تسخیر ناپذیران برایان دپالما1987
ادای دین به «رزمناو پوتمکین»
سعید مروتی، روزنامه نگار: بریان دپالما میان رفقای نامدارش (استیون اسپیلبرگ، جورج لوکاس، فرانسیس فورد کاپولا و مارتین اسکورسیزی) کمتر قدردیده و به جایگاهی که استحقاقش را داشته دست یافته است. یکی از بااستعدادترین کارگردانهای جوان آمریکا در دهه1970 که از مکتب راجر کورمن بیرون آمد و قریحه سینماییاش را نمایان کرد. تریلرهای دهه70 دپالما نشانههایی آشکار از علاقه به هیچکاک را نمایان میکردند و شاید همین موضوع باعث شد تا او دستکم گرفته شود و جهان شخصیاش زیرسایه تاثیر از استاد دلهره و تعلیق قرار گیرد.
دپالمای دهه80 یکی از خلاقترین کارگردانهای هالیوود بود؛ با پروژههایی به شدت شخصی و بلندپروازانه. هرچند میان فیلمهای این دورانش 2 پروژه کمتر شخصی که بازسازی آثاری قدیمی بودند بیشتر مورد توجه قرار گرفتند؛ صورت زخمی (1984) که نسخهای تازه از صورتزخمی هوارد هاکس ارائه میداد و تسخیرناپذیران (1987) که بازسازی سریالی قدیمی به همین نام بود. در این فیلمها و بهخصوص تسخیرناپذیران، دپالما توانایی خود را به عنوان کارگردانی مسلط به ابزار به رخ میکشد؛ کارگردانی که تنها یک تکنیسین درجه یک نیست و خلاقیت نبوغآمیزی در طراحی و ترسیم ساختار بصری از خود به نمایش میگذارد. داستان در شیکاگو دهه1930 میگذرد. دوران ممنوعیت فروش مشروبات الکلی و حضور گنگسترهایی چون آلکاپون. الیوت بنس (کوین کاستنر) مأمور ویژه خزانهداری مأموریت مییابد از اعمال غیرقانونی آلکاپون (رابرت دنیرو) جلوگیری کند.
هرچند فساد موجود در اداره پلیس شیکاگو کار او را سخت کرده است. جیمز مالون (شون کانری) پلیس قدیمی ایرلندیالاصل، اسکار والاس (چارلز مارتین اسمیت) حسابداری که معتقد است آلکاپون را به جرم فرار از مالیات میشود دستگیر کرد و جورج استون (اندی گارسیا) پلیس تکتیرانداز، به الیوت بنس میپیوندند؛ گروهی با اعضایی دارای روحیات متفاوت که به شکل جالب توجهی همدیگر را کامل میکنند. سکانس برگزیده: الیوت بنس (کوین کاستنر) و جورج استون (اندی گارسیا) به ایستگاه راهآهن میروند تا نگذارند حسابدار آلکاپون بگریزد. با ورود به ایستگاه، اولین چیزی که جلبتوجه میکند پلههای فراوان و مادری است که میکوشد فرزندش را با کالسکه از پلهها بالا ببرد.
نشانهای آشکار از سکانس معروف پلکان ادسای «رزمناو پوتمکین» (سرگئی آیزنشتاین) که با حضور چند ملوان این ارجاع موکدتر هم میشود. در فیلم رزمناو پوتمکین، فیلمساز کشتار مردم عادی و درگیری با ملوانهای انقلابی با سربازهای تزار را روی پلکان ادسا به شیوهای که همچنان و پس از گذشت بیش از 90سال خلاقانه و سینمایی بهنظر میرسد، به تصویر کشیده بود. از فصل پلکان ادسای رزمناو پوتمکین بهعنوان شاهکار تقطیع و مونتاژ دیالکتیک نیز نام برده میشود. برگردیم به سکانس ایستگاه قطار تسخیرناپذیران. الیوت بنس از سویی حواسش به آدمهای آلکاپون است و از سوی دیگر مادری که فرزندش را با کالسکه از پلهها بالا میبرد، زیر نظر دارد. شیوه دکوپاژ دپالما در این سکانس بر مبنای تعلیق هر دم فزاینده بنا شده و حتی در شروع فصل که هنوز اتفاقی رخ نداده، میشود این التهاب را حس کرد.
بنس درنهایت برای اینکه قبل از شروع درگیری مادر و بچه را از مهلکه خارج کند به کمکشان میشتابد. تصویر کودکی که داخل کالسکه میخندد در تضاد با چهره گرفته و نگران بنس قرار دارد. او کالسکه را تا پلههای آخر بالا میبرد و از آنجا درگیری شروع میشود. تخصص دپالما در ساخت و پرداخت فصلهای اکشن در این سکانس کاملا نمایان است. شلیک اولین گلوله از اسلحه بنس با رها کردن کالسکه و سقوطش از پلهها همراه است؛ درست شبیه فصل مشابهی در فیلم رزمناو پوتمکین. نمایش ملوانهایی که در این بین گلوله میخورند این شباهت را تشدید میکند.
یکی از نوچههای آلکاپون، حسابدار را سپر بلا کرده و در پایین پلهها جورج استون، کالسکه بچه را لحظهای قبل از سقوط با پا نگه میدارد. در میزانسنی بهیادماندنی استون درحالیکه با یک پا کالسکه را نگهداشته، نوچه آلکاپون را با تیر میزند. این سکانس اوج مهارت حرفهای دپالما را به نمایش میگذارد؛ مهارت در تقطیع درست نماها و استفاده خلاقانه از حرکت آهسته که نتیجهاش فصلی مهیج، جذاب و سینمایی است.