• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 2 مهر 1397
کد مطلب : 31477
+
-

آیا ثبات والیبال با ولاسکو رفت؟

آیا ثبات والیبال با ولاسکو رفت؟

تیم ملی والیبال ایران بعد از شکست به کانادا و بلغارستان در مرحله دوم مسابقات قهرمانی جهان، شانس چندانی برای صعود به جمع 6 تیم برتر را نداشت. برای تیمی که وعده سکو داده شده بود، حذف در این مرحله بدترین اتفاق بود، با این حال اگر دیشب صعود تیم با شکست‌دادن آمریکا و باخت کانادا در مقابل بلغارستان هم قطعی شده باشد، اما عملکرد تیم کمتر کسی را راضی کرده. برد بلغارستان در مرحله اول و باخت بدون هیچ ست برده در مرحله دوم به این تیم، بی‌ثباتی تیم را بیش از قبل نمایان کرد. جمشید حمیدی از کارشناسان والیبال دلایل این بی‌ثباتی را در گفت‌وگو با همشهری بررسی کرده است: 
فراز و فرود در والیبال ایران از دیرباز وجود داشته است. می‌شود گفت فقط در دوره‌ای که ولاسکو سرمربیگری این تیم را به‌عهده داشت، والیبال ایران‌ به ثبات رسیده بود. دلیل این ثبات هم به‌خاطر مدیریت خوب و هنر ولاسکو در بازی‌گیری و کوچینگ بود؛ فاکتورهایی که بعد از رفتن او به فراموشی سپرده شد. والیبال ایران با سرمربیگری کواچ به چهارمی در لیگ جهانی و ششمی در مسابقات قهرمانی جهان رسید، این افتخارات را هم باید به نام ولاسکو نوشت؛ چرا‌که کواچ تیمی را که او ساخته بود، به این مقام‌ها رساند.
بعد از رفتن ولاسکو، تیم ملی والیبال ایران دچار مشکلاتی شد که حتی لوزانو با تجربه‌ای که داشت، نتوانست خیلی تأثیرگذار باشد؛ تیم به المپیک رفت ولی خوب بازی نکرد. این خوب بازی‌نکردن‌های تیم ما دلایل زیادی دارد. مشکل اصلی در والیبال ایران این است که جوان‌ها را خیلی دیر باور می‌کنیم. از 3سال پیش تأکید‌ها روی این است که از بازیکنان جوان در لیگ جهانی استفاده شود. در فدراسیون قبلی که بیشتر تبلیغات مهم بود و نتیجه‌گرفتن، غوغاسالاری بر واقعیت‌گرایی ارجحیت داشت و به جوانان فرصت داده نشد. جوانان پشت در انحصار ستارگان در جا زدند و امروز هم با فشار بعضی از رسانه‌ها ایگور کولاکوویچ قطره‌چکانی جوانان را وارد چرخه تیم ملی کرده است. امیرحسین توخه بهترین مدافع مسابقات نوجوانان جهان شده بود اما 3 سال طول کشید تا خودش را به تیم ملی برساند و با آمدن او، محمد موسوی را با آن همه تجربه ذخیره خودش کرده است. امیرحسین اسفندیار کامل‌ترین بازیکن نوجوانان جهان را از تیم ملی حذف کرده‌ایم ولی باشگاه‌ ایتالیایی که می‌داند او چه پتانسیل‌‌هایی دارد، استخدامش کرده‌است. کولاکوویچ با عصای احتیاط حرکت می‌کند، اطرافیانش برای تغییر نظر او تلاش می‌کنند ولی تأثیرگذار نیستند. وقتی این بحث پیش می‌آید که برای جانشین سعید معروف فکری شده؟ ایگور مدعی می‌شود که چرا مخالف بودن معروف هستید؟ کسی مخالف معروف نیست، نگرانی این است که بعد از معروف کسی هست؟ هیچ تیمی از جوانگرایی ضرر نمی‌کند، کانادا دو سه بازیکن جوان در ترکیبش داشت، استفان مایر، باتجربه‌ترین بازیکن کانادا روی نیمکت بود و مواقع لزوم به ترکیب اضافه می‌شد، کاپیتان بلغارستان هم همینطور.
ایگور مربی خوبی است ولی نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. والیبال ایران مربی بادانش و مهم‌تر از آن باابهت می‌خواهد. در مسابقات قهرمانی جهان، جنگ اصلی روی نیمکت‌هاست نه وسط زمین. ایران بازی اول با بلغارستان را برد ولی در بازی دوم، تفکرات مربی بلغارستان بود که به پیروزی رسید. کنسانتین‌اف با تکنیک‌ها در سرویس به ما حمله کرد؛ با سرویس‌های کنترلی، جهشی-موجی، پرشی - ریسکی. در بازی با کانادا هم مقهور همین تکنیک‌ها شدیم. بیشتر از اینکه سرمربی تیم از هنر بازیگری‌اش استفاده کند، سعید معروف، پاسور تیم است که این هنرش را به‌کار می‌گیرد. او در بازی با کانادا عالی بود و از ظرفیت بازیکنان به خوبی استفاده کرد. به‌نظر می‌آید، بیشتر خود بازیکنان هستند که از ظرفیت‌هایشان استفاده می‌کنند. توخته خودش و بازی‌هایی که انجام داد، تیم را مجبور کرد او را در ترکیب داشته باشد. نقش مربی در کنار زمین 30درصد است، 70درصد نقشش را قبل بازی باید بازی کند و تیم را قبل ورود به زمین تجهیز کند.
چه ما از گروهمان صعود کرده و چه حذف شده باشیم، باید قبول کنیم که شایستگی‌های این تیم خیلی بالاست و والیبال ایران می‌تواند یکی از 10تیم اول جهان باشد ولی در کنار آن باید بپذیریم که با اشتباهات خودمان این اتفاق نمی‌افتد. در فدراسیونی که شناختی از شرایط تیم و مسابقات نیست، وعده سکو داده می‌شود، درحالی‌که تا دیشب ما منتظر صعود ناپلئونی بودیم. هم‌اکنون بیش از هر چیزی این تیم کادر فنی قوی می‌خواهد. استفان آنتیگا، برای کانادایی‌ها غریبه است، آنها سرمربیگری تیم را به او سپرده‌اند ولی در کنارش کمیته فنی قوی دارند، ما هم کمیته فنی قوی می‌خواهیم که بله‌قربان‌گو نباشد و بتواند تأثیر بگذارد. ما نفراتی را می‌خواهیم که به مسابقات نوجوانان و مینی‌والیبال اهمیت بدهند نه اینکه همه تمرکزشان روی ده بیست نفر‌ تیم ملی باشد و به‌اصطلاح پروار‌پرور باشد؛ کاری که 10سال است در والیبال ایران در اولویت است.
چرا ما باید به سعید معروف که میلیاردر است، یا به موسوی، عبادی‌نژاد و... قول پاداش بدهیم تا یک بازی را ببرند؟ اشتباه ما این است که بازیکنان را شرطی بار می‌آوریم. دادن وعده پاداش حتی به نوجوانان هم پسندیده نیست. این مسخره‌ترین مدل انگیزه‌دادن به بازیکنانی است که مشکل مالی ندارند و وظیفه‌شان خوب بازی‌کردن است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید