تک صدایی آثار نویسندگان ایرانی
محمدرضا شمس | نویسنده کودک و نوجوان:
وقتی درباره کاهش میزان مطالعه در جامعه خودمان حرف میزنیم، در واقع به عوامل و دلایل فراوانی اشاره کردهایم. معمولا عادت داریم وقتی در این باره صحبت میکنیم، قیمت کاغذ، گرانی کتاب، معضلات پخش و مواردی از این دست را مطرح کنیم.
کمتر پیش آمده به کیفیت کتابها بپردازیم و اینکه آثار منتشر شده چقدر توانستهاند به علایق و سلایق خوانندگان نزدیک شوند؛ به ویژه طرح این سوال در حوزه کودکان و نوجوانان اهمیت بیشتری مییابد، چرا که بچهها صرفاً از روی علاقه کتاب میخوانند. واقعیت این است که نویسندگان ما تعریف روشنی از روایت دارند و بیشترشان آن را بهخوبی میشناسند، اما ظاهراً با چگونگی روایت آشنایی زیادی ندارند.
هر روایتی وابسته به سبک یا شیوه نگارش یا بیان و لحن نوشتار یا گفتار است. نویسندگان تأثیرگذار با استفاده از لحنهای متفاوت و شیوههای گوناگون آثار موفقی خلق کردهاند. فاکنر در رمان «گوربهگور» موضوع داستان خود را با ابهام و پیچیدگی میآمیزد و پیش میبرد، اما در رمان «غارتگران» شیوه نگارش سادهتری را بر میگزیند. به همین دلیل این دو اثر یک خالق اما دو صدا و لحن متفاوت دارند. دکتر وف میگوید که هر کتابی باید هویت خاص خودش را داشته باشد نه هویت نویسنده را و باید از زبان خودش حرف بزند نه از زبان نویسنده. حضور مشخص و گاه آزاردهنده نویسنده در همه آثار خود، نوشتههایش را مشابه و تکراری میکند. همچنین وقتی شخصیتهای مختلف داستان از جمله دختر، پسر، پیر و جوان یک لحن داشته باشند، باورپذیری آن کاهش مییابد. از این رو لازم است در هر کتابی از شیوه خاص و روایت و زبان خاص و چیدمان خاص استفاده کرد. یادمان باشد جذابیت آثار از عوامل مهم جذب مخاطب، رونق بازار کتاب و افزایش سرانه مطالعه است.