وضعیت دستمزد و قدرت خرید در پایتختهای مشهور جهان چگونه است
همهجا آسمان یکرنگ نیست
مقایسه سطح درآمد و میزان هزینهها در 4شهر لندن، نیویورک، استکهلم و توکیو
شبنم سیدمجیدی
هزینه ادارهکردن یک خانواده در مکانهای مختلف بسیار متفاوت است. حتی در مناطق مختلف یک شهر هزینهها و درآمدها میتوانند به میزان قابل توجهی با هم متفاوت باشند. البته که میزان هزینهها در هر جای دنیا به شخصیت و سبک زندگی افراد نیز مرتبط است و نمیتوان حکم کلی در اینباره داد، با این حال مقایسه هزینهها و درآمدها در شهرهای بزرگ دنیا میتواند در دیگر نقاط دنیا تصویر خوبی از سطح اقتصادی مردم و میزان رفاه آنها بهدست دهد. مقایسه سطح زندگی در این شهرها نشان میدهد که واقعا همهجا آسمان یکرنگ نیست.
سختی زندگی در نیویورک
همه میدانند که داشتن یک زندگی راحت در شهر نیویورک بسیار سخت است. هزینه زندگی در شهری بزرگ مثل نیویورک ممکن است 3 برابر بیشتر از هزینه زندگی در تگزاس باشد. یک خانواده 4نفره که شامل 2بزرگسال و 2فرزند بشوند، در نقاط مرکزی شهر نیویورک باید سرجمع سالانه 124هزاردلار درآمد بهدست آورند (ماهانه 10هزار و 300دلار) تا زندگی راحت و تا حدودی مرفه داشته باشند. هزینه اجارهخانه در این شهر برابر با 1780دلار در ماه است. غذا 900دلار در ماه و مراقبت از فرزندان 2770دلار ماهانه هزینه دارد. همچنین هزینههای حملونقل ماهانه برابر با 580دلار، بهداشت و درمان 1230دلار، مالیات 1950دلار و بقیه ملزومات زندگی در ماه تا بیش از 1000دلار تخمین زده شده است. در منهتن هزینهها بالاتر هم میرود و یک خانواده باید ماهانه 11هزار و 600 دلار یعنی سالانه 140هزار دلار درآمد داشته باشد. با این حساب نیویورک تایمز میگوید در بعضی شهرها مثل نیویورک با داشتن 150هزاردلار درآمد، شما میتوانید بالاتر از طبقه متوسط جامعه و در طبقه مرفه قرار بگیرید.
اما میزان درآمدها در نیویورک چندان با هزینهها متناسب نیست. مثلا یک صندوقدار در نیویورک سالانه 25هزار دلار درآمد دارد، معلم دبیرستان هر سال 71هزار دلار پول درمیآورد، مدیر رستوران 91 هزاردلار در سال حقوق میگیرد، یک خلبان سالانه 103هزار دلار درآمد دارد و دکتر داروساز (که جزو پردرآمدترین مشاغل در آمریکاست)، سالانه 124هزاردلار درآمد دارد.
جالب است بدانید میانگین درآمد یک خانواده در منهتن حدود 70هزاردلار در سال است و این نشان میدهد که زندگی اغلب مردم زیر میانگین متوسط است. پس اگر هر دلار را با نرخ 13هزارتومان حساب کنیم، یک خانواده نیویورکی بهطور متوسط 910میلیونتومان در سال درآمد دارد. یعنی ماهانه 75میلیونتومان اما هزینه داشتن یک زندگی خوب ماهانه 130میلیونتومان است.
شاید بپرسید پس در آمریکا مردم چطور زندگی میکنند؟ جواب شما روی جلد مجله تایمز در همین ماه سپتامبر بود؛آنجا که عکس یک نفر را روی کاور مجله قرار دادهاند و از قول آن فرد
نوشته اند: من مدرک فوقلیسانس، 16سال سابقه کار و 2شغل اضافه دارم و پلاسمای خونم را اهدا میکنم تا بتوانم با پولش قبضهایم را پرداخت کنم. من یک معلم در آمریکا هستم.
سطح زندگی متوسط لندنیها
هیچکس نمیگوید که لندن شهر ارزانی است اما میلیونها نفر توانستهاند درآمد خود را با هزینههای این شهر تطابق دهند. در لندن بهطور میانگین هزینه اجاره یک آپارتمان 1500پوند در ماه است که با استانداردهای هر کجا این رقم اصلا ارزان نیست. هزینههای خورد و خوراک نیز برای یک خانواده 4نفره حدود 800پوند در ماه است. بهطور کلی میتوان گفت هزینههای زندگی برای یک خانواده 4نفره درماه 3هزارپوند است که با احتساب هر پوند 18هزارتومان میشود 54میلیونتومان در ماه. در سال هزینههای این خانواده به 36هزار پوند میرسد. اما درآمدها در این شهر چطور است؟ یک صندوقدار در لندن ماهانه 1250پوند درآمد دارد. یک مدیر تولید 3800پوند در ماه حقوق میگیرد، مهندس کامپیوتر 3500پوند ماهانه درآمد دارد و یک معلم سالانه 2100پوند پول میگیرد.
آمار و ارقام میگوید بهطور میانگین در لندن میانگین درآمد یک خانواده4 نفره 40هزار پوند در سال است که میشود 3300پوند در ماه. با احتساب هر پوند 18هزار تومان، میشود 720میلیون تومان در سال و حدود 60میلیون تومان درماه. مقایسه این میزان با مقدار هزینههای زندگی که برابر با 54میلیون تومان است، نشان میدهد که بیشتر مردم در لندن از درآمد و زندگی متوسطی برخوردارند و حتی شاید خیلی از آنها بتوانند در ماه برای خود پساندازی نیز داشته باشند.
قدرت خرید در توکیو
درآمد میانگین مردم توکیو در سال 2018 برابر با 325هزار ین در ماه است که با احتساب هر 100ین 12هزار تومان، میشود 42میلیون تومان در ماه. یک مهندس کامپیوتر در ژاپن 450هزار ین ماهانه درآمد دارد که با احتساب هر100 ین 12هزارتومان میشود معادل 48میلیونتومان در ماه. یک معلم 320هزار ین در ماه میگیرد. مدیر یک شرکت 760هزار ین در ماه درآمد دارد و یک صندوقدار ساعتی 665ین حقوق میگیرد.
اما وزارت امور داخلی و ارتباطات ژاپن آماری را درباره هزینهها و مخارج یک خانواده 4نفره در ژاپن منتشر کرده است که طبق آن هزینههای زندگی برای این خانواده درماه 400هزار ین میشود که هزینههایی مثل غذا، لباس و خدمات عمومی را شامل میشود. غذا برای یک خانواده در ماه 74هزار ین هزینه در بردارد، پرداخت مالیاتها در ماه 98هزار ین میشود. خدمات بهداشت و درمان 11هزار ین و حملونقل 70هزار ین. میدانید که در توکیو بهدلیل هزینههای بالای اجاره بیشتر مردم در خانههای بسیار کوچک یا حتی در اتاقهایی با ابعاد 3در 4متر زندگی میکنند که هزینههای زندگیشان را بسیار کاهش میدهد. اما اگر بخواهید خانهای با متراژ معقول در منطقهای مناسب برای یک خانواده 4نفره اجاره کنید، باید ماهانه 97هزار ین پرداخت کنید و البته اینها اصلیترین مخارج است و هزینههای دیگر مثل هزینههای مدرسه ،اینترنت، لباس و... هم اضافه میشود. یک آمریکایی که چندسالی است ساکن توکیو شده، در وبلاگ خود نوشته است: اینجا زندگی بهمراتب آسانتر و ارزانتر از نیویورک است. در آمریکا هیچ شغلی نیست، اما اینجا افراد حدود 250هزار ین ماهانه حقوق میگیرند و من واقعا زندگی باکیفیتتر و با رفاه بیشتری را تجربه میکنم. البته درآمد 250هزار ین برای یک فرد مجرد کفایت میکند، اما اگر شما در ژاپن یک خانواده 4نفره باشید حداقل باید 2نفر شما کار کنند تا هزینههای زندگی جمع و جور شود.
استکهلم؛شهر آرزوها
استکهلم در سوئد بهعنوان یکی از شهرهای دارای امنیت بالا، رفاه اجتماعی خوب و مردمآرام معروف است. این شهر همیشه در تحقیقات گوناگون درباره موضوعات مختلف شهری و اجتماعی، جزو 5شهر برتر دنیا میشود و به همین دلایل خیلیها آرزو دارند در این شهر زندگی کنند. هر چه وضعیت زندگی در این شهر خوب است، به همان نسبت هزینهها نیز بالاست.
هزینههای زندگی برای یک خانواده 4نفره در استکهلم معادل 43هزار کرون در ماه است که باتوجه به قیمت 1500تومانی هر کرون در ایران میشود 64میلیونتومان در ماه که از این میزان 13هزارکرون بهطور میانگین هزینه اجارهخانه است. هزینههای مدرسه برای هر فرزند ماهانه 1200کرون است. هزینه غذا حدود 8هزارکرون ماهانه برای یک خانواده 4نفره میشود.
از هزینهها که بگذریم، میزان درآمد میانگین در استکهلم 40هزار کرون در ماه است که با احتساب هر کرون سوئد 1500تومان میشود معادل 60میلیونتومان.
یک معلم 25هزار تا 30هزارکرون درماه درآمد دارد. همچنین حسابدار یک شرکت هم ماهانه بهطور میانگین 30هزارکرون دریافتی دارد. یک صندوقدار ساعتی 100کرون میگیرد، مدیر یک شرکت در استکهلم ماهانه 50هزار کرون درآمد دارد.
بررسی این چهار شهر بزرگ و مدرن دنیا که هرکدام دارای تولید ناخالص داخلی بالایی هستند و هر سال مهاجران زیادی را میپذیرند نشان میدهد که در این کشورها نیز سطح رفاه عمومی دارای نوسان است و شاید قدرت خرید خیلی از مردم با میزان هزینهها برابری نکند. در همه جای دنیا عدهای پول بیشتری درمیآورند و به همان میزان بعضیها با کمترین درآمد و رفاه و با سختی روزگار میگذرانند.