جوانمردی را در جنگ تاتار زخمی هولناک رسید. کسی گفت که فلان بازرگان نوشدارو دارد، اگر بخواهی شاید دریغ نکند که معروف است او بخیلی بیمروّت است.
گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب/ تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت: اگر بخواهم یا میدهد یا نمیدهد و اگر بدهد منّت تا ثریا خواهد گذاشت. باری، خواستن از او زهر کشنده است.
هرچه از دونان به منّت خواستی/ بر تن افزودی و از جان کاستی
و حکیمان گفتهاند: آب حیات گر بفروشند به آبروی، دانا نخرد که مُردن به علت، به از زندگانی به ذلّت.
اگر حنظل خوری از دست خوشروی/ به از شیرینی از دست ترشروی
گلستان سعدی
قصههای کهن
در همینه زمینه :