حمیدرضا محمدی/روزنامهنگار
مگر میشود از استادی که در استادیاش هیچکس، هیچ شکی ندارد، درحالیکه امروز به 93سالگی گام میگذارد، بیخبر باشیم و حتی نتیجه یک جستوجوی مختصر در اینترنت، خبر درگذشت دخترش بهعنوان آخرین خبر مرتبط با او در آذر سال گذشته باشد. اما «اسماعیل سعادت» هنوز هم میخواند و میپژوهد و مینویسد و هنوز هم به فرهنگستان زبان و ادب فارسی میرود و خستگیناپذیر کار میکند. شاید اگر او هم مانند خیلیها اهل بهاصطلاح شوآف بود و مدام با این و آن گفتوگو میکرد یا حلقهای پیرامون خود داشت و هفتهای یک روز در خانه مینشست و عدهای برای سرسلامتی به دیدارش میشتافتند ماجرا جور دیگری بود. در همین ردیف باید احمد سمیعی گیلانی، سلیم نیساری و ابوالحسن نجفی _ که خدایش بیامرزاد _ را هم اضافه کرد؛ کسانی که در سکوت خبری مطلق کار کردند و آثاری سترگ از خود به یادگار گذاشتند.
نخستین ترجمهاش را وقتی 30سال داشت، منتشر کرد که «زندگی میکل آنژ» اثر رومن رولان بود و با حمایت انتشارات فرانکلین منتشر شد. جز ترجمه آثار ادبی اما برگردان آثار فلسفی بخش مهم فعالیت او بوده است و میان آنها باید از بخشی از تاریخ فلسفه فردریک کاپلستون یاد کرد و البته شاید مهمترین کار او که بیهیاهو، پیش برد و به سرانجام رساند، «دانشنامه زبان و ادب فارسی» است؛ مجموعهای در 6 جلد بیش و کم ۷۵۰ صفحهای و شامل 2هزار و 244مقاله؛ کاری که وقتی منتشر شد، کامران فانی در آیین رونمایی آن در اردیبهشت سال گذشته، انتشار کتابهای مرجع، فرهنگها و دانشنامهها را نشانگر پرسشگری جامعه ایرانی دانست و این یعنی، 6 دهه تلاش و کوشش او بیاثر و بیثمر نبوده است.
پاسخگوی پرسشگری جامعه ایرانی
در همینه زمینه :