نبرد اسطوره ایرانی با دیو خشکسالی
گلاویزشدن اسب سفید با اسب سیاه
«تیشر» اسطورهای است که باران به ارمغان میآورد و برای حفاظت از آبها با «اپوش» یا همان دیو خشکسالی میجنگد. این اسطوره نیروی نیکوکاری است که در جنگی بزرگ اپوش را که تباهکننده زندگی است، از پا درمیآورد. او «ستاره تابان و شکوهمند»، نخستین ستاره و اصل همه آبها و سرچشمه باران و باروری است.
چهارمینماه سال به این اسطوره اختصاص دارد. میگویند تیشر در 10روز اول اینماه به شکل پسری 15ساله درمیآید (سنی که در تفکر ایرانی، سنی آرمانی است)، در 10روز دوم گاو نر و در10روز سوم به شکل اسب خواهد شد. این اسطوره در آغاز آفرینش به شکل این 3پیکره درآمد و باران تولید کرد. هر قطره بارانش اندازه تشتی بود و آنقدر بارید تا زمین اندازه قامت مردی آب گرفته شد.
تیشر به شکل اسب زیبای سفید و زرینگوشی با اپوش به جنگ برخاست. اپوش هم اسب سراسر سیاه و ترسناکی بود. رو در رو، 3شبانهروز باهم جنگیدند. اما اپوش نیرومندتر از آب درآمد. تیشر با غم و اندوه نزد اهوره مزدا رفت. اهوره هم برای تیشر قربانی کرد و نیروی 10اسب، 10گاو نر، 10شتر، 10کوه و 10رود در او دمیده شد. در نبرد دوم تیشر پیروز شد. باد، ابرهای بارانزا را به این سو و آن سو راند و باران بر 7اقلیم زمین فرو ریخت. تیشر ایجادکننده نخستین بارانها و دریاها و دریاچههاست. این اسطوره از نگاه ایرانیان قدیم، در گردش سالانه، سرچشمه دائمی آبهاست.