بهروز رسایلی
پیروزی غیرمنتظره پرسپولیس بر السد قطر آنقدر دلپذیر بود که طعم شیرین آن هنوز زیر دندان هواداران باقی است. با وجود این، شاید یکی از نقاط ضعف آن شب بزرگ، گزارش سرد، کسلکننده و عاری از هیجان پیمان یوسفی بود. پیمان-که انصافا آدم خوب و محترمی هم هست- آن شب آنقدر بد گزارش کرد که برخی از هواداران پرسپولیس با وجود شادی زایدالوصفشان بهخاطر این برد تاریخی، باز هم نتوانستند جلوی عصبانیتشان را بگیرند و در فضای مجازی حملات تندی علیه یوسفی و مسئولان شبکه3 انجام دادند. آقای گزارشگر در این بازی نزدیک به 10بار از انگیزههای السد برای صعود به فینال سخن گفت و برای مردم شمرد که قهرمانی السد در آسیا، چندمین افتخار دوران بازیگری ژاوی هرناندس خواهد بود. او اما محض رضای خدا یکبار هم در مورد رؤیای سرخها برای صعود به فینال و آن همه تلاش شاگردان برانکو حرف نزد. یوسفی اصلا موقعیت طلایی گادوین منشا در ابتدای بازی را ندید و متوجه اهمیت آن لحظه نشد. تازه 5دقیقه بعد بود که پیمان با لحنی خاص گفت: «منشا عجب توپ خوبی از دست داد.» یوسفی سر پنالتی و گل پرسپولیس هم هیجان کافی را نداشت و خیلیها بعد از پایان مسابقه برای رفع این کمبود، به ویدئوهای منتشرشده از گزارش عربی بازی پناه بردند! خیلی حرف است که پیروزی ایران بر قطر را گزارشگر عربی حماسیتر از گزارشگر خودمان روایت کرده باشد.
این اما همه ماجرا نیست. مدتهاست که از پیمان یوسفی بهخاطر استفادهاش از کلمات و عبارات ثقیل و عمدتا غیرفارسی انتقاد میشود. هر گزارش او مملو است از اصطلاحاتی مثل لطایفالحیل، نمنمک، طرفهالعین، نشان به آن نشان، قسعلیهذا و... عجیب اینکه هر چقدر شدت انتقادات از یوسفی در این مورد بیشتر میشود، او هم پافشاریاش برای استفاده مضاعف از این عبارات را افزایش میدهد؛ انگار که یک فضای «روکمکنی» شکل گرفته و او قصد ندارد مقابل منتقدانش کوتاه بیاید.
این موضوع البته فقط به پیمان یوسفی منحصر نمیشود؛ چه اینکه برخی دیگر از گزارشگران ایرانی هم سعی میکنند آیتمهای مورد انتقاد کارشان را حفظ کنند و آنها را به شکل امضای خودشان دربیاورند. مثلا همین آقای علیفر عزیز از وقتی با حساسیت مردم در مورد فریادهایش هنگام به ثمر رسیدن گل مواجه شد، به جای تلاش برای رفع این اشکال، هر بار به شکل بلندتر و کشیدهتری عبارت «توی دروازه» را فریاد میزند؛ انگار که این مثلا برند اوست. همینطور جناب جواد خیابانی هم بیان جملات اضافی و تعابیر نالازم و نچسب را به شکل شناسنامه کار خودش درآورده است. او یکبار با آغاز وقتهای تلفشده نیمه دوم گفت: «حالا یک مسابقه 5دقیقهای جدید شروع میشود» و بعد از مواجهشدن با طعنه و کنایههای مردم در قبال این جمله عجیب، تا مدتها خودش را ملزم کرده بود که هر بار همین حرف را تکرار کند. معنی ساده کارها و شاید به تعبیر بهتر لجبازیهایی که دوستان گزارشگر میکنند، لابد این است که: «کار ما خیلی هم خوب است، شما متوجه نمیشوید.» خب، در این شرایط از دست بیننده دست و پا بسته تلویزیون چه کار دیگری جز حرصخوردن و تحملکردن برمیآید؟
امضای شما، روی اعصاب ماست
در همینه زمینه :