آرش نجفی؛ رئیس انجمن بهینهسازی مصرف انرژی ایران
350هزارمیلیاردتومان هزینه بدون کاهش مصرف انرژی
آیا قیمت حاملهای انرژی متناسب با شرایط اقتصادی کشور است؟ محاسبه اثر افزایش قیمت حاملهای انرژی بر زندگی عموم مردم چگونه باید باشد؟ چرا قدمهای اولیه آزادسازی قیمت حاملهای انرژی در سال89 به کاهش مصرف منجر نشد؟ این سؤالات و موارد دیگر را با آرش نجفی -رئیس انجمن بهینهسازی مصرف انرژی ایران- مطرح کردهایم. او معتقد است متأسفانه مدیریت و برنامهریزی مناسبی در سطح کلان برای مصرف حاملهای انرژی وجود ندارد.
قیمتگذاری باید متناسب با شرایط کشور باشد
فرهنگسازی تنها میتواند 30درصد مصرف انرژی کشور را کاهش دهد، 70درصد باقیمانده بر دوش مدیریت است. اما منظور از مدیریت صحیح چیست؟ تناسب قیمتگذاری در کشور ما محلی از اعراب ندارد و اساسا کارشناسی پارامتری بهنام قیمتگذاری در ایران بسیار ضعیف است. همین دوگزاره ساده موجب میشود که ما در همه حوزهها به مشکلات عمدهای برخورد کنیم. واقعیت این است که سرانه تولید یا GDP باید با موضوع دستمزدها و قیمت حاملهای انرژی تناسب داشته باشد اما در کشور ما ندارد.
لازم است بدانید که در دنیا شاخصههایی برای حد رفاه تعریف شده که ما اثری از آنها در ایران نمیبینیم. بدون شک قیمت حاملهای انرژی در کشور ما پایین است و حتی در کشورهای مجاور قیمت سوخت و دیگر حاملها بسیار بالاتر از ایران است چه برسد به کشورهای پیشرفته جهان. اما آزادسازی قیمت حاملهای انرژی باید به شیوه درستی انجام شود که نه مانند دولت نهم و دهم پول نقد به جامعه تزریق شود و نه فشار اقتصادی خاصی به افراد جامعه بیاید.
برای نیل به این هدف، باید بدانیم که بهروزسازی هزینهها، اجتنابناپذیر است و باید انجام شود. میتوان قیمت سوخت را آزاد کرد و در کنار آن افزایش قیمت سوخت اندازهگیری شود و دستمزدها هم متناسب با آن بالا رود؛ مثلا باید دید در اثر افزایش قیمت سوخت، چقدر هزینههای یک راننده تاکسی افزایش پیدا میکند، متناسب با این عدد کرایه مصوب تاکسی هم افزایش پیدا کند. الگویی که در ایران به هیچعنوان رعایت نمیشود؛ چراکه سیستم بازرسی و کنترلی مناسبی وجود ندارد. حتی یک دودو تا چهارتای ساده که میتواند به ما بگوید در اثر افزایش قیمت حاملهای انرژی در حوزههای مختلف چه اتفاقی میافتد، انجام نمیگیرد. طبیعی است که در چنین شرایطی صورت مسئله پاک و با گرانشدن بنزین مخالفت میشود. وقتی محاسبه دقیقی نسبت به میزان ممکن افزایش قیمت حاملها و آثاری که بر اقشار و اصناف مختلف دارد انجام نمیگیرد چشمانداز آزادسازی قیمت حاملهای انرژی ترسی عمومی بین افراد جامعه و مسئولان ایجاد میکند. در واقع مادامیکه روند افزایش قیمتها و آزادسازیهای حاملها، شکل کارشناسی بهخود نگیرد، اصلاح الگوی مصرف اتفاق نمیافتد.
روزانه 20درصد سوخت کشور با ارزش ریالی 3هزار و 500میلیارد، در چنین شرایطی، قاچاق میشود و این ناشی از نبود یک الگوی مصرف و قیمت صحیح در جامعه است.
یارانه غیر نقدی؛راهکاری مناسب
مابهالتفاوت آزادسازی حاملهای انرژی باید به شکل یارانه غیرنقدی به مردم داده شود؛ کارتهای انرژی میتوانند تا حدی راهگشا باشد. این کارتها قابلیت نقدشوندگی ندارند و به کمک شارژ آنها توسط دولت، سرپرست خانواده میتواند جبران هزینهای برای انرژی مصرفی خود و اعضای خانوادهاش دریافت کند و این در حالی است که سهمیه محدودی هم برای این کارت تعریف شده است. نتیجه این راهبرد، از طرفی ماندن اعتباری عظیم در بدنه انرژی کشور است و از دیگر سو، فشار اقتصادی هم به خانوادهها با وجود آزادسازی قیمتها وارد نمیشود. همچنین قاچاق سوخت یا سایر حاملهای انرژی دیگر سودی نخواهد داشت و افراد از عادت مصرف بیرویه فارغ میشوند.
میتوانستیم 35درصد مصرف انرژی را کاهش دهیم
متأسفانه ابزارهای لازم برای نگهداشت انرژی و کنترل مصرف در ایران وجود ندارد؛ ابزارهایی که اگرچه در قالب طرح هدفمندی یارانهها تعریف شد اما به بدترین شکل ممکن اجرا شد بهنحوی که امروز تنها نتیجه این طرح، توزیع پول نقدی در جامعه شده است. اجرای چنین طرحهایی باید به متخصصان این امور سپرده شود. در ابتدای پرداخت وجه بهینهسازی مصرف انرژی ماهانه 2میلیارد و 400میلیون دلار بین مردم توزیع میشد و این در حالی است که ارزش این رقم امروز به حدود 300میلیون دلار رسیده است. آیا نمیتوانستیم با مدیریت درست این وجه و شیوه پرداخت درست یارانه در آن زمان، امروز نتیجه بهتری دریافت کنیم؟ با پرداخت 185هزارمیلیاردتومان در آن زمان به کارشناسی بهینهسازی مصرف انرژی میتوانستیم تا 35درصد مصرف انرژی کشور را کاهش دهیم اما ندادیم. تا به امروز بیش از 350هزارمیلیاردتومان یارانه پرداخت کردهایم اما یکدرصد مصرف انرژی در کشور را تجربه نکردهایم.