چرا «کفشهایم کو؟» در بهتصویر کشیدن آلزایمر ناموفق است؟
ازدست دادن عقل به همراه حافظه
مسعود پویا
اینطور که کیومرث پوراحمد گفته خواندن کتاب «هنوز آلیس» آنقدر روی او تأثیر گذاشته که تصمیم گرفته فیلمی بسازد که در آن کاراکتر اصلیاش دچار آلزایمر باشد. از روی کتاب، فیلم مشهوری با بازی جولین مور ساخته شده است که جایزه اسکار را هم برای مور بههمراه داشت. در این فیلم جولین مور نقش یک استاد زبانشناسی را بازی میکند که دچار آلزایمر میشود و حافظهاش را ازدست میدهد.
کیومرث پوراحمد در نهایت فیلم کفشهایم کو؟ را کارگردانی کرد که در آن رضا کیانیان نقش مردی را بازی میکند که آلزایمر میگیرد. پوراحمد پس از شکست همهجانبه فیلم جنگی «50 قدم آخر» تصمیم گرفته بود به حال و هوای فیلمهای موفق قبلیاش برگردد.
ضمن اینکه او برای ساختن کفشهایم کو؟ علاوه بر کتاب و فیلم هنوز آلیس، میتوانست یک دلیل شخصی هم داشته باشد؛ مادر پوراحمد، پوراندخت یزدانیان که همه ایرانیها او را بهواسطه حضور درخشانش در سریال «قصههای مجید» بهعنوان بیبی میشناسند، سالها دچار آلزایمر بود. همه اینها یعنی پوراحمد با کفشهایم کو؟ برای ساخت یک فیلم حسی و دلی از جنس «شب یلدا» دورخیز کرده بود اما انتخاب رضا کیانیان برای نقش اصلی، حضور علیرضا زریندست بهعنوان مدیر فیلمبرداری و نوشتن فیلمنامه همراه با فرید مصطفوی از سناریستهای گزیدهکار و موفق سینمای ایران هم نتوانست موفقیتی برای پوراحمد به ارمغان بیاورد.
آنچه در فیلم از کاراکتر حبیب میبینیم بیشتر از اینکه شبیه فردی مبتلا به آلزایمر باشد مشابه مردی مجنون از کار درآمده. اغراقی که در نقش و بازی کیانیان بهچشم میخورد باعث تشدید این حس شده و عملا ما در فیلم کفشهایم کو؟ با مردی مواجه میشویم که گویی علاوه بر حافظه، عقلش را هم از دست داده است. ظاهرا در مواردی نادر، افرادی که آلزایمر میگیرند دچار وضعیتی شبیه حبیب فیلم کفشهایم کو؟ میشوند. رفتن سراغ نمونهای که در عالم واقعیت زیاد برای بیماران آلزایمری رخ نمیدهد میتوانست نقطه ضعف محسوب نشود، به شرطی که پوراحمد در پردازش کاراکتر موفق عمل میکرد.
اتفاقی که در کفشهایم کو؟ رخ نداده و از سوی دیگر تماشاگری که فیلم هنوز آلیس را دیده یا کتابش را خوانده ناگزیر مقایسهای انجام میدهد که نتیجهاش به نفع فیلم پوراحمد تمام نمیشود. کیانیان در کفشهایم کو؟ برخلاف جولین مور تنها زندگی میکند و ارتباطی با اطرافیانش ندارد. این تنهایی با توجه به بیماری آلزایمر میتوانست ما را به این کاراکتر نزدیک و با او همدل کند ولی پوراحمد نمیتواند این کار را انجام دهد. از بس که از حبیب دوریم و امکان نزدیک شدن به او را نمییابیم. کفشهایم کو؟ به عنوان فیلمی درباره مردی تنها، بیمنطق و مجنون؛ فیلمی آشفتهحال و ضعیف از کارآمده که نه توضیح درستی درباره بیماری آلزایمر میدهد و نه میتواند تماشاگر رابا مرد تنهایش کمی همدل کند. سالها از شب یلدا گذشته و دوستداران آثار پوراحمد همچنان در انتظار فیلم خوب دیگری از او هستند. کفشهایم کو؟ مثل دیگر ساختههای این سالهای پوراحمد فاصله زیادی با برآوردن چنین توقعی از این کارگردان مهم سینمای پس از انقلاب دارد.