چگونه منبعی که میتوانست منجر به بحران شود تبدیل به فرصت طلایی برای منطقه شده. در چنین شرایطی میتوان با فراهمکردن بسترها باغهای پسته، زعفران و جو کاشت؛ چراکه این گیاهان نسبت به شوری آب و خشکی مقاومند. البته باید به این نکته توجه داشت که در این منطقه 300میلیمتر هم بارندگی داریم که برای رشد پوشش گیاهی مناسب است. با بهرهگیری از ظرفیت رود ارس در زمستانها میتوانیم با احداث چاه آب در بالادست چاههای شور با تغذیه مصنوعی به سمت شیرین کردن آبها پیش رویم. جزیرههای اطراف را نیز احیا کنیم و توریست را در منطقه توسعه دهیم.